رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

دلم برای خودم تنگ می شود آری

همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم

نشد جواب بگیرم سلام هایم را

هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم

  • Like 2
لینک به دیدگاه
تيمار غريبان اثر ذكر جميل است

جانا مگر ين قاعده در شهر شما نيست.

تنهایی

خیابانی‌ست که هر روز قدم می‌زنم.

ته ندارد لاکردار!

  • Like 1
لینک به دیدگاه
رازي كه بر غير نگفتيم و نگوييم

به دوست بگوييم كه او محرم رازست

تورا سری است با من یا جانان ای ماه غمگین؟

که جانان از تو و من زو, اینگونه رنگین

 

که او تنها

و من بی او

هوا اینگونه سنگین...

  • Like 1
لینک به دیدگاه
نظير دوست نديدم اگر چه از مه و مهر

نهادم اينه ها در مقابل رخ دوست

تو شهرمون آخ بمیرم ، چشم ستاره کور شده

برگ درخت باغمون ، زباله ی سپور شده

مسافر امیدمون ، رفته از اینجا دور شده

کاش تو فضای چشممون ، پیدا بشه یه شاپره

به ما که خسته ایم بگه ، خونه باهار کدوم وره ؟

کنار تنگ ماهیا ، گربه رو نازش می کنن

  • Like 1
لینک به دیدگاه
نيست در شهر نگاري كه دل ما ببرد

بختم ار يارشود رختم از اينجا ببرد.

در گرگ و میشِ چشم‌هات

راه گم کرده‌ام

مهتابْ شو!

  • Like 2
لینک به دیدگاه
وفا و عهد نكو باشد ار بياموزي

وگرنه هر كه تو بيني ستمگري داند

در کنار قلب عاشق شعله مي زد

در شرار آتش دردي نهاني

نغمه من

همچو آواي نسيم پر شکسته

عطر غم مي ريخت بر دلهاي خسته

پيش رويم

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...