رفتن به مطلب

شعـری بـرای تـو...


ارسال های توصیه شده

برای همه وقت هایی که مرا به خنده واداشتی..

 

برای همه وقت هایی که به حرف هایم گوش دادی..

 

برای همه وقت هایی که خواستی در کنارم باشی...

 

برای همه وقت هایی که گفتی “دوستت دارم”

 

برای همه وقت هایی که در فکر من بودی.

 

برای همه وقت هایی که برایم شادی آوردی.

 

برای همه وقت هایی که به تو احتیاج داشتم و تو با من بودی.

 

برای همه وقت هایی که دلتنگم بودی.

 

برای همه وقت هایی که به من دلداری دادی.

 

برای همه وقت هایی که در چشمانم نگریستی و صدای قلبم را شنیدی.

 

به خاطر همه ی این ها هیچ وقت فراموش نکن که :

 

لبخند من به تو یعنی ” صمیمانه

دوستت می دارم

دوستت دارم ....دوستت دارم ....دوستت دارم

:icon_gol:

لینک به دیدگاه

[TABLE=class: display]

[TR=class: smsrow g]

[TD]هر بار که می خواهم به سمـتـت بیایم یادم می افتد ”دلـتـنـگی” هرگز بهانه خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست….! [/TD]

[TD=width: 24][/TD]

[/TR]

[/TABLE]

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

آغوشتو به غیر من به روی هیشکی وا نکن

 

منو از این دلخوشیها آرامشم جدا نکن

 

من برای با تو بودن پر عشق و خواهشم

 

واسه بودن کنارت

 

تو بگو به هر کجا پر میکشم

 

منو تو آغوشت بگیر آغوش تو مقدسه

 

بوسیدنت برای من تولد یک نفسه

 

چشمای مهربون تو منو به آتیش میکشه

 

نوازشه دستای تو عادته ترکم نمیشه

 

فقط تو آغوش خودم دغدغه ها تو جا بذار

 

به پای عشق من بمون

 

هیچکسو جای من نیار

 

مهر لباتو رو تن و روی لب کسی نزن

 

فقط به من بوسه بزن به روح و جسم وتن من

لینک به دیدگاه

این منم...

این منم...کوله باری از غمم..بی خبر از خنده ها...گمشده در لحظه ها..

این منم...یک تمنای گدا

این منم

یک وسعت بی انتها...یک قدم تا پرتگاه..

این منم..برگ زردی در بهار...عاشق رنگ سیاه روزگار..

این منم..

مرضیامی بی ادعا...

لینک به دیدگاه

عادت کرده ایم

من به چای تلخ اول صبح

تو به بوسه تلخ آخر شب

من

به اینکه تو هربار

حرف هایت را مثل یک مرد بزنی

تو

به اینکه من هربار مثل یک زن گریه کنم. . .

 

عادت کرده ایم

آنقدر که یادمان رفته است شب

مثل سیاهی موهایمان ناگهان می پرد

و یک روز آنقدر صبح می شود

که برای بیدار شدن دیر است.

-----------------------

لیلا کردبچه

لینک به دیدگاه

من تو را بیشتر از غرورم دوست داشتم و تو غرورت را بیشتر از من

 

 

حالا اما ، بگذریم...

 

 

نه از غرور تو چیزی مانده و نه از دوست داشتن من !

لینک به دیدگاه

گاهی دست " خـــودم " را می گیرم

می برم هوا خوری ...

" یــاد " تو هم که همه جا با من است ...

" تنــهایــی " هم که پا به پایم میدود ...

میبینی ... ؟

وقتی که نیستی جمعمان جمع است !

 

 

َ

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...