رفتن به مطلب

حس مرموز...


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

به خنده‌هات

به چالِ گونه‌هات

گاهی می‌شود سوگند خورد؛

اما به چشم‌هاتْ

همیشه!

 

رضا کاظمی

  • Like 11
  • پاسخ 627
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

یاران که می بارد

دلم

پرنده ای بازیگوش می شود

هوای پریدن می کند

می پرد

خیس می شود

قطره می شود

باران می شود

می بارد

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

.

.

  • Like 12
ارسال شده در

ما در عصر احتمال به سر می بریم

 

 

در عصر شک و شاید

 

 

در عصر پیش بینی وضع هوا

 

 

از هر طرف که باد بیاید ...

 

 

در عصر قاطعیتِ تردید

 

 

عصر جدید

 

 

عصری که هیچ اصلی

 

 

جز اصل احتمال ، یقینی نیست

 

 

اما من

 

 

بی نام تو

 

 

حتی یک لحظه

 

 

 

 

احتمال ندارم

 

 

 

 

چشمان تو عین الیقین من

 

 

 

قطعیت نگاه تو دین من است

 

 

من از تو ناگزیرم

 

 

من بی نام ناگزیر تو می میرم . . .

 

 

قیصر امین پور

 

  • Like 10
ارسال شده در

فقط

تو مرا از یاد نبر !

یادت نرود همیشه از این همه تنها بودن می ترسیدم ...

  • Like 11
ارسال شده در

مترسک ناز کند

کلاغ ها فریاد می زنند

و من سکوت می کنم....

این مزرعه ی زندگی من است

خشک و بی نشان

  • Like 8
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

به چشمهایت بگو

نگاهم نکنند...

بگو وقتی خیره ات می شوم کارشان به کار خودشان باشد...!

نه که فکر کنی خجالت می کشم ها.....نه!

حواسم نیست...

عاشقت می شوم...!

  • Like 6
ارسال شده در

گهواره ی خیالم

با اندک نسیمی از یادت نیز

تاب می خورد

تاب می خورد

تاب می خورد

آرام ...

آرام ...

آرام ...

تا به خواب بسپارد

رویایِ دوباره با تو بودن را ...

 

 

 

علیرضا باقی

  • Like 6
ارسال شده در

و طوفان اتفاق افتاد

كشتی ماند و اقیانوس، در شب تاریك وبیم موج

و كشتی بان بی فانوس

یكی می گفت: (( این دریا ...)) یكی می گفت: (( بیهوده است ...))

یكی فریاد زد (( خشكی ...)) یكی آرام گفت: (( افسوس ))

و اما (( پشت دریاها)) یقین شهری است رویایی

اگر رفتند با رویا،اگر ماندند در كابوس

(( خدا با ماست)) این را ناخدا می گفت پی در پی

اگر چه سخت در مانده ، اگر چه همچنان مایوس

كبوتر نه ، كلاغی نه ، و حتی برگی از زیتون

همه مردند بی احساس، همه مردند نا محسوس

هوائی شاعرانه، شر شر باران

و كشتی خفته بود آرام

در اعماق اقیانوس

  • Like 5
ارسال شده در

من هنگام رهایی از زوزه ی باد

ودر انحنای تاریک زمان

درسکوتی محو و سنگین خاموش می نشینم

روبرویم گلدانی پر از هیچ

من در اعماق پراکنده ی دریای هیچی غوطه خوردم

و زمانی دریافتم

که برای بازگشت دیر بود

همانگاه فهمیدم

که ماهی هر آن که از آب ستانده شود

تازه است

اما آلوده به مرگ ...

  • Like 4
  • 3 هفته بعد...
ارسال شده در

عاشقِ خــــورشیـــد

 

که می شـــــوی

 

تقدیری بهــــــتر از سوختن

 

نخواهی داشت . . . !

  • Like 7
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

آغوش ...

تنها جای دنیاست

که با سکوت حرف می زنند

دلم را بغل می کنم

و دنیای من با تو آغاز می شود !

پرویز صادقی

 

 

  • Like 8
ارسال شده در

كسي چه ميداند امروز چند بار فرو ريختم ...

از ديدن كسي كه ...

تنها لباسش شبيه " تو " بود ...

  • Like 8
ارسال شده در

وقت هايی هست

 

كه جز به بودنت

 

دلم رضايت نمی دهد

 

حالا

 

من از كجا "تو" بياورم؟!

  • Like 7
ارسال شده در

دلم

مرد می خواهد

نابینا

خط بریل بداند

فصل به فصل

تنم را بخواند

بازی های ادبی ام را کشف کند

دستش را بگیرم

بازو به بازو

دنیا را برایش تعریف کنم

چشمش شوم

عصایش

و تمام زشتی های جهان را

برای او از قلم بیاندازم

 

 

سارا محمدی

  • Like 9
ارسال شده در

کاش ما هم حوض داشتیم !

ماه را دوباره در آب

می دیدیم ...

 

  • Like 8
ارسال شده در

اشتباه آمده ای جانم !!!

 

برو و "یاسین" را به گوش دیگری بخوان

 

من آدمم

 

همان یاغی بهشت...

  • Like 7
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

دیروز با کفش هایم

 

قرارداد خداحافظی را

 

از کوچه های سرد تو

 

تایید کردم...!

 

  • Like 7
ارسال شده در

آنقدر شکسته ام که هیچ چیز نمیگویم...

نه گله ایی...

نه شکایتی...

حتی رنجیدن هم از یادم رفته است...

  • Like 8
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

جای خالی تو پر نمی شود !

دریا دریا

آسمان آسمان

آبی تر از این حرف هایی ...

  • Like 7
ارسال شده در

به هـمـان سـادگـی

 

کـه کـلاغ ِ سـالـخـورده

 

بـا نـخـستـین سـوت ِ قـطـار

 

سقـف واگـن مـتـروک را

 

تـرک می گـویــد

 

دل ،

 

دیـگــــر

 

در جـای خـود نیـسـت

 

بـه همـیـن ســادگـی !

  • Like 5

×
×
  • اضافه کردن...