رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

درد عشقی کشیده ام که مپرس

زهر هجری چشیده ام که مپرس

سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند؟؟؟

همدم گل نمیشود ؟ یاد سمن نمیکند؟؟؟

لینک به دیدگاه
در بیابان جنون سرگشته ام چون گرد باد

 

 

همرهی باید مرا مجنون صحرا گرد کو؟

واعظ شحنه شناس این عظمت گو مفروش

زان که منزلگه سلطان دل مسکین من است...

لینک به دیدگاه
تار و پود هستیم بر باد رفت اما نرفت

 

عـاشقی ها از دلـم دیوانگی هـا از سرم

بیت جالبی بود...

 

می خاره و سرگشته و رندیم و نظر باز

وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است ؟؟؟

لینک به دیدگاه
تیر را قدرت پرهیز نباشد ز نشانه

 

مرغ مسکین چه کند گر نرود از پی دانه؟

هر چه هست از قامت ناساز بی اندام ماست

ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

لینک به دیدگاه

دلم رمیده شد و غافلم من درویش

 

که آن شکاری سرگشته را چه آمد پیش

چو بید بر سر ایمان خویش میلرزم

 

که دل به دست کمان ابروئیست کافر کیش

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...