- Nahal - 47858 ارسال شده در 21 اردیبهشت، 2011 مباد که به تو اعتماد کنم: آنگاه که دستانم را فشردی ترسیدم مبادا که انگشتام را بدزدی و چون بر دهانم بوسه زدی دندانهایم را شمردم غادة السمّان 6
*Polaris* 19606 مالک ارسال شده در 27 اردیبهشت، 2011 دست های من پر از تو بود رو به هر که بنشینم رو به روی توام... 6
*Polaris* 19606 مالک ارسال شده در 27 اردیبهشت، 2011 دلهره ی نبودنت در خرمن احساسم چون پرنده ای گستاخ هجوم می آورد و این در حالیست که من در این مجادله ی یک طرفه مترسکی بیش نیستم 5
*Polaris* 19606 مالک ارسال شده در 27 اردیبهشت، 2011 مداد را برداشتی طرح مرا نه،آن گونه که هستم! همان که می خواستی کشیدی تمام ِ بهانه ی رفتنت این است که عوض شده ام مداد را بر میدارم طرح ترا همان گونه که هستی میکشم میتوانی بروی. 5
*Polaris* 19606 مالک ارسال شده در 27 اردیبهشت، 2011 گفتم: بیا دل به شرط چاقو! پوز خندی زد و گفت: این روزها بادکنک فروشها هم چاقو دارند... 5
sarooneh 2052 ارسال شده در 27 اردیبهشت، 2011 خداوندا! اگر روزی بشر گردی ز حال بندگانت با خبر گردی پشیمان میشوی از قصه خلقت از این بودن، از این بدعت خداوندا تو مسئولی خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است 3
sarooneh 2052 ارسال شده در 27 اردیبهشت، 2011 دوئل همه دوئل های دنیا یک رسم دارند پیش از آن که قدم دهم را برداری به تو شلیک می شود این را میدانم اما دیگر برای همه چیز دیر شده تو هفت تیرت را هم آماده کرده ای پس بیا به هم پشت کنیم من رو به آپارتمان قدیمی مان قدم بر میدارم تو رو به ایستگاه راه آهن 1....2...3...4....5...6... و پیش از آنکه قدم دهم را برداری مرا فراموش میکنی دوئل تمام شد . . تو رفتی و من مردم... 3
*Polaris* 19606 مالک ارسال شده در 28 اردیبهشت، 2011 تو را چه به فرهاد؟ یک فرهاد است و یک بیستون عاشقی تو همین یک وجب دیوار فاصله را بردار... من باورت می كنم 3
*Polaris* 19606 مالک ارسال شده در 28 اردیبهشت، 2011 زمانی کوه بودم حالا دیگر آدم شده ام... می رسیم به هم ؟! 9
- Nahal - 47858 ارسال شده در 4 خرداد، 2011 روی گونه هایم سد می سازم ! هر قطره از این اشک ها شهری را شاعر خواهد کرد !!! میلاد تهرانی 10
*Polaris* 19606 مالک ارسال شده در 7 خرداد، 2011 دو به دو می روند با هم دو پرنده در مه دو اسب در جاده دو قایق در اسکله من دو ندارم در مدرسه تا یک بیشتر نخوانده ام و دفتر ریاضی ام پر از تمرین های شعر است 8
*Polaris* 19606 مالک ارسال شده در 7 خرداد، 2011 دیروز عاشق بودم امروز را تحمل میکنم فردا خواهم مرد با این حال هنوز امروز و هم فردا به خوشی دیروز فکر میکنم... 5
- Nahal - 47858 ارسال شده در 25 خرداد، 2011 وقتی همه کلاف های زندگی به هم گره می خورند حس می کنم خدایی نیست. اگه باشه باید بهم نشون بده وگرنه منو از لیست بنده هاش حذف کنه. 4
- Nahal - 47858 ارسال شده در 25 خرداد، 2011 زندگی ام از تولد تا . . . تو و از تو تا . . . نبودنت، به دو نیم شد. زمین هیچگاه سراسر روشن نبوده است. من با زمین می چرخم، یا زمین دیگر نمی چرخد، که روز بر نمی آید؟ 5
- Nahal - 47858 ارسال شده در 25 خرداد، 2011 هنوز زنده ام ... و این برایم عجیب است فرصت مردن هم ندارم..... از : سینا بهمنش 3
*Polaris* 19606 مالک ارسال شده در 26 خرداد، 2011 همه چيز از جايی شروع شد که گفتی دوستم داری گاهی برای يک عمر بلاتکليفی بهانه ای کافيست... 5
دلوار 284 ارسال شده در 27 خرداد، 2011 تنهانه منم که من منم باقیست هستند کسان که میزنند جامی برجام دگر که خون من جاریست تنها که شوم من نشوم نزد دلم احساس دلم من بشود من که دگر من نشوم با تمام علاقه ای که بهت دارم ازت جدا میشم 2
دلوار 284 ارسال شده در 27 خرداد، 2011 دلهره ی نبودنت در خرمن احساسم چون پرنده ای گستاخ هجوم می آورد و این در حالیست که من در این مجادله ی یک طرفه مترسکی بیش نیستم:4uboxsmiley: 2
Sanaz. 445 ارسال شده در 27 خرداد، 2011 حالا من مانده ام و پنجره ای خالی و فنجان قهوه ای كه از حرف های نگفته پشیمان است...! 7
ارسال های توصیه شده