دختر اسمان 167 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۱ به مجنون گفت روزی عیب جویی که پیدا کن به از لیلی نکویی که لیلی گر چه در چشم تو حوریست به هر جزوی ز حسن او قصوریست ز حرف عیبجو مجنون برآشفت درآن آشفتگی خندان شد و گفت اگر در دیدهی مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی تو کی دانی که لیلی چون نکویی است کزو چشمت همین بر زلف و روی است تو قد بینی و مجنون جلوه ناز تو چشم و او نگاه ناوک انداز تو مو بینی و مجنون پیچش مو تو ابرو، او اشارتهای ابرو دل مجنون ز شکر خنده خونست تو لب میبینی و دندان که چونست کسی کاو را تو لیلی کردهای نام نه آن لیلیست کز من برده آرام اگر میبود لیلی بد نمیبود ترا رد کردن او حد نمیبود 4 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۱ وقتی کسی رو پیدا کردی ؛ که کنارش بدون هیچ دلیلی ، فقط به خاطر اینکه کنارشی ! خوشـــحالی ... دیگه به درک که بقیه چی می گن ! کنارش باش و از کنار هم بودن لذت ببرین 9 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۱ هنوز چیزی نگذشته...دلم برای پاییز تنگ شده... هر چه بود....سوز بر تنم نمی نشاند.... این روزهای لب هایم می لرزد نه از بغض...از شلاقِ زمستان! 7 لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۹۱ زائری بارانی ام آقا بدادم میرسی؟ بی پناهم، خسته ام،تنها،بدادم میرسی ؟ گر چه آهونیستم اماپراز دلتنگی ام ضامن چشمان آهوهابه دادم میرسی ؟ ازکبوترهاکه میپرسم نشانم میدهند گنبدو گلدسته هایت رابه دادم میرسی ؟ من دخیل التماس رابه چشمت بسته ام هشتمین دردانه ی زهرا به دادم میرسی ؟ 7 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ دل را دادم قراضه فروشی...جایش پولِ نقد گرفتم... این روزها که جیب تنگ است...کی به فکر دلِ تنگ است؟! 8 لینک به دیدگاه
farhatami 1390 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ دلتنگی ام را با کدام قایق خیالی روانه ی دل دریاییت کنم تا بدانی... دلتنگتم 5 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ این روزا عـבه ای یـــ ﮧ جوری زیرآبــے میرنَ کـــ ﮧ בلت میـפֿوآב بهشون بگــے : منَُ نگاه نمیکنم بیا بالا یـــ ﮧ نفـسـے بکش لااقل خفه نشــے!!!! 6 لینک به دیدگاه
Z@laL 6664 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ امروز را به باد سپردم امشب کنار پنجره بیدار مانده ام دانم که بامداد امروز دیگری را با خود می آورد تا من دوباره آن را بسپارمش به باد 6 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ هــــــــــــوا بارانــــیست شیــــــــــشه.... چرا دیــــــــــــگر بخار نمیـــــــــگیری؟؟؟ نترس...دیـــــــــگر اسمــش را رویــــت نمیــــنویسم!!! 6 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۱ نفس مے کشـــҐ تا بہ جاے مرده ها خاکــҐ نکنند !!! اینگونہ است حال مـטּ چیزے نپرس 4 لینک به دیدگاه
The Developer 5478 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۱ دلتنگ شدن حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره تمنای بودنش را می کند ... چه دلتنگم !!! 6 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۱ دلم میخواد تا ابد عشق تو توو قلبم بمونه اینقدر میگم دوستت دارم دلت نگیره بهونه یا اینکه شاهزاده من٬ احساس پاکمو ندونه ترانه های عاشقونشو واسه یکی دیگه بخونه دلم میخواد چشمات فقط منتظره من بمونه باورت بشه و احساست منو از خودش بدونه 8 لینک به دیدگاه
دختر اسمان 167 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۱ نه! من نمی ترسم از صدایِ رعدِ دلت هر چه می خواهی فریاد کن ... نه! من نمی ترسم از برقِ نگاهِ تو بدرخش در شبِ من .. نه! من با تو گریه نمی کنم .. نترس ! گریه کن !! نه! من خسته نمی شوم از مویه هایِ تو نترس! مویه کن !! شانه های دلم طاقتِ اشکهایِ تو را دارد نترس از آزردنِ من بگذار عاشقانه کنار نفسهایت به لمسِ آبیِ قطره قطره ی دلت برسم تا روشن شود شبِ من .. از درخششِ این حسِ قشنگ و تو سبک شوی ..سر بر شانه هایِ دلم .. در کنارِ خنده هایِ من .. 7 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۱ اینـجا دنیـاسـت ؛ هیـچ چـیز جـای ِ خـودش نیست ! زنـــدگی، آدم هـــا، قلب هـا، یا یکـی بـی دل اسـت ! یـا دو دل ! یکـی هـم اینجــا، بـی تــو ... دل تـوی ِ دلـش نیـسـت . . . . 6 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۱ نه! من نمی ترسم از صدایِ رعدِ دلت هر چه می خواهی فریاد کن ... نه! من نمی ترسم از برقِ نگاهِ تو بدرخش در شبِ من .. نه! من با تو گریه نمی کنم .. نترس ! گریه کن !! نه! من خسته نمی شوم از مویه هایِ تو نترس! مویه کن !! شانه های دلم طاقتِ اشکهایِ تو را دارد نترس از آزردنِ من بگذار عاشقانه کنار نفسهایت به لمسِ آبیِ قطره قطره ی دلت برسم تا روشن شود شبِ من .. از درخششِ این حسِ قشنگ و تو سبک شوی ..سر بر شانه هایِ دلم .. در کنارِ خنده هایِ من .. هستی .. یک جا .. خیلی دور .. زیااااد نزدیک .. با صبر و غروری بی نظیر و رویائی .. هستی .. یک جا .. خیلی دور .. زیاااااد نزدیک .. همان گونه که دوست دارم .. آرام .... هستی .. یک جا .. خیلی دوور .. زیااااد نزدیک .. که نفسهایِ عاشقانه می کشی .. تصنیف هایِ عاشقانه می خوانی .. که مرا .. کُنجِ آن خلوتِ تنهائیِ خود .. جانِ دلت می نامی .. هستی .. خیلی دور .. زیااااااد نزدیک ... جایی به زیرِ پوستِ من .. جایی که دستِ هیچکس به تو نمی رسد .. و من چه خوشبختم ...... 4 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۱ تمامِ من از من دور شده است.... من این میان خالی شدم از خود... از این روست که می گویم دلتنگ خود شده ام... این دلتنگی دارد می شود فراموشی... 8 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۹۱ چــه زیبــاست وقتـی میفهمـی کسـی زیــر ایـن گنــبد کبــود انتظــارت را میـکشـــــد چــه شیرین اســـــت طعــم پیامکی کــه میگـــوید : " کجایـی نگران شدم " 7 لینک به دیدگاه
خاله 3004 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۹۱ امـــــروز... کــسی که عـــطر تـــــو را زده بـــود در خیابان از کنـــار مــن گذشــــت و ایـــن یعنــــی : قتـــلِ غیـــرِ عمــــــد 7 لینک به دیدگاه
*pedram* 21266 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۹۱ از چــه بگــويـمـ وقتـے دلـتــــ , حـتـے از دلتـنـگـے مـهـيـبـــ ايـن روزهــايـم هـــمـ بـے خبـــــر اســتــــ...؟!! وقـتـے قــلبـتــــ از ايــن شــبـــ گـــريـهـ هـــاے پـــائـــيـــزے هيــــچ نـمـے دانــــد..؟!! 8 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 دی، ۱۳۹۱ هــــــــــمه مرا بـــــه خنده های با صــــــــــدا میـــشناسند..... ایـــــــــــن بالش بیچــــــــــاره بــــــه گریه های بــــــــــــی صدا!!!!!!! 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده