رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

دوشینه کجا رفتی و مهمان که بودی؟

دل بی تو به جان بود تو جانان که بودی؟

 

 

 

 

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم

دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

  • Like 1
لینک به دیدگاه
سرنوشتم اگر اين است كه مي بينم

حكم تغيير قضا را به كه بايد گفت؟

 

 

 

تو غره بدان مشو كه مَي مي نخوري صدلقمه خوري كه مَي غلام است آن را"

  • Like 1
لینک به دیدگاه

بعد از مدت ها بازگشتم به این تاپیک...!!

 

این سوز سینه شمع شبستان نداشته است

وین موج گریه سیل خروشان نداشته است

 

آگه ز روزگار پریشان ما نبود

هر دل که روزگار پریشان نداشته است...

  • Like 2
لینک به دیدگاه
بعد از مدت ها بازگشتم به این تاپیک...!!

 

این سوز سینه شمع شبستان نداشته است

وین موج گریه سیل خروشان نداشته است..

 

 

تا دل هرزه گرو من رفت به چنين زُلف او

زان سفر دراز خود عزم وطن نمي كند...

  • Like 2
لینک به دیدگاه
در خزان با سرو نسرینم بهاری تازه بود

در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم

 

 

 

مسلمانان مرا وقتي دلي بود

كه با وي گفتمي گر مشكلي بود

  • Like 2
لینک به دیدگاه
دردم از يار است و درمان نيز هم

دل فداي او شد و جان نيز هم

 

به به!:62izy85:

 

 

 

مرا در منزل جانان چه امن و عيش چون هردَم

جَرَس فرياد ميدارد بربنديد محمل ها

  • Like 1
لینک به دیدگاه
مرا در منزل جانان چه امن و عيش چون هردَم

جَرَس فرياد ميدارد بربنديد محمل ها

ای غایب از نظر به خدا می سپارمت

جانم بسوختی و به جان دوستدارمت

  • Like 1
لینک به دیدگاه
ای غایب از نظر به خدا می سپارمت

جانم بسوختی و به جان دوستدارمت

 

 

تا دل هرزه گرو من رفت به چنين زُلف او

زان سفر دراز خود عزم وطن نمي كند

  • Like 1
لینک به دیدگاه

تا دل هرزه گرو من رفت به چنين زُلف او

زان سفر دراز خود عزم وطن نمي كند

دست از طلب ندارم تا کام من بر آید

یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید

  • Like 2
لینک به دیدگاه
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس

که چنان ز او شده​ام بی سر و سامان که مپرس:ws44:

 

ستاره اي بدرخشيد و ماه مجلس شد

دل رميده ما را انيس و مونس شد

  • Like 1
لینک به دیدگاه
دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر

از در عیش درآ و به ره عیب مپو:167:

 

 

 

و تو را مي خوانم

و به شوق ِ فردا كه تو را خواهم ديد

چشم براه مي مانم

تن من پاره اي از آن تن توست

و قشنگترين شباي ِ پر ستاره شب توست...

  • Like 1
لینک به دیدگاه
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس

که چنان ز او شده​ام بی سر و سامان که مپرس:ws44:

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

و تو رفتی و هنوز،

سال هاست در گوش من آرام آرام

خش خش گام تو تکرار کنان

می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق این پندارم که چرا

خانه ی کوچک ما سیب نداشت...:icon_pf (34):

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...