*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۰ دلم میگیرد از چشم امید داشتنم به این همه هیچ 3 لینک به دیدگاه
samaneh66 10265 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۰ بالهای قوی بسازید(کنت بلنچارد) هرچه سخت تر کار کنید ، تسلیم شدن دشوارتر می شود(وینس لومباردی) پیروز نشدن قابل توجیه است اما تلاش نکردن قابل توجیه نیست(مایکل جوردن 4 لینک به دیدگاه
samaneh66 10265 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۰ هر کس بد ما به خلق گوید ما دیده به بد نمی خراشیم ما نیکی او به خلق گوییم تا هر دو دروغ گفته باشیم 5 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۰ يكي توي اداره گفت: يا علي همه نگاش كردن يكي از اون ته مها گفت كي زائيد ! ؟ 7 لینک به دیدگاه
samaneh66 10265 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۰ شمع اگر پروانه را سوزاند خیر از خود ندید آه عاشق زود گیرد دامن معشوق را ....... 4 لینک به دیدگاه
samaneh66 10265 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۰ شهر من غربت ؛ دیارِ بی کسی اندکی پایینتر از دلواپسی چند متری مانده تا آوارگی ده قدم پایینتر از بیچارگی جنب یک ویرانه میپیچی به راست میرسی در کوچه ای کز آنِ ماست داخل بن بست تنهایی و درد هست منزلگاه چندین دوره گرد خسته و وامانده از این ماجرا در میان اطراف میبینی مرا 5 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۰ هر کس آن چنان است که احساسش می کنند آن چنان که می فهمندمان هستیم. پس اگر از فهمیدن دیگران رها شدیم، از هستن خویش گریخته ایم 3 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۰ يكي توي اداره گفت:يا علي همه نگاش كردن يكي از اون ته مها گفت كي زائيد ! ؟ یاد اون بازی بچگی افتادم که میخوندیم: همه ساکت بودند،ناگهان خری گفت....... 4 لینک به دیدگاه
samaneh66 10265 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۰ راز دل با کس نگفتم چون ندارم محرمی هر که را محرم شمردم عاقبت رسوا شدم راز دل با آب گفتم تا نگوید با کسی عاقبت ورد زبان ماهی دریا شدم 6 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۰ حرف هایی از اینجا و آنجا.... آدمنهایی ناخواسته و رفتن های به اجبار..... دوست داشتن های عاشقانه و جدایی های ناخواسته..... دستهایی مهربان و گرم و چشمانی گیرا و نافذ..... سرمایه نورانی ای که دارم و نمیدانم از آن من است یا نه..... ماندن های همیشگی و سردرگمی از پاسخی مثبت..... و بازم هم تکرار ....... خسته ام از تکرارها..... خدایا آرامش میخواهم..... نه برای خودم... هر آنچه میخواهی بدهی به او بده..... با این خوشم...... دلخوشیم را ازم نگیر خدایااااااااااا........... :w821: 8 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۰ من ز تنهاییو از فاصله بیزارم سخت من نمی فهمم خوشبختی را وقتی که پنجره ی خانه ی همسایه ی من پر از خستگی فریاد است 3 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۰ در تولد یک شعر در ترنم حسی که بکر بود آغاز می شدم افسوس که خیل فرسوده ی واژه ها چیزی بارشان نبود 5 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۰ از تمامی آدم های کم عمق و قابل پیش بینی لجم می گیرد از مرداب و از ابر های سترون نیز من فریاد را از سکوت بیشتر باور دارم من دوست ندارم فردا را برای من به تعریفند به هر دلیل در روزگار قداره بندی دو دوتا چهار تا من ندانستن و ندیدن را بیشتر می پسندم من دوست ندارم امید با من غریبه باشد من دوست ندارم دعا بمیرد 5 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۰ عجب مرموزی ای دنیا پر از شوق و پر از غوغا ز کشت خویش غمگینم دوچند آشفته ی فردا 3 لینک به دیدگاه
RezaMTJAME 9278 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۰ نفس منی و همواره در دلم باقی......... نمیدانم بی تو میتوانم باشم و یا نه.... سختی و درد و مشکلات و همه و همه برایم چیزی نیست و ملالی ندارم...... ولی اگر تنهایم بگذاری چشمانم ابری است.... بارانی بودن چشمم برای تو لذت بخش است ولی نه اینکه تنهایم بگذاری..... میترسم با این گریه ها کور شوم و دیگر رخسار چون ماهت را نبینم....... نفسم منو تنها نزار باشهههههههه....... :w821: 5 لینک به دیدگاه
samaneh66 10265 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ دل من از تبار دیوارهای کاهگلی است ساده می افتد ساده میشکند ساده میمیرد دل من تنها سخت میگرید 3 لینک به دیدگاه
samaneh66 10265 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ وفای شمع را نازم که بعد از سوختن به صد خاکستری در دامن پروانه میریزد نه چون انسان که بعد از رفتن همدم گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد. 2 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ وقتی پاهایت یاری نکنند بن بست همان جاییست که ایستاده ای 4 لینک به دیدگاه
*sepid* 9772 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ هر از گاهی توقف فرصت خوبیست برای دیدن مسیر طی شده و نگریستن به راه در پیش رو. گاهی برای رسیدن باید نرفت!! 7 لینک به دیدگاه
samaneh66 10265 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ در هوایت بی قرارم روز و شب سر ز کویت بر ندارم روز و شب جان روز و جان شب ای جان تو انتظارم انتظارم روز و شب 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده