*atefeh* 13017 ارسال شده در 31 آبان، 2014 اعتراف میکنم اینجا بودن یه احساس بدی بهم میده که فقط تونستم به سما بگم ولی نمیتونم که اینجا نیام 2
*atefeh* 13017 ارسال شده در 31 آبان، 2014 آلان آهنگ شاد گذاشتم روحم شاد شه اعتراف میکنم آش رشته ای که مامانم درست میکنه توی دنیا بینظیره آش دوغ خالم هم عاالیه اعتراف میکنم زیاد از آشپزی خوشم نمیاد ولی دستپختم خوبه البته اگه نسوزه و شور نشه 4
شقایق31 40377 ارسال شده در 31 آبان، 2014 ظاهرا این موقع شب هوس آش اپیدمی هستش اعتراف میکنم چیز خوبیه خخح 4
ms13 1488 ارسال شده در 31 آبان، 2014 اعتراف میکنم توی زندگیم خیلیا حقمو خوردند. اعتراف میکنم فرزند خوبی نبودم برای پدر و مادرم . اعتراف میکنم همیشه مقصر خودم بودم . 5
*atefeh* 13017 ارسال شده در 1 آذر، 2014 آقو ما بچه که بودیم علاقه عجیبی به نقاش ساختمون شدن داشتیم(اولش به تقلید از آقوی همساده ) در همین راستا مداد رنگیامون رو برمیداشتیم و روی دیوار نقاشی میکشیدیم مامانم که میومد همه در میرفتیم این خواهر بزرگ ما همیشه گیر میفتاد و ما از دور شاهد پرپر شدن این گل نشکفته بودیم 4
Tamana73 28835 ارسال شده در 1 آذر، 2014 اعتراف میکنم حالم امروز خوبه چون خودم میخواااااام خوب باشه و شاد حتی به ظاهر.... 3
*atefeh* 13017 ارسال شده در 1 آذر، 2014 امروز آهنگای غمگین گوشیمو پاک کردم حتی اونایی که خیلی خیلی دوست داشتم 9
*atefeh* 13017 ارسال شده در 1 آذر، 2014 بچه که بودیم با خواهرم که دعوام میشد و مامانم طرف خواهرمو میگرفت میگفتم: منو از سر راه پیدا کردید، همش طرف اونو میگیرید بعد خواهرم میگفت آره از سر راه پیدات کردیم جوابی پیدا نمیکردم، پا میشدم گیس و گیس کشی 7
*atefeh* 13017 ارسال شده در 1 آذر، 2014 اعتراف میکنم قشنگترین خاطرات کودکیم مربوط به دعواهام با خواهر و برادرامه به بچه هام یاد میدم تا میتونن با هم دعوا کنن که بعدها از خاطراتشون لذت ببرن 8
sama-sh 6913 ارسال شده در 2 آذر، 2014 اعتراف میکنم دوشنبه ای که گذشت یکی از بهترین و پر استرس ترین روزای زندگیم بود امیدوارم دوباره تکرار بشه... اما اینبار بدون اضطراب 6
ارسال های توصیه شده