bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 فروردین، ۱۳۹۰ معماری و شهرسازی اسلامی دیگه!نشنیدی مگه آقا گفت چشم انداز 20 ساله ی کشور باید ما تجلی معماری و وشهر سازی اسلامی داشته باشیم. میگن ما شهرسازی اسلامی داریم که فلان ویژگی ها رو داره! همینایی که گفتی! آره! البته من سعادت نداشتم سخنان ایشون موقع تحویل سال بشنوم به خاطر همین این جمله رو نشنیده بودم.من به خاطر روحیه غرب ستیزیم، داشتم سخنان اون کافر بی دین ، آن شیطان رجیم ، آن آلت دست صهیونیزم ، باراک اوباما را گوش می کردم 4 لینک به دیدگاه
omid vakili 6395 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 فروردین، ۱۳۹۰ ممنون عابدی عزیز واسه ی این بحثت. واقعاً امروز در کشور ما این بحث خیلی گیج کننده س. اینکه اعتقاد دارم یا نه، اعتقاد دارم هم به شهرسازی اسلامی و هم به معماری اسلامی. به روح هم اعتقاد دارم. خب؟ 3 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 فروردین، ۱۳۹۰ ممنون عابدی عزیز واسه ی این بحثت. واقعاً امروز در کشور ما این بحث خیلی گیج کننده س. اینکه اعتقاد دارم یا نه، اعتقاد دارم هم به شهرسازی اسلامی و هم به معماری اسلامی. به روح هم اعتقاد دارم. خب؟ خب شما که به معماری و شهرسازی اسلامی اعتقاد داری ، یه چندتا از ویژگیهاشو برای ما بگو و بگو که اصولا معماری و شهرسازی اسلامی چگونه بوجود اومده و اصلا آیا موازینی برای اون وجود داره یانه! 4 لینک به دیدگاه
Miladt 3681 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 فروردین، ۱۳۹۰ بحث بحث اسلام شد و سید اولاد پیغمبرم باید باشه! خوب آقا که حرف زیاد میزنه!!نصفشم خودش نمیفهمه! عابدی من به این روح معتقدم!(شنیدی میگن تو روحت....!!!)الان باید به آقا گفت تو روح همایونیت(اا ببخشید روح مبارکت) شهرسازی اسلامی فکر کنم مصادیقش تو فضاهای شهری و بناها باشه!محرمیت و شاید جدا شدن فضاهای زنان و مردان ایجاد فضاهای نیمه خصوصی بیشتر و از این موارد!این مواردی که من گفتم در شهرسازی دوره ساسانی به بعد وجود داشته و نیمدونم منظور آقا از شهرسازی اسلامی همیناست یا چیز دیگه! البته اینطور که من تو خبرها خوندم نظرشون متفاوته و دنبال الگوی تازه ای هستند(یه جور چشم و هم چشمی با غرب که برای پست مدرنیسم الگوهای ساختند ولی مسلمانان الگویی نساختند) در مورد معماری اسلامی نظراتی که جدیدا پیدا شده اینه که معماری اسلامی با خاک و گل خو گرفته!(این نظر مدیر گروه اماکن اسلامی پژوهشکده تاریخ اسلامه) 6 لینک به دیدگاه
omid vakili 6395 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ خب شما که به معماری و شهرسازی اسلامی اعتقاد داری ، یه چندتا از ویژگیهاشو برای ما بگو و بگو که اصولا معماری و شهرسازی اسلامی چگونه بوجود اومده و اصلا آیا موازینی برای اون وجود داره یانه! خیلی خب ؛ از نظر من سبک معماری و شهرسازی در هر دوره ای براساس نیازها و سطح تکنولوژی و دانش و شیوه ی حکومتی که وجود داشته متغیر بوده ، در واقع منظورم اینه که نیازها(خواه فردی یا اجتماعی و فرهنگی)، تکنولوژی و دانش و شیوه ی حکومت، بر روی سبک معماری و شهرسازی تاثیر داشته اند(البته آیتم های زیادی تاثیر دارن و فقط این 3ه آیتم نیستش). هدفم از این مقدمه این بود که اگه در ادامه چند تا ویژگی عمده از شهرسازی اسلامی رو آوردم زیاد سوال پیچ نشم که این امروزه جواب میده یا نه؟ و اینجا تاکید کرده باشم که این در دوره ی خودش جوابگو بوده. چند ویژگی شهرسازیش: تا اونجایی که من تو کتابا و توی عکس های هوایی دیدم بافت شهرهای اسلامی متراکم و فشرده و دارای معابری کم عرض با شکلی ارگانیکه، بلندترین بناها که نشانه هایی شهری بودند بناها مذهبی بودند، شهر دارای سلسله مراتب هستش(عرصه ی خصوصی، عرصه ی نیمه خصوصی، عرصه ی نیمه عمومی و عرصه ی عمومی که برای مثال به ترتیب خانه، کوچه ی بن بست ، کوچه و بازار ها و عمومی ترین عرصه هم مساجد)، ساختمان ها دارای نماهایی ساده و بعضی ویژگی های دیگه که الان حضور ذهن ندارم. بازم میگم این ویژگی ها در زمان خودش به نیازها پاسخ داده. ویژگی های معماریش رو من زیاد توضیح نمی دم فقط چند نکته رو اینجا مطرح می کنم که بیشتر در جواب سوال آخر هستش که موازینی داره شهرسازی و معماری اسلامی یا نه؟ باید عرض کنم که چون ما مسلمون ها اعتقاد داریم که اسلام متعلق به یک قوم و منطقه و یک زمان خاص نیست این مسئله در مورد شهرسازی و معماریش هم صدق می کنه طوری که در اسلام هیچ گونه دستور مطلقی برای این مقوله نداره و این در انعطاف پذیریش میتونه خیلی نقش داشته باشه. افرادی اعتقاد دارن که معماری اسلامی از قبل وجود داشته من چند تا مثال میارم: مثلاً مستقیم وارد نشدن در حیاط و معمولاً با چرخش وارد شدن: بعضی ها دلیل این چرخش رو نه تنها محرمیت نمی دونن بلکه بخاطر شرایط اقلیمی بخصوص طوفان ها می دونن و معتقدن که این قبل از اینکه اسلام وجود داشته باشه این اقلیم اینجوری بوده و باعث شده خونه ها اونجوری ساخته بشن. این یه نمونه نمونه ی بعدی حیاط های مرکزی خونه ها هستن که خیلی ها اعتقاد دارن از حیاط خونه های یونانی ها و رومی ها الگوبرداری شده در اسلام تمام کارها براساس یک معیار اساسی سنجیده می شود"لاضرر و لاضرار" این بدین معنی است که اسلام نه با ضرر رساندن موافق است و نه با ضرر دیدن، حال الگو برداری از حیاط یک خانه ی رومی یا یونانی چون ضرری برای کسی ندارد و به اعتقادات مسلمون ها در داشتن مسکن(نه سرپناه) کمک می کنه اگه مطابق نیازهای خودشون و براساس فرهنگ و اعتقادات خودشون ازش استفاده کنن و با چند عنصر و شیوه ی دیگه مثلاً همون با چرخش وارد شدن به حیاط و نماهای ساده و ... ترکیب بشه از نظر من خود این ترکیب سبک جدیدی(در واقع سبکی جدای از سبک های دیگه) ست. عابدی عزیز خودت بهتر می دونی که در طراحی شهری وقتی چیزی طراحی میشود برای آن کیفیاتی در نظر گرفته میشود مثلاً یک میدان باید فلان کیفیت ها رو داشته باشه، در شهرسازی و معماری نیز باید کیفیاتی رو مشخص کرد و بعد طراحی کرد. من چند نمونه رو که مهمه همین جوری می گم: حفظ حریم خصوصی خود و همسایه ها(چه دیداری و چه شنیداری)، ایمنی و آرامش(طبق برداشتی که از مسکن در قرآن شده که خانه جایی برای آرامش و استراحته) و کیفیات دیگری که باید مشخص بشه. اینکه کی سبک اسلامی بوجود آمده از نظر خیلی ها با ورود پیامبر اکرم(ص) به مدینه شروع شده. یعنی با ورود به مدینه و برپایی اولین مسجد در این شهر و سپس تقسیم اراضی بین مهاجرینی که از مکه آمده بودند. وای چقد نوشتم 5 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ بحث بحث اسلام شد و سید اولاد پیغمبرم باید باشه!خوب آقا که حرف زیاد میزنه!!نصفشم خودش نمیفهمه! عابدی من به این روح معتقدم!(شنیدی میگن تو روحت....!!!)الان باید به آقا گفت تو روح همایونیت(اا ببخشید روح مبارکت) شهرسازی اسلامی فکر کنم مصادیقش تو فضاهای شهری و بناها باشه!محرمیت و شاید جدا شدن فضاهای زنان و مردان ایجاد فضاهای نیمه خصوصی بیشتر و از این موارد!این مواردی که من گفتم در شهرسازی دوره ساسانی به بعد وجود داشته و نیمدونم منظور آقا از شهرسازی اسلامی همیناست یا چیز دیگه! البته اینطور که من تو خبرها خوندم نظرشون متفاوته و دنبال الگوی تازه ای هستند(یه جور چشم و هم چشمی با غرب که برای پست مدرنیسم الگوهای ساختند ولی مسلمانان الگویی نساختند) در مورد معماری اسلامی نظراتی که جدیدا پیدا شده اینه که معماری اسلامی با خاک و گل خو گرفته!(این نظر مدیر گروه اماکن اسلامی پژوهشکده تاریخ اسلامه) این روح همایونی رو خوب اومدی بحث محرمیت یه بحث بیشتر معماری هست تا شهرسازی. به هر حال در اکثریت شهرهای ما سه بافت تاریخی ، قدیمی و جدید وجود داره فکر نمیکنم منظورش از شهرسازی اسلامی برگشت به همون بافت های قدیمی با کوچه های تنگ و پیچ در پیچ باشه .بافت جدید هم که تقریبا در اکثر نقاط بر اساس الگوی شطرنجی ساخته شده و تغییر خاصی نمیتوان به این الگو داد که اسلامیش کرد.حتی با توجه به اینکه زنان و مردان امروزه در بسیاری از شغلها در کنار هم کار می کنند جدا سازی نیز بحثی تقریبا ناممکن است . محرمیت بنا هم سلیقه ای است و اکنون در بیشتر شهرهای ما ساخت خانه های درون گرا منسوخ شده است . پس هر کی فهمید چی گفته و منظورش چی بوده به بقیه هم بگه شایدم به قولی خواسته یه چیزی بگه که یه چیزی گفته باشه 6 لینک به دیدگاه
omid vakili 6395 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ این روح همایونی رو خوب اومدی بحث محرمیت یه بحث بیشتر معماری هست تا شهرسازی. به هر حال در اکثریت شهرهای ما سه بافت تاریخی ، قدیمی و جدید وجود داره فکر نمیکنم منظورش از شهرسازی اسلامی برگشت به همون بافت های قدیمی با کوچه های تنگ و پیچ در پیچ باشه .بافت جدید هم که تقریبا در اکثر نقاط بر اساس الگوی شطرنجی ساخته شده و تغییر خاصی نمیتوان به این الگو داد که اسلامیش کرد.حتی با توجه به اینکه زنان و مردان امروزه در بسیاری از شغلها در کنار هم کار می کنند جدا سازی نیز بحثی تقریبا ناممکن است . محرمیت بنا هم سلیقه ای است و اکنون در بیشتر شهرهای ما ساخت خانه های درون گرا منسوخ شده است . پس هر کی فهمید چی گفته و منظورش چی بوده به بقیه هم بگه شایدم به قولی خواسته یه چیزی بگه که یه چیزی گفته باشه دوستان چرا نظر خودشون رو نمی گن. چکار به منظور و نظر عابدی دارین؟ اون بحث رو هدایت میکنه به نظرم نباید نظر خودش رو مطرح کنه. خواهشاً نظر خودتون رو بگین هدف همینه که با نظرات همدیگه آشنا بشیم. 5 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ من نظرمو تو پست اولم دادم و کلا گفتم چیزی به اسم شهرسازی اسلامی در ایران را قبول ندارم. صحبتهای من درسته در تایید حرفای عابدی بود ولی از ادبیات و ساختار متفاوتی برخوردار بود و اینکه پست من رو نظر آقای عابدی بدونید کم لطفیه ... ساختار شهر های قدیمی ارگانیک بوده و در تمام شهرهای دنیا با تفاوت هایی وجود داشته است. بحث محرمیت و معماری بناها هم در کل در برگیرنده شاخصه به نام شهر سازی اسلامی نیست. میادین و فضاهای عمومی را نیز نمیتوان شاخصه شهر سازی اسلامی آورد چون فقط بناهای اطراف آن نظیر مسجد و بازار و ... هستند که متفاوت از نمونه های غربی آن هستند که باز بر میگرده به بنا و معماری . من معماری اسلامی را با تمام تغییراتش در طول قرنها و سبک های مختلف آن قبول دارم ولی شهر سازی اسلامی را نه ... چون مطلبی که بیانگر نوع شهرسازی متفاوت مسلمانان باشد ندیده ام . 6 لینک به دیدگاه
Moment 15228 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ به نظر من بحث شهرسازی اسلامی که این روزا باب شده و توی برنامه پنجم توسعه هم ازش صحبت کردن و قراره شورای معماری و شهرسازی اسلامی ایرانی هم تشکیل بشه، بیشتر در ارتباط با کاربری های مرتبط با شهرهای اسلامی مثله توجه بیشتر به مساجد و مراکز مذهبی و فرهنگی و ارزش گذاری بیشتر نسبت به اوناست ارائه ضوابط و رعایت اونا در ارتباط با این کاربری ها و یه چی تو این مایه ها بچه ها ویژگی های شهرهای اسلامی رو خیلی خوب بیان کردن ولی من فکر می کنم منظور از این شهرسازی اسلامی بازگشت به گذشته نیست بلکه تلفیقی از سنت های گذشته و مدرن با همدیگه و شاید ایجاد یک شیوه جدید باشه البته همیشه این حرف ها بوده و خواهد بود، شهرهای ما نه چهره یک شهر اسلامی رو داره نه چهره یک شهر مدرن غربی 6 لینک به دیدگاه
Miladt 3681 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ دوستان چرا نظر خودشون رو نمی گن. چکار به منظور و نظر عابدی دارین؟ اون بحث رو هدایت میکنه به نظرم نباید نظر خودش رو مطرح کنه. خواهشاً نظر خودتون رو بگین هدف همینه که با نظرات همدیگه آشنا بشیم. من که نظر حودم رو دادم! حالا تکمیلش میکنم!هر شهر و کشوری با توجه به ویژگی های اقلیمی و فرهنگی و مذهبی که داره یه سبک ساخت و ساز چه تو معماری چه شهرسازی داره!شهرسازی که تو کشورهای اروپایی بود با ایران متفاوت بوده! امروزه ولی شهرسازی ما شباهت کورکورانه ای پیدا کرده با اونچه که تو دوره ی مدرنیسم بوده!(نمونش برج بین الملل تهران و برج تهران)ساخت و سازهای بلند مرتبه و شهرک سازی و جدیدا هم که میخوان باغ شهر بسازن ما نیاز داریم به شیوه شهرسازی و معماری که رنگ تعلق بده به شهرمون!اما این رنگ لزوما اسلامی صرف نیست!نگاهی به گذشته و نگاهی به پروژه های موفق و همچنین توجه به نیازهای مردم!(این نگاه اگه کورکورانه باشه میشه سبک التقاطی تهران که هیچ چیزی از خودش نداشت!)ما اگه نگاهی به شهرهای قدیمی مثل نایین یزد و... بندازیم ایده های بسیار خوبی برای طراحی بمون میده که علاوه بر اینکه مال خودمونه میتونیم با دانش جدید به روزش کنیم 6 لینک به دیدگاه
Miladt 3681 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ من معماری اسلامی را با تمام تغییراتش در طول قرنها و سبک های مختلف آن قبول دارم ولی شهر سازی اسلامی را نه ... چون مطلبی که بیانگر نوع شهرسازی متفاوت مسلمانان باشد ندیده ام . من اما مخالفم! شیوه ارگانیکی که تو شهرهای اسلامی استفاده شده استفاده از کوچه هایی به اسم 100 پیچ(به دلیل پیچ و تاب های زیادش )و رسیدن به میدانچه هایی که عناصر محلی که کارکرد مذهبی داشتند و بعد از اون بازارها خود معماری اسلامی هم عنصری از شهرسازی اسلامیه!خونه های شکل دهنده ی شهر بودند 6 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ بحث بحث اسلام شد و سید اولاد پیغمبرم باید باشه!خوب آقا که حرف زیاد میزنه!!نصفشم خودش نمیفهمه! عابدی من به این روح معتقدم!(شنیدی میگن تو روحت....!!!)الان باید به آقا گفت تو روح همایونیت(اا ببخشید روح مبارکت) شهرسازی اسلامی فکر کنم مصادیقش تو فضاهای شهری و بناها باشه!محرمیت و شاید جدا شدن فضاهای زنان و مردان ایجاد فضاهای نیمه خصوصی بیشتر و از این موارد!این مواردی که من گفتم در شهرسازی دوره ساسانی به بعد وجود داشته و نیمدونم منظور آقا از شهرسازی اسلامی همیناست یا چیز دیگه! البته اینطور که من تو خبرها خوندم نظرشون متفاوته و دنبال الگوی تازه ای هستند(یه جور چشم و هم چشمی با غرب که برای پست مدرنیسم الگوهای ساختند ولی مسلمانان الگویی نساختند) در مورد معماری اسلامی نظراتی که جدیدا پیدا شده اینه که معماری اسلامی با خاک و گل خو گرفته!(این نظر مدیر گروه اماکن اسلامی پژوهشکده تاریخ اسلامه) خیلی خب ؛ از نظر من سبک معماری و شهرسازی در هر دوره ای براساس نیازها و سطح تکنولوژی و دانش و شیوه ی حکومتی که وجود داشته متغیر بوده ، در واقع منظورم اینه که نیازها(خواه فردی یا اجتماعی و فرهنگی)، تکنولوژی و دانش و شیوه ی حکومت، بر روی سبک معماری و شهرسازی تاثیر داشته اند(البته آیتم های زیادی تاثیر دارن و فقط این 3ه آیتم نیستش). هدفم از این مقدمه این بود که اگه در ادامه چند تا ویژگی عمده از شهرسازی اسلامی رو آوردم زیاد سوال پیچ نشم که این امروزه جواب میده یا نه؟ و اینجا تاکید کرده باشم که این در دوره ی خودش جوابگو بوده.چند ویژگی شهرسازیش: تا اونجایی که من تو کتابا و توی عکس های هوایی دیدم بافت شهرهای اسلامی متراکم و فشرده و دارای معابری کم عرض با شکلی ارگانیکه، بلندترین بناها که نشانه هایی شهری بودند بناها مذهبی بودند، شهر دارای سلسله مراتب هستش(عرصه ی خصوصی، عرصه ی نیمه خصوصی، عرصه ی نیمه عمومی و عرصه ی عمومی که برای مثال به ترتیب خانه، کوچه ی بن بست ، کوچه و بازار ها و عمومی ترین عرصه هم مساجد)، ساختمان ها دارای نماهایی ساده و بعضی ویژگی های دیگه که الان حضور ذهن ندارم. بازم میگم این ویژگی ها در زمان خودش به نیازها پاسخ داده. ویژگی های معماریش رو من زیاد توضیح نمی دم فقط چند نکته رو اینجا مطرح می کنم که بیشتر در جواب سوال آخر هستش که موازینی داره شهرسازی و معماری اسلامی یا نه؟ باید عرض کنم که چون ما مسلمون ها اعتقاد داریم که اسلام متعلق به یک قوم و منطقه و یک زمان خاص نیست این مسئله در مورد شهرسازی و معماریش هم صدق می کنه طوری که در اسلام هیچ گونه دستور مطلقی برای این مقوله نداره و این در انعطاف پذیریش میتونه خیلی نقش داشته باشه. افرادی اعتقاد دارن که معماری اسلامی از قبل وجود داشته من چند تا مثال میارم: مثلاً مستقیم وارد نشدن در حیاط و معمولاً با چرخش وارد شدن: بعضی ها دلیل این چرخش رو نه تنها محرمیت نمی دونن بلکه بخاطر شرایط اقلیمی بخصوص طوفان ها می دونن و معتقدن که این قبل از اینکه اسلام وجود داشته باشه این اقلیم اینجوری بوده و باعث شده خونه ها اونجوری ساخته بشن. این یه نمونه نمونه ی بعدی حیاط های مرکزی خونه ها هستن که خیلی ها اعتقاد دارن از حیاط خونه های یونانی ها و رومی ها الگوبرداری شده در اسلام تمام کارها براساس یک معیار اساسی سنجیده می شود"لاضرر و لاضرار" این بدین معنی است که اسلام نه با ضرر رساندن موافق است و نه با ضرر دیدن، حال الگو برداری از حیاط یک خانه ی رومی یا یونانی چون ضرری برای کسی ندارد و به اعتقادات مسلمون ها در داشتن مسکن(نه سرپناه) کمک می کنه اگه مطابق نیازهای خودشون و براساس فرهنگ و اعتقادات خودشون ازش استفاده کنن و با چند عنصر و شیوه ی دیگه مثلاً همون با چرخش وارد شدن به حیاط و نماهای ساده و ... ترکیب بشه از نظر من خود این ترکیب سبک جدیدی(در واقع سبکی جدای از سبک های دیگه) ست. عابدی عزیز خودت بهتر می دونی که در طراحی شهری وقتی چیزی طراحی میشود برای آن کیفیاتی در نظر گرفته میشود مثلاً یک میدان باید فلان کیفیت ها رو داشته باشه، در شهرسازی و معماری نیز باید کیفیاتی رو مشخص کرد و بعد طراحی کرد. من چند نمونه رو که مهمه همین جوری می گم: حفظ حریم خصوصی خود و همسایه ها(چه دیداری و چه شنیداری)، ایمنی و آرامش(طبق برداشتی که از مسکن در قرآن شده که خانه جایی برای آرامش و استراحته) و کیفیات دیگری که باید مشخص بشه. اینکه کی سبک اسلامی بوجود آمده از نظر خیلی ها با ورود پیامبر اکرم(ص) به مدینه شروع شده. یعنی با ورود به مدینه و برپایی اولین مسجد در این شهر و سپس تقسیم اراضی بین مهاجرینی که از مکه آمده بودند. وای چقد نوشتم این روح همایونی رو خوب اومدی بحث محرمیت یه بحث بیشتر معماری هست تا شهرسازی. به هر حال در اکثریت شهرهای ما سه بافت تاریخی ، قدیمی و جدید وجود داره فکر نمیکنم منظورش از شهرسازی اسلامی برگشت به همون بافت های قدیمی با کوچه های تنگ و پیچ در پیچ باشه .بافت جدید هم که تقریبا در اکثر نقاط بر اساس الگوی شطرنجی ساخته شده و تغییر خاصی نمیتوان به این الگو داد که اسلامیش کرد.حتی با توجه به اینکه زنان و مردان امروزه در بسیاری از شغلها در کنار هم کار می کنند جدا سازی نیز بحثی تقریبا ناممکن است . محرمیت بنا هم سلیقه ای است و اکنون در بیشتر شهرهای ما ساخت خانه های درون گرا منسوخ شده است . پس هر کی فهمید چی گفته و منظورش چی بوده به بقیه هم بگه شایدم به قولی خواسته یه چیزی بگه که یه چیزی گفته باشه به نظر من بحث شهرسازی اسلامی که این روزا باب شده و توی برنامه پنجم توسعه هم ازش صحبت کردن و قراره شورای معماری و شهرسازی اسلامی ایرانی هم تشکیل بشه، بیشتر در ارتباط با کاربری های مرتبط با شهرهای اسلامی مثله توجه بیشتر به مساجد و مراکز مذهبی و فرهنگی و ارزش گذاری بیشتر نسبت به اوناستارائه ضوابط و رعایت اونا در ارتباط با این کاربری ها و یه چی تو این مایه ها بچه ها ویژگی های شهرهای اسلامی رو خیلی خوب بیان کردن ولی من فکر می کنم منظور از این شهرسازی اسلامی بازگشت به گذشته نیست بلکه تلفیقی از سنت های گذشته و مدرن با همدیگه و شاید ایجاد یک شیوه جدید باشه البته همیشه این حرف ها بوده و خواهد بود، شهرهای ما نه چهره یک شهر اسلامی رو داره نه چهره یک شهر مدرن غربی من که نظر حودم رو دادم!حالا تکمیلش میکنم!هر شهر و کشوری با توجه به ویژگی های اقلیمی و فرهنگی و مذهبی که داره یه سبک ساخت و ساز چه تو معماری چه شهرسازی داره!شهرسازی که تو کشورهای اروپایی بود با ایران متفاوت بوده! امروزه ولی شهرسازی ما شباهت کورکورانه ای پیدا کرده با اونچه که تو دوره ی مدرنیسم بوده!(نمونش برج بین الملل تهران و برج تهران)ساخت و سازهای بلند مرتبه و شهرک سازی و جدیدا هم که میخوان باغ شهر بسازن ما نیاز داریم به شیوه شهرسازی و معماری که رنگ تعلق بده به شهرمون!اما این رنگ لزوما اسلامی صرف نیست!نگاهی به گذشته و نگاهی به پروژه های موفق و همچنین توجه به نیازهای مردم!(این نگاه اگه کورکورانه باشه میشه سبک التقاطی تهران که هیچ چیزی از خودش نداشت!)ما اگه نگاهی به شهرهای قدیمی مثل نایین یزد و... بندازیم ایده های بسیار خوبی برای طراحی بمون میده که علاوه بر اینکه مال خودمونه میتونیم با دانش جدید به روزش کنیم دم همتون گرم. حالا یه سوال! همه ی این هایی که گفتین رو میشه توی بقیه سبکهای شهرسازی دید. خیلی از این چیزهایی که گفتین وامدار دوره های قبل از اسلام هستش. ضمن اینکه موضوعاتی مثل محرمیت یا سلسله مراتب در سبک شهرسازی جاهای دیگه هم دیده میشه و خاص اسلام نیست. مسجد و بازار و ارگ هم که اگر به جای مسجد بذاری کاتدرال میشه همون سبک قرون وسطایی اروپا. شاید بشه از عناصر کالبدی اسلامی حرف زد اما آیا میشه واقعا از سبکی به نام سبک معماری و شهرسازی اسلامی نام برد؟ اصلا یه سوال! یه کشوری مثل تونس و مصر و شمال افریقا کلا! با عربستان و یمن و افغانستان و لبنان و فلسطین و سوریه و ترکیه هم کشورهای مسلمان هستند! آیا میشه همه اینا رو گفت که شهرسازی اسلامی دارند و از سبک یکسانی پیروی میکنند ؟ آیا شهرسازی اسلامی معنی داره؟ مثل اینکه بگیم معماری و شهرسازی مسیحی! میشه اصلا؟ یا نه! معنی داره... و اصلا برای خودش یه مکتبه؟ :icon_gol: 4 لینک به دیدگاه
Miladt 3681 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ به نظر من بحث شهرسازی اسلامی که این روزا باب شده و توی برنامه پنجم توسعه هم ازش صحبت کردن و قراره شورای معماری و شهرسازی اسلامی ایرانی هم تشکیل بشه، بیشتر در ارتباط با کاربری های مرتبط با شهرهای اسلامی مثله توجه بیشتر به مساجد و مراکز مذهبی و فرهنگی و ارزش گذاری بیشتر نسبت به اوناستارائه ضوابط و رعایت اونا در ارتباط با این کاربری ها و یه چی تو این مایه ها بچه ها ویژگی های شهرهای اسلامی رو خیلی خوب بیان کردن ولی من فکر می کنم منظور از این شهرسازی اسلامی بازگشت به گذشته نیست بلکه تلفیقی از سنت های گذشته و مدرن با همدیگه و شاید ایجاد یک شیوه جدید باشه البته همیشه این حرف ها بوده و خواهد بود، شهرهای ما نه چهره یک شهر اسلامی رو داره نه چهره یک شهر مدرن غربی به نظر منم اینها دنبال یه سبک جدید هستند و اگر تصمیم سازها(اصولا ما شهرسازا!!!!)درست تصمیم سازی نکن یه سبک التقاطی افتضاح بد تر از سبک تهران به وجود میاد! 4 لینک به دیدگاه
Moment 15228 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ من که نظر حودم رو دادم!حالا تکمیلش میکنم!هر شهر و کشوری با توجه به ویژگی های اقلیمی و فرهنگی و مذهبی که داره یه سبک ساخت و ساز چه تو معماری چه شهرسازی داره!شهرسازی که تو کشورهای اروپایی بود با ایران متفاوت بوده! امروزه ولی شهرسازی ما شباهت کورکورانه ای پیدا کرده با اونچه که تو دوره ی مدرنیسم بوده!(نمونش برج بین الملل تهران و برج تهران)ساخت و سازهای بلند مرتبه و شهرک سازی و جدیدا هم که میخوان باغ شهر بسازن ما نیاز داریم به شیوه شهرسازی و معماری که رنگ تعلق بده به شهرمون!اما این رنگ لزوما اسلامی صرف نیست!نگاهی به گذشته و نگاهی به پروژه های موفق و همچنین توجه به نیازهای مردم!(این نگاه اگه کورکورانه باشه میشه سبک التقاطی تهران که هیچ چیزی از خودش نداشت!)ما اگه نگاهی به شهرهای قدیمی مثل نایین یزد و... بندازیم ایده های بسیار خوبی برای طراحی بمون میده که علاوه بر اینکه مال خودمونه میتونیم با دانش جدید به روزش کنیم داش میلاد من با نظرت در مورد سبک التقاطی تهران که کورکورانست مخالفم! سبک تهران واقعا واجد ارزش بوده درسته که اصولش رو از سبک کشورای غربی گرفته ولی واقعا واجد ارزش بوده و مثله مکتب اصفهان، از مداخلات سنگین تو بافتای کهن شهری خودداری کرده و از طریق جابه جایی شهر، جا به جاییهای اجتماعی رو هم به وجود اورد. در این زمان بود که مرکز شهر از سبزهمیدان و میدان ارگ به میدان توپخانه انتقال پیدا کرد. خیابون ، نه مثه خیابون مکتب اصفهان ، صرفاً نقش تفرجگاهی، و نه مثه دورههای بعد از خودش صرفاً جنبه ترافیکی داشت ، بلکه به عنوان فضای شهری زنده و پویا شناخته شد. سبک تهران نه در انقطاع بلکه در تداوم مکتب اصفهان محسوب میشه و سبکیه که جامعه کهن شهر را از نو به وجود آورد 6 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ من اما مخالفم!شیوه ارگانیکی که تو شهرهای اسلامی استفاده شده استفاده از کوچه هایی به اسم 100 پیچ(به دلیل پیچ و تاب های زیادش )و رسیدن به میدانچه هایی که عناصر محلی که کارکرد مذهبی داشتند و بعد از اون بازارها خود معماری اسلامی هم عنصری از شهرسازی اسلامیه!خونه های شکل دهنده ی شهر بودند ولی میلاد جان جوابت الگویی به نام شهر سازی اسلامی رو بیان نمیکنه بلکه باز داره به عناصر میپردازه و این عناصر فقط از یک الگوی معماری اسلامی ساخته شده اند وقتی ما از الگویی به نام شهرسازی اسلامی نام میبریم رو بناها تاکید نمیکنیم. بلکه کل مجموعه شهر رو در نظر میگیریم.من ترجیح میدم نام "شهرهای دوره اسلامی" را انتخاب کنم نه شهرسازی اسلامی .. کوچه های پیچ در پیچ مشخصه ای انحصاری مناطق اسلامی نبوده و در اکثر شهر های اروپایی هم وجود داشته است.نمونه بارز آن پاریس و لندن گذشته از این میدانچه ها و بازارچه های محلی نیز در اکثر شهرهای اروپایی وجود داشته است به طور مثال در فلورانس ده ها کلیسا وجود دارد که در پیرامون آنها بازارچه های محلی و همچنین میدانچه وچود دارد و فقط در سبک معماری و جنس مصالح متفاوت با مسجد و بازارچه های پیرامونش هستند. اگر الگویی که جدا از عناصر معماری به شهرسازی اسلامی اشاره دارد نشون بدید ممنون میشم . 6 لینک به دیدگاه
omid vakili 6395 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ ساختار شهر های قدیمی ارگانیک بوده و در تمام شهرهای دنیا با تفاوت هایی وجود داشته است. بحث محرمیت و معماری بناها هم در کل در برگیرنده شاخصه به نام شهر سازی اسلامی نیست. چقد راحت نقد میکنین!! من معتقدم که محرمیت هم از قبل بوده و این در ادیان دیگه هم بوده و چون اسلام تکمیل کننده ی ادیان هستش نمی تونیم محرمیت رو بگیم چون قبلاً در دوره ی قرون وسطی هم بوده دیگه متعلق به سبک اسلامی نیست. مثل اینه که بگیم دکمه چون قبل از اینکه در پیرهن بکار بره در شلوار بکار رفته دیگه دکمه متعلق و شاخصی برای پیرهن نیست!! درسته که محرمیت از قبل بوده ولی اسلام هم اون رو بکار گرفته مطابق با اصول خودش. پس با قاطعیت میگم که محرمیت یکی از کیفیات طراحی در سبک اسلامی هستش. در پست قبلی هم گفتم که هم بصری و هم شنیداری باید این محرمیت باشه. میادین و فضاهای عمومی را نیز نمیتوان شاخصه شهر سازی اسلامی آورد چون فقط بناهای اطراف آن نظیر مسجد و بازار و ... هستند که متفاوت از نمونه های غربی آن هستند که باز بر میگرده به بنا و معماری . خیلی خب از نظر من اگه اینجوری باشه در کل سبکی به نام قرون وسطی و رنسانس وجود نداره چون سبک قرون وسطی بسیار به سبک یونان شبیه بود و رنسانس به سبک روم. سبک ها کافیه که هویت خودشون رو داشته باشن یا به قول خودمون روح و حس خودشون رو داشته باشن اینکه چقد تفاوت داره یه بحث دیگه ست. وقتی که مسجد و بازار که اصلی ترین عناصر و شاخصه های شهر اسلامی هستن با شهرهای غربی متفاوته برای اینکه یه سبک باشه کافی نیست؟ من معماری اسلامی را با تمام تغییراتش در طول قرنها و سبک های مختلف آن قبول دارم ولی شهر سازی اسلامی را نه ... چون مطلبی که بیانگر نوع شهرسازی متفاوت مسلمانان باشد ندیده ام . شهر اسلامی مگه دارای ساختاری اسلامی نیست؟ مگه مسجد جامع و بازار و عناصر اطرافش ساختار شهر رو تشکیل نمی دن با محلات؟ از نظر بزرگان شهرسازی مهم ترین وظیفه ی طراحی شهری طراحی ساختار شهر و استخوانبندی شهر هستش(اگه منبع در این مورد خواستید زیاد هست از کتاب های کریستوفر الکساندر و ادموند بیکن خارجی گرفته تا مهندس توسلی خودمون) بازم میگم شهری که ساختارش رو عناصری اسلامی تشکیل میده ، دارای سبک شهرسازی اسلامی هم هست. 6 لینک به دیدگاه
Miladt 3681 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ دم همتون گرم.حالا یه سوال! همه ی این هایی که گفتین رو میشه توی بقیه سبکهای شهرسازی دید. خیلی از این چیزهایی که گفتین وامدار دوره های قبل از اسلام هستش. ضمن اینکه موضوعاتی مثل محرمیت یا سلسله مراتب در سبک شهرسازی جاهای دیگه هم دیده میشه و خاص اسلام نیست. مسجد و بازار و ارگ هم که اگر به جای مسجد بذاری کاتدرال میشه همون سبک قرون وسطایی اروپا. شاید بشه از عناصر کالبدی اسلامی حرف زد اما آیا میشه واقعا از سبکی به نام سبک معماری و شهرسازی اسلامی نام برد؟ اصلا یه سوال! یه کشوری مثل تونس و مصر و شمال افریقا کلا! با عربستان و یمن و افغانستان و لبنان و فلسطین و سوریه و ترکیه هم کشورهای مسلمان هستند! آیا میشه همه اینا رو گفت که شهرسازی اسلامی دارند و از سبک یکسانی پیروی میکنند ؟ آیا شهرسازی اسلامی معنی داره؟ مثل اینکه بگیم معماری و شهرسازی مسیحی! میشه اصلا؟ یا نه! معنی داره... و اصلا برای خودش یه مکتبه؟ مکتب (school)چیزیه که دارای پایه و اساس و قانون باشه و دارای قدرت نفوذ بالاییه!نمیشه اسم مکتب رو روش گذاشت!بیشتز یه تفکره تا مکتب! نمیشه گفت که شهرسازی اسلامی به عنوان یه مکتب یا نهضت دارن!همونطور که گفت به نظر من تفکر اسلامی در شهرسازی کشورهای اسلامی نفوذ کرده و با توجه به اقلیم در شهر تسری یافته 5 لینک به دیدگاه
Moment 15228 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ دم همتون گرم.حالا یه سوال! همه ی این هایی که گفتین رو میشه توی بقیه سبکهای شهرسازی دید. خیلی از این چیزهایی که گفتین وامدار دوره های قبل از اسلام هستش. ضمن اینکه موضوعاتی مثل محرمیت یا سلسله مراتب در سبک شهرسازی جاهای دیگه هم دیده میشه و خاص اسلام نیست. مسجد و بازار و ارگ هم که اگر به جای مسجد بذاری کاتدرال میشه همون سبک قرون وسطایی اروپا. شاید بشه از عناصر کالبدی اسلامی حرف زد اما آیا میشه واقعا از سبکی به نام سبک معماری و شهرسازی اسلامی نام برد؟ اصلا یه سوال! یه کشوری مثل تونس و مصر و شمال افریقا کلا! با عربستان و یمن و افغانستان و لبنان و فلسطین و سوریه و ترکیه هم کشورهای مسلمان هستند! آیا میشه همه اینا رو گفت که شهرسازی اسلامی دارند و از سبک یکسانی پیروی میکنند ؟ آیا شهرسازی اسلامی معنی داره؟ مثل اینکه بگیم معماری و شهرسازی مسیحی! میشه اصلا؟ یا نه! معنی داره... و اصلا برای خودش یه مکتبه؟ :icon_gol: خیلی ممنون از بحثی که را انداختی! من هم قبول دارم که تمام این اصول در سبکای دیگه هم وجود دارن ولی اون چیزی که مهمه شاید نحوه ارتباط این عناصری که نام بردید هستش مثلا سلسله مراتبی که توی شهرسازی مکتب اصفهان وجود داشته تقریبا منحصر به فرده وقتی ما از حیاط کوچیک یک خونه به حیاط بزرگ شهر یعنی نقش جهان از طریق سلسله مراتب معنی دار میرسیم واقعا جالبه و فقط توی این سبکه که به این خوبی سلسله مراتب به وجود اومده و یکی از ویژگی های این سبک شده در مورد بازار و ... هم باید اینو بگم اصولا بازار در یک شهر اسلامی یک سری ویژگی هایی داره که توی سایر سبک ها مثه سبک های غربی در شهرهای اروپایی وجود نداره . نحوه ارتباط بازار با مسجد و سایر عناصر خیلی مهمه، گاهی اوقات قسمتی از بازار از حیاط یک مسجد میگذره و ادامش دوباره به یکی از راسته های بازار میرسه در کل منظور من اینه ما نباید فقط تفاوت سبک ها را در تفاوت عناصر ببینیم بلکه نحوه ارتباط این عناصره که سبک های مختلف رو تعریف میکنه من مطمئنم که جملاتی رو که گفتم ناقصه و اشکالات زیادی داره ولی امیدوارم منظور خودم رو خوب بیان کرده باشم 7 لینک به دیدگاه
Miladt 3681 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 فروردین، ۱۳۹۰ داش میلاد من با نظرت در مورد سبک التقاطی تهران که کورکورانست مخالفم!سبک تهران واقعا واجد ارزش بوده درسته که اصولش رو از سبک کشورای غربی گرفته ولی واقعا واجد ارزش بوده و مثله مکتب اصفهان، از مداخلات سنگین تو بافتای کهن شهری خودداری کرده و از طریق جابه جایی شهر، جا به جاییهای اجتماعی رو هم به وجود اورد. در این زمان بود که مرکز شهر از سبزهمیدان و میدان ارگ به میدان توپخانه انتقال پیدا کرد. خیابون ، نه مثه خیابون مکتب اصفهان ، صرفاً نقش تفرجگاهی، و نه مثه دورههای بعد از خودش صرفاً جنبه ترافیکی داشت ، بلکه به عنوان فضای شهری زنده و پویا شناخته شد. سبک تهران نه در انقطاع بلکه در تداوم مکتب اصفهان محسوب میشه و سبکیه که جامعه کهن شهر را از نو به وجود آورد ولی در عمل با طرح های توسعه اراضی مداخله ی وحشتناکی تو بافت های قدیمی داشت!(نمونه موردی بافت مسجد جامع اصفهان!خیابان عبد الرزاق باعث پارگی تاب بافت محلات شد که امروزه همون پارگی دلیل اصلی ساماندهی همون بافت شد و طرح میدان عتیق داده شد) دلیل اینکه میگی سبک طهران مداخله سنگین نداشته اینه که این سبک طهران اصولا کاری به محلات نداشته و در همون حد بدنه های خیابان طراحی میکرده 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده