Doctor_Shovan مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۸۹ کی با یه جمله مث من ,میتونه ارومت کنه ؟؟ لینک به دیدگاه
nazanin_66 370 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 تیر، ۱۳۸۹ دلگیرم از این شهر سرد. این کوچه های بی عبور 3 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۸۹ کاش میدانستم چیست؟ آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست 5 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۸۹ کی اشکات و پاک میکنه شبا که غصه داری دست رو موهات کی میکشه وقتی منو نداری شونه ی کی مرهم هق هقت میشه دوباره از کی بهونه میگیری شبای بی ستاره برگ ریزونای پائیز کی چشم به رات نشسته از جلو پات جمع میکنه برگهای زرد و خسته کی منتظر میمونه حتی شبای یلدا تا خنده رو لبات بیاد شب برسه به فردا کی ازسرود بارون قصه برات میسازه از عاشقی میخونه وقتی که راه درازه کی از ستاره بارون چشماشو هم میزاره نکنه ستاره ای بیاد و یاد تو رو نیاره 6 لینک به دیدگاه
marjan17 4150 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، ۱۳۸۹ عشقم را در سرم دفن کردم و مردم پرسيدند چرا سرم گل دادهاست چرا چشم هايم مثل ستارهها میدرخشند و چرا لبهايم از صبح روشنترند می خواستم اين عشق را تکهتکه کنم ولی نرم و سيال بود، دور دستم پيچيد و دستهايم در عشق به دام افتادند حالا مردم میپرسند که من زندانی کيستم..... 5 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 تیر، ۱۳۸۹ نگاه تو..... تاثیر یک خوبی بی نهایت..... :rose: به ظاهر یک نگاه ساده.... دلم رو با خودت بردی و به جاش نگاهت رو بهم دادی...... :pichak: حالا هم با همون نگاهت زنده ام...... نگو که میخوای نگاهت رو هم ازم بگیری.......... :4564: 6 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۸۹ گفتی : یک دو سه ... دویدیم شتابان بی آن که بدانیم کجاست خط پایان ! 5 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۸۹ تمام عالم اگر چشمشان به ظاهر توست نگاه من به دل پاک و جان طاهر توست فقط نه من به هوای تو اشک می ریزم که هرچه رود در این سرزمین مسافر توست 8 لینک به دیدگاه
sepide1990 1242 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۸۹ ادما وقتی خاطره هاشون زیاد میشه دیوار اتاقشون پر از عکس میشه اما دلشون واسه اونی تنگ میشه که نمیتونن عکسشو به دیوار اتاقشون بزنن 8 لینک به دیدگاه
tiba* 797 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 تیر، ۱۳۸۹ آرزوی من اين است: نرود اشك در چشم تو هرگز مگر از شوق زياد. و به اندازه ي هر روز تو عاشق باشي. عاشق آنكه تو را ميخواهد. و به لبخند تو از خويش رها ميگردد. و تو رادوست بدارد به همان اندازه كه دلت ميخواهد 7 لینک به دیدگاه
sepide1990 1242 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 تیر، ۱۳۸۹ عشق چون در سینه ام بیدار شد از طلب،پا تا سرم ایثار شد این دگر من نیستم ،من نیستم حیف از عمری که با من زیستم 4 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۸۹ تو دروغ مي گويي تا من بخندم و من احمق مي شوم تا تو دلگير نشوي ! آخر تو چوپان مي شوي و من گوسفند !!! آن روز گرگ كداممان را خواهد خورد ؟!... 6 لینک به دیدگاه
tiba* 797 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۸۹ وقتی سعی میکنم ازت دورتر بشم....بیشتر دوست دارم . و وقتی سعی میکنم ازت متنفر بشم از خودم متنفر میشم!چراااااا؟؟؟؟؟ 5 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۸۹ معجزه امدن را ناديده نگير تا رفتنت را ناديده نگيرند 5 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۸۹ اگه فاصله افتاده اگه من با خودم قهرم تو کاری با دلم کردی که فکزشم نمی کردم تو رو دست کسی دادم که از حالم خبر داره که حتی از تو چشماشو یه لحظه بر نمی داره 6 لینک به دیدگاه
خاله 3004 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۸۹ پیچم کن به دیواره های زمین دارد سقوط می کند دلم...! 6 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۸۹ تو وارد زندگی ام می شوی ... من از آن بیرون می روم !!! 4 لینک به دیدگاه
خاله 3004 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۸۹ نه جای تو خالی نیست جای تو درد میکند ... 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده