رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در
تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک

باور مکن که دست زدامان بدارمت

تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت

 

از سمک تا به سمایش کشش لیلا برد...

ارسال شده در

تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشت

 

از سمک تا به سمایش کشش لیلا برد...

 

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

ارسال شده در
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

در میخانه نبود بسته چرا حافظ گفت؟

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند؟

 

 

ارسال شده در

در میخانه نبود بسته چرا حافظ گفت؟

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند؟

 

 

 

دلفریبان نباتی همه زیور بستند

دلبرماست که باحسن خداداد آمد

ارسال شده در
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

 

در میخانه نبود بسته چرا حافظ گفت؟

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند؟

 

 

==================================================================================================

چون این بیت جوابیه دو بیت قبلی هم هست این شد که از آهنها هم نقل قول گرفتم .....

==================================================================================================

 

 

دلفریبان نباتی همه زیور بستند

دلبرماست که باحسن خداداد آمد

در میخانه نبود بسته ولی حرمت می

واجب آمد که ملائک در میخانه زدند

ارسال شده در
==================================================================================================

چون این بیت جوابیه دو بیت قبلی هم هست این شد که از آهنها هم نقل قول گرفتم .....

==================================================================================================

 

 

 

در میخانه نبود بسته ولی حرمت می

واجب آمد که ملائک در میخانه زدند

 

جالب بود:icon_redface:

 

درشتی کند با غریبان کسی

که نابوده باشد به غربت بسی:sigh:

ارسال شده در
جالب بود:icon_redface:

 

درشتی کند با غریبان کسی

که نابوده باشد به غربت بسی:sigh:

يادها رفتند و ما هم ميرويم از يادها

كي بماند برگ كاهي در ميان بادها

ارسال شده در

يادها رفتند و ما هم ميرويم از يادها

كي بماند برگ كاهي در ميان بادها

 

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

ارسال شده در
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

آسمان چون شمع مشتاقان پریشان می‌کند

در شگفتم من نمى پاشد زهم دنیا چرا؟

ارسال شده در

آسمان چون شمع مشتاقان پریشان می‌کند

در شگفتم من نمى پاشد زهم دنیا چرا؟

 

آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

ارسال شده در
آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

دل به دلداران سپردن کارهر دلدار نيست

من به تو جان مي سپارم دل که قابل دار نيست!

ارسال شده در

دل به دلداران سپردن کارهر دلدار نيست

من به تو جان مي سپارم دل که قابل دار نيست!

 

تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست

راه رو گر صد هنر دارد توکل بایدش

ارسال شده در
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست

راه رو گر صد هنر دارد توکل بایدش

شرف مرد به جود است و کرامت به سجود

هر که این هـر دو نــدارد عدمش به ز وجود

ارسال شده در

شرف مرد به جود است و کرامت به سجود

هر که این هـر دو نــدارد عدمش به ز وجود

 

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز

چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

ارسال شده در
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز

چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

 

در کارگه کوزه گری رفتم دوش

دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش

ناگه یکی کوزه برآورد خروش

کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش

ارسال شده در

در کارگه کوزه گری رفتم دوش

دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش

ناگه یکی کوزه برآورد خروش

کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش

 

شهر یاران بود وخاک مهربانان این دیار

مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

ارسال شده در
شهر یاران بود وخاک مهربانان این دیار

مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

دردم از یار است و درمان نیز هم

دل فدای او شد و جان نیز هم

ارسال شده در

دردم از یار است و درمان نیز هم

دل فدای او شد و جان نیز هم

ما آزموده ایم درین شهر بخت خویش

بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

ارسال شده در
ما آزموده ایم درین شهر بخت خویش

بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

شمع روشن شد و پروانه به آتش پيوست

مي توان سوخت اگر امر بفرمايد عشق

ارسال شده در

شمع روشن شد و پروانه به آتش پيوست

مي توان سوخت اگر امر بفرمايد عشق

قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند

ما که رندیم و گدا دیر مغان مارا بس

×
×
  • اضافه کردن...