شـاهین 8068 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 دی، ۱۳۸۹ شما اینجا توهین به مقدسات میبینید ؟ بنده که اینجا توهینی نمیبینم... ولی به هر حال اگر توهینی بوده که بنده خودم از بیانش مطلع نیستم صمیمانه توزش میطلبم... 1 لینک به دیدگاه
الهام. 8079 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 دی، ۱۳۸۹ غلط تایپی بود خوب... اصلاح شد... بیام کجا ؟ چی شد ؟ من متوجه نشدم... http://noandishaan.com/forums/showthread.php?t=41759&page=2 2 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ من از بحث های بی سرانجام خیلی ناراحت میشم... گرچه الان که به حافظه رجوع میکنم میبینم هرگز بحث با سرانجامی وجود نداشته... یا اگر داشته خیلی خیلی کم بودند... فکر کردم حالا که دیگه بحثی به اون صورت نیست و حالا که دوستان دارند اسپم میکنند این رو بگم... ما ساعت ها وقت میزاریم و بحث میکنیم... انرژی میزاریم... گاها دلخوری هایی به وجود میاد که حتی دوستی هایی رو هم به هم میزنه... بعد هم بدون هیچ تغییر و نتیجه گیری همه چیز تموم میشه و میره پی کارش تا کی بشه که دوباره دوستی بدون توجه به تمام بحث های گذشته در مورد موضوع مشخصی باز هم مطلبی با همون مضمون های قدیمی بزنه و بعد دوباره دوستانی همون بحث های قدیمی رو داشته باشند... و بعد طرفی از بحث به ناگهان ناپدید میشه و هر دو طرف هم خودشون رو حق میدونند... این شاید بدترین و ناامید کننده ترین بخش بحث های اینچنینی هست... این مسئله و چند چیز دیگر دلایلی هستند که بنده به شخصه دیگه علاقه ای به شرکت در بحث ها ندارم... 6 لینک به دیدگاه
partow 25305 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ من از بحث های بی سرانجام خیلی ناراحت میشم... گرچه الان که به حافظه رجوع میکنم میبینم هرگز بحث با سرانجامی وجود نداشته... یا اگر داشته خیلی خیلی کم بودند... فکر کردم حالا که دیگه بحثی به اون صورت نیست و حالا که دوستان دارند اسپم میکنند این رو بگم... ما ساعت ها وقت میزاریم و بحث میکنیم... انرژی میزاریم... گاها دلخوری هایی به وجود میاد که حتی دوستی هایی رو هم به هم میزنه... بعد هم بدون هیچ تغییر و نتیجه گیری همه چیز تموم میشه و میره پی کارش تا کی بشه که دوباره دوستی بدون توجه به تمام بحث های گذشته در مورد موضوع مشخصی باز هم مطلبی با همون مضمون های قدیمی بزنه و بعد دوباره دوستانی همون بحث های قدیمی رو داشته باشند... و بعد طرفی از بحث به ناگهان ناپدید میشه و هر دو طرف هم خودشون رو حق میدونند... این شاید بدترین و ناامید کننده ترین بخش بحث های اینچنینی هست... این مسئله و چند چیز دیگر دلایلی هستند که بنده به شخصه دیگه علاقه ای به شرکت در بحث ها ندارم... __________________ موافقم ... 1 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ من از بحث های بی سرانجام خیلی ناراحت میشم... گرچه الان که به حافظه رجوع میکنم میبینم هرگز بحث با سرانجامی وجود نداشته... یا اگر داشته خیلی خیلی کم بودند... فکر کردم حالا که دیگه بحثی به اون صورت نیست و حالا که دوستان دارند اسپم میکنند این رو بگم... ما ساعت ها وقت میزاریم و بحث میکنیم... انرژی میزاریم... گاها دلخوری هایی به وجود میاد که حتی دوستی هایی رو هم به هم میزنه... بعد هم بدون هیچ تغییر و نتیجه گیری همه چیز تموم میشه و میره پی کارش تا کی بشه که دوباره دوستی بدون توجه به تمام بحث های گذشته در مورد موضوع مشخصی باز هم مطلبی با همون مضمون های قدیمی بزنه و بعد دوباره دوستانی همون بحث های قدیمی رو داشته باشند... و بعد طرفی از بحث به ناگهان ناپدید میشه و هر دو طرف هم خودشون رو حق میدونند... این شاید بدترین و ناامید کننده ترین بخش بحث های اینچنینی هست... این مسئله و چند چیز دیگر دلایلی هستند که بنده به شخصه دیگه علاقه ای به شرکت در بحث ها ندارم... اینطورام نیست..حتی اگه فقط یه نفر به اندازه یه ربع بشینه و به خلاف اونجه تا حالا باور داشته فکر کنه باور کن به این انرژی و زحمت می ارزه...این نتیجه رو دیدم که میگم... 4 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ اینطورام نیست..حتی اگه فقط یه نفر به اندازه یه ربع بشینه و به خلاف اونجه تا حالا باور داشته فکر کنه باور کن به این انرژی و زحمت می ارزه...این نتیجه رو دیدم که میگم... من واقعا امیدوارم همچین اتفاقی بیوفته... امیدوارم فایده ای داشته باشه... من متاسفانه تا حالا خودم هیچ نشانه ای از تاثیر ندیدم... 1 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ من واقعا امیدوارم همچین اتفاقی بیوفته... امیدوارم فایده ای داشته باشه... من متاسفانه تا حالا خودم هیچ نشانه ای از تاثیر ندیدم... من دیدم...اینو واسه دلخوشیت نمیگم واقعا دیدم... 1 لینک به دیدگاه
partow 25305 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ فروغ .. اینجا بیشتریا رو حرفاشون خیلی تعصب دارن ... بقیه هم اگر جواب بدن هرجور دوست داشته باشن برداشت می کنن ... اینکه اثر داشته باشه خیلی کمه ... 3 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ فروغ .. اینجا بیشتریا رو حرفاشون خیلی تعصب دارن ... بقیه هم اگر جواب بدن هرجور دوست داشته باشن برداشت می کنن ... اینکه اثر داشته باشه خیلی کمه ... داره...باور کن داره..همون کمش هم زیاده...ما تو جامعه دین پذیر و خرافاتی هستیم همین هم غنیمته 3 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ یه بار میلاد به چند نمونه ای اشاره کرد... در مورد خودم البته... گفته های اون دوستان گرچه زیاد دل انگیز و خوش آیند نبود... اما همینکه بدونم تاثیری روی فرد داره و مجبورشون میکنه فکر کنند خیلی خوبه... 2 لینک به دیدگاه
شـاهین 8068 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ من از بحث های بی سرانجام خیلی ناراحت میشم... گرچه الان که به حافظه رجوع میکنم میبینم هرگز بحث با سرانجامی وجود نداشته... یا اگر داشته خیلی خیلی کم بودند... فکر کردم حالا که دیگه بحثی به اون صورت نیست و حالا که دوستان دارند اسپم میکنند این رو بگم... ما ساعت ها وقت میزاریم و بحث میکنیم... انرژی میزاریم... گاها دلخوری هایی به وجود میاد که حتی دوستی هایی رو هم به هم میزنه... بعد هم بدون هیچ تغییر و نتیجه گیری همه چیز تموم میشه و میره پی کارش تا کی بشه که دوباره دوستی بدون توجه به تمام بحث های گذشته در مورد موضوع مشخصی باز هم مطلبی با همون مضمون های قدیمی بزنه و بعد دوباره دوستانی همون بحث های قدیمی رو داشته باشند... و بعد طرفی از بحث به ناگهان ناپدید میشه و هر دو طرف هم خودشون رو حق میدونند... این شاید بدترین و ناامید کننده ترین بخش بحث های اینچنینی هست... این مسئله و چند چیز دیگر دلایلی هستند که بنده به شخصه دیگه علاقه ای به شرکت در بحث ها ندارم... سامان باهات کاملا موافقم بعضی اوغات بحث های ما تبدیل میشه به کل کل و مهم اینه نمی خوایم نظر های هم رو قبول کنیم و خودمون رو همیشه برنده میدون میبینیم و اگر کم بیاریم شروع به توهین و زیر سوال بردن هم میکنیم اخه من میخوام بدونم ایا همه ی ما عالم هستیم ؟ ایا همه ی ما مجتهد هستیم؟ کی و از کجا باید یاد بگیریم به هم دیگه احترام بزاریم وقتی دوست مون داره اشتباه میکنه نگیم تو چیزی نمی دونی ما می تونیم به صورت قشتگ تری حرف بزنیم بگیم شاهین عزیز تو داری اشتباه میکنی و من باهات مخالف هستم و این رو هم می تونیم بگیم شاهین تو چیزی نمی دونی خفه کدوم بهتر هستش؟ 6 لینک به دیدگاه
شـاهین 8068 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ یه بار میلاد به چند نمونه ای اشاره کرد... در مورد خودم البته... گفته های اون دوستان گرچه زیاد دل انگیز و خوش آیند نبود... اما همینکه بدونم تاثیری روی فرد داره و مجبورشون میکنه فکر کنند خیلی خوبه... مهم اینه ما نمی خوایم فکر کنیم می خوایم می خوایم یه چیزی گفته باشیم و سر گفت مون به هر قیمتی که شده وای می ایستیم 3 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ مهم اینه ما نمی خوایم فکر کنیم می خوایم می خوایم یه چیزی گفته باشیم و سر گفت مون به هر قیمتی که شده وای می ایستیم شاید در بعضی افراد اینطوری باشه... ولی بعضی دوستان واقعا به اون چیزی که میگند معتقد هستند... قدرت شست و شوی مغزی رو دست کم نگیرید... 2 لینک به دیدگاه
شـاهین 8068 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ امیدوارم این بحث تا جایی پیش بره که اون دسته از دوستان این بحث ها رو دو سه روزه خوندن ادامه بدیم تا جایی که شاید کمی سطح اگاهی و فرهنگی مون افضایش پیدا کنه 5 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ به نظر من بستگي به شرايط داره!!!!يه جا ميري همه خانمن خب با پوشيه بري بهتره يه جا هم............... 2 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ بحث خوبيه اما نتيجه اين بحث چي ميتونه باشه.يه بار اين خاطره رو تو يكي از تاپيكهاي مشابه گفتم. انجمن اسلامي دانشگاهمون از يه خونواده ايتاليايي (زن و شوهر و يه دختر) كه با دوچرخه جهانگردي ميكردن و وارد ايران شده بودن دعوت كرده بود و تو يك فضاي خيلي خوب با هم درباره همه چيز صحبت ميكرديم.تا اينكه يكي از دانشجوها سوال كرد از اينكه به محض ورود به ايران مجبور به پوشيدن روسري شديد ناراحت نيستين؟اين سوال با تشويق عده اي همراه شد و همهمه اي تو سالن ايجاد شد.تا اينكه خانومه كه خودش استاد دانشگاه بود گفت:پوشيدن روسري و مقنعه جزئي از قوانين كشور شماست و من هم با اطلاع از اين قانون و قبول اون به كشور شما آمدم.شايد از اينكه من بگم ناراحتم شما خوشحال بشين ولي شما بايد از اينكه من به قانون كشور شما احترام گذاشتم خوشحال باشين و اگه فكر ميكنين اين قانون مناسب نيست بهتره براي برداشتن اين قانون اقدام كنين. حالا ما بيايم اينجا و بعد از كلي بحث به اين نتيجه برسيم كه فلان پوشش خوبه و يا خوب نيست دردي رو دوا نميكنه.به هر حال همه ما تو كشوري زندگي ميكنيم كه داشتن حجاب قانونه و همه ما ملزم به رعايت اون هستيم.اگه رعايت نكنيم يعني به بي قانوني دامن ميزنيم.يعني براي قانون ارزش و احترام قائل نمي شيم.به نظر من رعايت قوانيني كه حتي ممكنه قبولشون نداشته باشيم مارو قانونمدار بار مياره.مثل همين انجمن خودمون.وقتي كه ادمين ميگه بحثاي سياسي ممنوعه بايد بهش احترام گذاشت.حتي اگه قبولش نداريم.الان اينجا بحث سياسي خيلي كمه.اما فرومي كه خيلي از ما اونو مي شناسيم بحث سياسي فراوونه.خودتون قضاوت كنين اينجا نظمش بيشتره يا اونجا؟ بحث رو منحرف كردم.... يه قانوني دارم و اونم اينه كه داشتن و رعايت قانون بد از بي قانوني بهتره.... در مورد حجاب هم اگه فكر ميكنيم قانون فعلي مناسب نيست سعي در اصلاحش داشته باشيم .حالا چطوري...؟ 5 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ من خودم اگه یه کشور دیگه هم برم که قانون آزادی هم داشته باشه بازم پوششمو حفظ میکنم نظر شخصیه خودمه 3 لینک به دیدگاه
شـاهین 8068 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ بحث خوبيه اما نتيجه اين بحث چي ميتونه باشه.يه بار اين خاطره رو تو يكي از تاپيكهاي مشابه گفتم.انجمن اسلامي دانشگاهمون از يه خونواده ايتاليايي (زن و شوهر و يه دختر) كه با دوچرخه جهانگردي ميكردن و وارد ايران شده بودن دعوت كرده بود و تو يك فضاي خيلي خوب با هم درباره همه چيز صحبت ميكرديم.تا اينكه يكي از دانشجوها سوال كرد از اينكه به محض ورود به ايران مجبور به پوشيدن روسري شديد ناراحت نيستين؟اين سوال با تشويق عده اي همراه شد و همهمه اي تو سالن ايجاد شد.تا اينكه خانومه كه خودش استاد دانشگاه بود گفت:پوشيدن روسري و مقنعه جزئي از قوانين كشور شماست و من هم با اطلاع از اين قانون و قبول اون به كشور شما آمدم.شايد از اينكه من بگم ناراحتم شما خوشحال بشين ولي شما بايد از اينكه من به قانون كشور شما احترام گذاشتم خوشحال باشين و اگه فكر ميكنين اين قانون مناسب نيست بهتره براي برداشتن اين قانون اقدام كنين. حالا ما بيايم اينجا و بعد از كلي بحث به اين نتيجه برسيم كه فلان پوشش خوبه و يا خوب نيست دردي رو دوا نميكنه.به هر حال همه ما تو كشوري زندگي ميكنيم كه داشتن حجاب قانونه و همه ما ملزم به رعايت اون هستيم.اگه رعايت نكنيم يعني به بي قانوني دامن ميزنيم.يعني براي قانون ارزش و احترام قائل نمي شيم.به نظر من رعايت قوانيني كه حتي ممكنه قبولشون نداشته باشيم مارو قانونمدار بار مياره.مثل همين انجمن خودمون.وقتي كه ادمين ميگه بحثاي سياسي ممنوعه بايد بهش احترام گذاشت.حتي اگه قبولش نداريم.الان اينجا بحث سياسي خيلي كمه.اما فرومي كه خيلي از ما اونو مي شناسيم بحث سياسي فراوونه.خودتون قضاوت كنين اينجا نظمش بيشتره يا اونجا؟ بحث رو منحرف كردم.... يه قانوني دارم و اونم اينه كه داشتن و رعايت قانون بد از بي قانوني بهتره.... در مورد حجاب هم اگه فكر ميكنيم قانون فعلي مناسب نيست سعي در اصلاحش داشته باشيم .حالا چطوري...؟ من باهات موافق هستم ولی در کشور ما که هیچ قانونی درست اجرا نمی شه و قضات این جا به صورت نا عادلانه حکم می دهند این که چیزی نیست ولی به این اصل اعتقاد دارم که تا ادم خودش رو دورست نکنه جامعه درست بشو نیست 3 لینک به دیدگاه
chalipa 1177 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ در اینجا شاهد نمونه ای از منطق اسلامی "یا روسری یا تو سری" که البته در اینجا به یا روسری یا هر بلایی سرت اومد به من چه تبدیل شده بود هستیم... میتونید خودتون این منطق رو با منطق دموکراتیک "قانون برای حفظ آزادی های فردی" مقایسه کنید و ببینید بدبختی هایی که میکشیم از کجا اومده... البته مسلما.... بماند..... همین چند وقت پیش بود (بیشتر از یک سال پیش) که برادی (از اون برادر ریشو های عزیز) که با بودجه ی دولت تشریف برده بودند خارج از کشور تا مدرک دکترا رو بگیرند... بله... خلاصه ایشون سوار آسانسور میشند و یک خانوم زیبا هم با اشون در آسانسور بوده... از شانس بد این خانوم این دو نفر در آسانسور تنها بودند... این خانوم هم خوب مسلما از اونجایی که سایه ی رهبری و اسلام بر سرش نیست دلیلی نمیدیده خودش رو لای صد من پارچه بپیچه... خلاصه وسط راه این برادر بسیجی میپره و شروع میکنه به بوسیدن بخشی از بدن این خانوم... این فرد رو در طبقه ی بعد میگیرند و به دادگاه میبرند... در دادگاه برای دفاع از خودش این برادی بسیجی اعلام میکنه که دلیل اینکه اینکار رو کرده این بوده که فکر نمیکرده برای اون خانوم مهم باشه... منظور از این داستان اینکه این برادران بسیجی یک مقدار با افراد عادی فرق دارند... ایشون چون دیده اون خانوم چادر سرش نیست فکر کرده خوب پس اصلا براش مهم نیست دیگه... پس بنده حق دارم هر کاری دوست دارم با اشون بکنم... خلاصه وقتی بهتون میگند اگر حجاب نداشتی هرچی شد به خودت مربوطه واقعا راست میگند... دلیل داره... اتفاق میوفته... من بسیجی نیستم بهشونم ارادتی ندارم اما... ادبیاتدون توهین امیزه بحث خوبه اما توهین به هیچ کسی در هیچ شرایطی درست نیست دست کم توسط... 2 لینک به دیدگاه
chalipa 1177 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 دی، ۱۳۸۹ ببینین بسیجی ها برا خودشون اعتقاداتی دارن درست یا غلط من حرفی نمی زنم... اما بهتره با همون اعتقاداتشون بشناسیمشون و نقدشون کنیم ... بایه داستانی که اصلا با کلیت بسیجی بودن در تناقضه تخریبشون نکنیم... بسیجی ممکنه یه افکاری داشته باشه که به نظر خود من شخصا درست نباشه که این اعتقادم دارم واقعا... اما یه بسیجی این عملی که دوستمون گفتند را انجام میده؟؟؟ حتی اگه واقعا برای اون خانم مهم هم نباشه حتی اگه خوششم بیاد اون خانم به فرض محال ... اما بسیجی چون با اعتقاداش جور نیست چنین کاری نمی کنه حتی اگه مجبور باشه من به بسیجی نما ها کاری ندارم... نتیجه توهین این میشه که اونا هم طوری دیگه توی جامعا عکس العمل نشون بدن ... ببخشین که از بحث خارج شدم 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده