رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

دیدم غروبه امّا نه مثل هر غروبی

پهنای آسمونو هرگز ندیده بودم از غم به این شلوغی

دیدم که جاده خسته ست

از اینکه عمری بسته ست

اونم تموم حرفاش..

یا از هجوم بارون..

یا از پلی شکسته ست

اونم تموم راه هاش یا انتها نداره

یا در میونه بسته ست

منو غروب و جاده..

رفتیم تا بی نهایت

از دست دوری راه

یکی نداشت شکایت

گم شدیم از غریبی منو غروب و جاده

از بس هوا گرفته

ازبس که غم زیاده...

  • Like 3
لینک به دیدگاه

همه گويند كه: تو عاشق اويي

گر چه دانم همه كس عاشق اويند

ليك مي ترسم ، يارب

نكند راست بگويند ؟

روشني

اي شده چون سنگ سياهي صبور

پيش دروغ همه لبخندها

بسته چو تاريكي جاويدگر

خانه به روي همه سوگندها

من ز تو باور نكنم ، اين تويي ؟

دوش چه ديدي ، چه شنيدي ، به خواب ؟

بر تو ، دلا ! فرخ و فرخنده باد

دولت اين لرزش و اين اضطراب

زنده تر از اين تپش گرم تو

عشق نديده ست و نبيند دگر

پاكتر از آه تو پروانه اي

بر گل يادي ننشيند دگر

 

  • Like 4
لینک به دیدگاه

اي روي آبسالي

اي روشناي بيشه تارک خواب

يک شب مرا صدا کن در باغ هاي باد

 

يک شب مرا صدا کن از آب

ره بر گريوه افتادست

اين کاروان بي سالار

يابوي پير دکه روغن کشي

با چشم هاي بسته

گر مدار گمشدگي مي چرخد

اي روح غار

اي شعله تلاوت ياري کن

تا قوچ تشنه را که از آبشخوار

از حس کيد کچه رميده

از پشته هاي سوخته خستگي

و تشنگان قافله هاي کوير را

به چشمه سار عافيتي راهبر شوم

اي آفتاب! گفتارم را

بلاغتي الهام کن

و شيوه فريفتني از سراب

تا خستگان نوميد را

گامي دگر به پيش برانم

اي خوابناک بيشه تاريک

اي روح آب

يک شب مرا صدا کن از بيشه هاي باد

يک شب مرا صدا کن از قعر باغ خواب

  • Like 4
لینک به دیدگاه

هـمـانـگـونـه کـه آمـدم

 

از خـیـالـت پـاک مـی شـوم

 

آرامــــــ بــــی صـــــدا بــــی چــــــراغ

 

قـــول می دهـــم ذره ای صـدای رفـتـنـم

 

آرامـش سکـــــوتت را برهم نزند ...

  • Like 3
لینک به دیدگاه

گاهــی حجـم ِ دلــــتنـگی هایــم

 

آن قــــــدر زیـاد میشود

 

که دنیــــا

 

با تمام ِ وسعتش

 

برایـَم تنگ میشود ...

 

... دلتنــگـم ...

 

دلتنـــــگ کسی کـــــه

 

گردش روزگــــارش به من که رسیــــد از

 

حرکـت ایستـاد ...

 

دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را ندید ...

 

دلتنگ ِ خود َم ...

 

خودی که مدتهــــــــاست گم کـر د ه ام ...

 

گذشت دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم !

 

حالا یک بار از شهر می رویم

 

یک بـــار از دیار …

 

یک بـــار از یاد …

  • Like 3
لینک به دیدگاه

برگ برنده چشم های توست

 

که با پلک زدنی رو می شود

 

ــ دو دایره ی سیاه مرموز ــ

 

تا همیشه

 

بازنده ی این قمار تازه آغاز شده

 

تک دل من باشد....

  • Like 6
لینک به دیدگاه

گیرم تمام این صفحه را هم عاشقانه نوشتم

از این ستون تا آن ستون

هیـــــــچ فرجی نخواهد شد ...

وقتیکه دلت برایم تنگ نمی شود...

  • Like 7
لینک به دیدگاه

بـه مَــن قـــول بـده

در تـمـــام ســـال هـــایـي کــه بـــاقـي مـانـده

تــ ـآ ابـَـد .....

مـُــواظـبــ ِخـــودت بــاشـي

دیگــر نـیستــم كه یـــاد آوري ات کُنـم...

 

  • Like 5
لینک به دیدگاه

دلـــم برای یک نفـــر تـــنگ است

 

نه میدانم نامـــش چیست (!)

 

و نه میدانم چــه می کند (!)

 

حتا خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم (!)

 

فقط میــدانم که باید باشد و نیــست ..

  • Like 5
لینک به دیدگاه

میان ماندن و نماندن

فاصله تنها یک حرف ساده بود

از قول من

به باران بی امان بگو :

دل اگر دل باشد،

آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد.

  • Like 4
لینک به دیدگاه

سکوت کوچه هاي تار جانم، گريه مي خواهد

 

تمام بند بند استخوانم گريه مي خواهد

 

بيا اي ابر باران زا، ميان شعرهاي من

 

که بغض آشناي آسمان گريه مي خواهد

 

بهاري کن مرا جانا، که من پابند پاييزيم

 

و آهنگ غزلهاي جوانم گريه مي خواهد

 

چنان دق کرده احساسم ميان شعر تنهايي

 

که حتي گريه هاي بي امانم، گريه مي خواهد

  • Like 5
لینک به دیدگاه

دلم گرفته!

به اندازه وسعت تمام دلتنگی های عالم

شيشه قلبم آنقدر نازك شده

كه با كو چكترين تلنگری ميشكند

دلم مي خواهد فر ياد بزنم

ولي واژه ای نمی يابم

كه عمق دردم را در فرياد منعكس كند

فريادی در اوج سكوت

كه هميشه برای خودم سر داده ام

دلم به درد می آيد

وقتی سر نوشت را به نظاره مينشينم

كاش می شد پرواز كنم

پروازی بی انتها تا رسيدن به ابدييت...

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...