هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ دوشینه کجا رفتی و مهمان که بودی؟دل بی تو به جان بود تو جانان که بودی؟ یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم دولت صحبت آن مونس جان ما را بس 1 لینک به دیدگاه
SPEEDY 3334 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ سرنوشتم اگر اين است كه مي بينم حكم تغيير قضا را به كه بايد گفت؟ لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ سرنوشتم اگر اين است كه مي بينم حكم تغيير قضا را به كه بايد گفت؟ تو غره بدان مشو كه مَي مي نخوري صدلقمه خوري كه مَي غلام است آن را" 1 لینک به دیدگاه
SPEEDY 3334 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ اي عشق بياب يار را در همه جا اي عقل ببند ديده ي بي خبری 3 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ يك كوزه شراب تا به هم نوش كنيم ..................... زان پيش كه كوزه ها كنند از گِل ِ ما 2 لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ بعد از مدت ها بازگشتم به این تاپیک...!! این سوز سینه شمع شبستان نداشته است وین موج گریه سیل خروشان نداشته است آگه ز روزگار پریشان ما نبود هر دل که روزگار پریشان نداشته است... 2 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ بعد از مدت ها بازگشتم به این تاپیک...!! این سوز سینه شمع شبستان نداشته است وین موج گریه سیل خروشان نداشته است.. تا دل هرزه گرو من رفت به چنين زُلف او زان سفر دراز خود عزم وطن نمي كند... 2 لینک به دیدگاه
SPEEDY 3334 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ در خزان با سرو نسرینم بهاری تازه بود در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم 2 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ در خزان با سرو نسرینم بهاری تازه بود در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم مسلمانان مرا وقتي دلي بود كه با وي گفتمي گر مشكلي بود 2 لینک به دیدگاه
SPEEDY 3334 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ دردم از يار است و درمان نيز هم دل فداي او شد و جان نيز هم به به!:62izy85: 1 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ دردم از يار است و درمان نيز هم دل فداي او شد و جان نيز هم به به!:62izy85: مرا در منزل جانان چه امن و عيش چون هردَم جَرَس فرياد ميدارد بربنديد محمل ها 1 لینک به دیدگاه
farzaneh.y 2170 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ مرا در منزل جانان چه امن و عيش چون هردَمجَرَس فرياد ميدارد بربنديد محمل ها ای غایب از نظر به خدا می سپارمت جانم بسوختی و به جان دوستدارمت 1 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ ای غایب از نظر به خدا می سپارمتجانم بسوختی و به جان دوستدارمت تا دل هرزه گرو من رفت به چنين زُلف او زان سفر دراز خود عزم وطن نمي كند 1 لینک به دیدگاه
farzaneh.y 2170 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ تا دل هرزه گرو من رفت به چنين زُلف او زان سفر دراز خود عزم وطن نمي كند دست از طلب ندارم تا کام من بر آید یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید 2 لینک به دیدگاه
SPEEDY 3334 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس که چنان ز او شدهام بی سر و سامان که مپرس 2 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس که چنان ز او شدهام بی سر و سامان که مپرس ستاره اي بدرخشيد و ماه مجلس شد دل رميده ما را انيس و مونس شد 1 لینک به دیدگاه
SPEEDY 3334 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر از در عیش درآ و به ره عیب مپو:167: 2 لینک به دیدگاه
niaz 9807 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر از در عیش درآ و به ره عیب مپو:167: و تو را مي خوانم و به شوق ِ فردا كه تو را خواهم ديد چشم براه مي مانم تن من پاره اي از آن تن توست و قشنگترين شباي ِ پر ستاره شب توست... 1 لینک به دیدگاه
farzaneh.y 2170 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس که چنان ز او شدهام بی سر و سامان که مپرس سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز، سال هاست در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق این پندارم که چرا خانه ی کوچک ما سیب نداشت...:icon_pf (34): 1 لینک به دیدگاه
armstrong 2214 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 خرداد، ۱۳۸۹ وه که جدا نمی شود نقش تو از خیال من تا چه شود به عاقبت در طلب تو کار من لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده