*sepid* 9772 ارسال شده در 30 خرداد، 2011 کسی که رنگ پریدگی خزان را ادراک کرده باشد به نیرنگ گل های رنگ رنگ دل نخواهد بست 8
سیندخت 18786 ارسال شده در 2 تیر، 2011 شانه خالی نکنی بار فرو می ریزد سقف بی پایه به ناچار فرو میریزد چین ِ محکم نکنی در هنر ِ ساختنت با تکانی تن ِ دیوار فرو میریزد من تمام نفسم بسته به جا ماندن توست بی تو هر لحظه دل انگار فرو میریزد مرد را درد نباشد نفسش خاموش است مثل خاکستر سیگار فرو میریزد 8
spow 44198 مالک ارسال شده در 3 تیر، 2011 آن داغ ننگ خورده كه مي خنديد بر طعنه هاي بيهوده ‚ من بودم گفتم كه بانگ هستي خود باشم اما دريغ و درد كه زن بودم چشمان بيگناه تو چون لغزد بر اين كتاب در هم بي آغاز عصيان ريشه دار زمانها را بيني شكفته در دل هر آواز اينجا ستاره ها همه خاموشند اينجا فرشته ها همه گريانند اينجا شكوفه هاي گل مريم بيقدرتر ز خار بيابانند اينجا نشسته بر سر هر راهي ديو دروغ و ننگ و ريا كاري در آسمان تيره نمي بينم نوري ز صبح روشن بيداري 7
کهربا 18089 ارسال شده در 3 تیر، 2011 وقتی که بچه بودم هر شب دعا میکردم که خدا یک دوچرخه به من بدهد. بعد فهمیدم که اینطوری فایده ندارد. پس یک دوچرخه دزدیدم و دعا کردم که خدا مرا ببخشد. شریعتی بزرگ 9
*sepid* 9772 ارسال شده در 3 تیر، 2011 با هرکه حرف دوستی اظهار میکنم / خوابیده دشمنی است که بیدار میکنم 7
captain 9274 ارسال شده در 3 تیر، 2011 من اگر ما نشوم تنهایم تو اگر ما نشوی بیشتری چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم ؟ خانه اش ویران باد .. 6
captain 9274 ارسال شده در 4 تیر، 2011 افتخار در خشک کردن قطره اشکی است.. نه در جاری ساختن جوی خون بایرون 6
spow 44198 مالک ارسال شده در 4 تیر، 2011 خود را به دنیا دوختم مشکل از نخ ها بود یا کوک های بریده ی من وصله ایی ناجور شدم در لباس دنیا لبخندهای از تهِ دل را رفو می کنم به لب هایم و خودم را آرام در آغوش می فشارم و سنجاقش می زنم به بادبادکِ دختر ِ همسایه بالا می روم جایی که خدا هنگام بارش باران خیس نمی شود...! 7
spow 44198 مالک ارسال شده در 4 تیر، 2011 سلام دوست مثلا خوبم: تازه فهمیده ام این واژه ی مثلا عجب کلمه ای است!!! که می توان بوسیله ی آن چیزهایی را به بعضی از آدم ها نسبت داد که نمی توانند یا نتوانستند آن ویژگی را داشته باشند. ولی به تو می گویم دوست یا دوست خوبم.چون زمان کمی نبود که من تو را به عنوان بهترین دوست خوبم می شناختم غافل از همه چیز...ولی الان می خواهم به یاد و احترام آن دوران غفلت هم که شده تو را دوست خوبم خطاب کنم ولی...با مثلا...! یادت هست زمانی گفتم این که می گویند چیزی را فراموش کن همه اش شعار است.یادت هست؟ اما حالا می فهمم که آنقدرها هم شعار نیست.چون من داشتم فراموشت می کردم.داشتم عادت می کردم که دیگر نبینمت،دیگر به یادت نیفتم،دیگر به تو فکر نکنم... شاید مرحله های آخر فراموش کردن تو بود که نمی دانم چه شد...خدا خواست...یا...نمی دانم ولی دوباره یادت افتادم،یاد خاطراتت که در ذهنم بود ولی متاسفانه آنقدرها هم نبود، چون من تقریبا خاطره ای از دوران دوستیمان یادم نیست، به جز قسمت هایی از خاطراتی که در محرم داشتیم...(یادت هست؟) و...یاد همه ی حرفهای ناگفته به تو که در ذهنم بود... بعد از دوستیمان تازه فهمیدم دنیا را نمی شناسم.راستش را بخواهی قبلا فکر می کردم هر کس در دوستیش صادق باشد، طرفش هم با او در کمال صداقت رفتار می کند و دوستی می شود دوستی گل و بلبل... ولی اشتباه بود... چون من در دوستیمان صادق بودم ولی تو... اصلا بی خیال...این حرفها و قصه ها تکراری است.ولی باید بگویم که آدم خوبه ی این قصه، من هم نبودم، چون من هم تقصیر داشتم و آن هم اعتماد زیاد بود.چیزی که شاید تو بلد نبودی از آن استفاده کنی و ناخواه تبدیل شد به سوء استفاده... اگر دنیا را می شناختم می دانستم باید قدری دل سنگ باشم تا این چنین دل شکسته نباشم.آخر می دانی آن سنگ ها که به دلم می زدی همه سنگ ریزه بودند. فکر کنم فهمیدی که این ها فایده ندارد و....خودت را با یک سنگ بزرگ راحت کردی... و همان شب بود که یاد حرف پدرم افتادم که همیشه می گفت: چیز شکسته هیچ خریداری ندارد اما دل شکسته یک خریدار دارد و آن هم خداست...(یادت هست؟) یادت هست به خاطر حفظ دوستیمان دل کسی را شاید شکستم؟ و من آن موقع نمی دانستم که جای این کارها باید فاتحه بخوانم...فاتحه ی دوستیمان را... چرا مانعم نشدی؟ مگر تو به این حرف که ماه همیشه پشت ابر نمی ماند اعتقاد نداشتی؟ آخر می دانی امروز که یاد آن موقع افتادم نتوانستم در چشمانش نگاه کنم!!! بعد از دوستیمان نمی توانستم در چشم خیلی ها نگاه کنم.همان موقع بود که برای اولین بار از ته دل به خدا توکل کردم. و جوابم را داد و این توکل، شد بهترین چیزی که در زندگی یاد گرفته ام... بعد خدا را شکر کردم که چنین تجربه ی تلخ اما در حقیقت شیرینی برایم رقم زد چون من خیلی چیزها از آن یاد گرفتم.که به کسی زیاد اعتماد نکنم،به کسی وابسته نشوم و ... بعد از آن فقط دعایت کردم حتی بیشتر از قبل.آخر می گویند حتی برای دشمنت هم دعا کن.. بعضی وقت ها با خود می گویم شاید من دوست خوبی برایت نبودم.اما یادت هست خودت همیشه می گفتی تو بهترین دوست من هستی...ولی راستش را بخواهی من هیچ وقت باور نمی کردم.نمی دانم چرا!!!! دوستی ما یک بازی بود.یک بازی که با بازی های بچگیمان فرق داشت.این دفعه هیچ برنده ای نداشت.البته شاید تو خود را بازنده ندانی ولی من می گویم که تو هم باختی... خلاصه اینکه دوست مثلا خوب من ماجرای دوستی ما یا آن بازی غیر بچگانه و عجیب قصه ای بود که برخلاف قصه های دیگر با خوبی و خوشی تمام نشد. ولی این قصه هم شاید مثل خیلی از قصه های شب بچگیمان فراموشمان شود.که احتمالا می شود... فقط می گویم باز هم دعایت می کنم.امیدوارم دوستان خوبی داشته باشی تا قصه ی تلخ دیگری رقم نخورد. 8
*sepid* 9772 ارسال شده در 5 تیر، 2011 آنچه جدید است به ندرت خوب است؛ زیرا آنچه خوب است تنها اندك زمانی جدید می ماند. رتور شوپنهاور 7
سیندخت 18786 ارسال شده در 5 تیر، 2011 اگر خودم هم مثل ساعتم جلو رفته بودم حالا به همه جا رسیده بودم 8
سیندخت 18786 ارسال شده در 5 تیر، 2011 دلم برای ماهی ها می سوزد که در ایام کودکی نمیتوانند خاک بازی کنند 8
pari daryayi 22938 ارسال شده در 5 تیر، 2011 انگار پشت یک شیشه ایستاده ام و فاصله دست هایم تا تصویر دست های تو تنها شیشه ای است به نام دلم! نمی دانم بشکنمش یا نه؟ آیا این تصویر توست پشت شیشه ؟ یا تصور من ؟ 7
pari daryayi 22938 ارسال شده در 5 تیر، 2011 خدایا چگونه زیستن را به من بیاموز که چگونه مردن را خود خواهم آموخت! 8
pari daryayi 22938 ارسال شده در 5 تیر، 2011 اعتراف: از زنها نان شب را بگیرید اما حس "خاص و متفاوت ترین زن زندگیتان" بودن را نه!!!! 7
*sepid* 9772 ارسال شده در 6 تیر، 2011 باد با چراغ خاموش کاری ندارد اگر در سختی هستی بدان که روشنی...!!! 7
*sepid* 9772 ارسال شده در 6 تیر، 2011 به کسی ادای احترام میکنیم که هیچ وقت مودبانه با ما برخورد نکرده است...! و پاسخ ِ سلام ِ کسانی را نمیدهیم که عاشقانه دوستمان دارند. اسمش را هم میگذاریم سیاست!!! ... 10
Yuhana 12780 ارسال شده در 6 تیر، 2011 فرزاد حسنی یه شعری گفته که محمد علیزاده هم خونده اش آهنگشو ، تو پروفم هست برید صداش میاد یه جاییش میگه: من به دستان "خــــدا" خیره شدم ، معجزه کرد ... واقعا زیبا ست 12
ارسال های توصیه شده