مشاعره

[meysam62 4529]

تا من بديدم روي تو اي ماه و شمع روشنم

هر جا بشينم خرمم هر جا روم در گلشنم

[captain 9274]

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

[moh@mad 5513]

من گدا و تمنای وصل دوست هیهات

مگر بخواب ببینم خیال و منظر دوست

[Sh.92 3961]

تا سر زلف تو در دست نسيم افتاده است....دل سودازده از غصه دو نيم افتاده است

[شــاروک 30242]

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق

 

هردم آید غمی از نو به مبارک بادم

[کهربا 18089]

من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم

چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم

[شــاروک 30242]

مطرب از گفته حافظ غزلی نغز بخوان

 

تا بگویم که زعهد طربم یاد آمد

[s.zarei 3090]

در عشق توام نصيحت وپند چه سود

زهراب چشيده ام مرا قند چه سود

گويند مرا كه بند ،بر پاش نهيد

ديوانه دل است ، پاي در بند چه سود

[...YaSss 1393]

دل من بر یتیمان تو می سوزد

همه کوچه ز کوچ تو یتیم و بینوا گشته ست

تمام بیدلان اینک ز سوگت اشک می بارند

تمام بلبلان اکنون ز هجر خانمان سوزت ، سکوتی تلخ می رانند.

 

[moein.s 18983]

در بین ماسه هاست

در بین ماسه ها که بر آن ها گذشته است

جریان آب شور

جریان باد ها

و موج های نور

لنگر کناره و قایق

رنگ تنفس تن

او را گرفته اند

رنگ دهانش را

با آن لبان بسته ی خندان که غواص

مشتاق می مکد

در خواب های خستگی هایش

در بین ماسه هاست

در بین ماسه هاست

صدف

پر

آبستن از دریا

 

شعر مروارید از سیما یاری

[شــاروک 30242]

آنچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت

 

که اگر سر برود از دل از جان نرود

[meysam62 4529]

دوای درد بی درمان تویی تو

همه وصل و همه هجران تویی تو

[moein.s 18983]

عجب اتفاق جالبی...

امروز شعری از حمید مصدق رو خوندم که با واو شروع می شد...تحت تاثیرش یک یادداشت تو گاه نوشته ها نوشتم....

 

حالا اومدم می بینم باید با واو بگم..

 

قسمت بود دوستای گلم هم بخونن...

 

و دوست ؟ نه

که بروتوس خنجر خود را

به نام نامی ننگ آوران فرود آورد

چه کس به تهنیت مرگ من سفر می کرد

که مژده را برساند بر آستانه مهر

و من

کهکنده شدم از زمین بی بنیاد

رها شدم به فضا

در فضای بی پایان

و هر ستاره از آن اوجها صدا می زد

مرا صدا می زد

که من هلاک شدم

و من

نه زی ستاره نه زی مهر سوی خاک شدم

تو مرگ پاکترین عاشقان خود دیدی چگونه خندیدی ؟

بمان بمان

تو و خلوتگه تبهکاران

تو را به خامی اگر خوش خیال خوابی هست

به خیل خواب خود ای خوبروی من خوش باش

مرا هنوز در اندیشه آفتابی هست

 

حمید مصدق

[شــاروک 30242]

ترا صبا و مرا آب دیده شد غماز

 

وگرنه عاشق و معشوق رازدارانند

[moein.s 18983]

واسادم یکی دیگه بیا دال بگه...دیدم نه دال گو مشاعره خودم هستم.

 

در صبح آشنایی شیرین مان

ترا

گفتم که مرد عشق نئی باورت نبود

در این غروب تلخ جدایی هنوز هم

می خواهمت چو روز نخست ولی چه سود

می خواستی

به خاطر سوگند های خویش

در بزم عشق بر سرمن جام نشکنی

 

فریدون خان مشیری

[شــاروک 30242]

یا رب به وقت گُل گنه بنده عفو کن

 

وین ماجرا به سرو لب جویبار بخش

[moein.s 18983]

شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید

مگر مساحت رنج مرا حساب کنید

محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید

خطوط منحنی خنده را خراب کنید

طنین نام مرا موریانه خواهد خورد

مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید

 

قیصر امین پور خدابیامرز سروده

اسم ترانه هست مساحت رنج

[شــاروک 30242]

دوستان در پرده میگویم سخن

 

گفته خواهد شد بدستان نیز هم

[moein.s 18983]

ما چون دو دریچه ، رو به روی هم

آگاه ز هر بگو مگوی هم

هر روز سلام و پرسش و خنده

هر روز قرار روز آینده

عمر آینه ی بهشت ، اما ...

آه

بیش از شب و روز تیره و دی کوتاه

 

 

اخوان ثالث

[شــاروک 30242]

هیچ رویی نشود آیینه حجله بخت

 

مگرآن روی که مالند در آن سم سمند