MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۸۹ در پیش بیدردان چرا فریاد بی حاصل کنم گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم در پرده سوزم همچو گل در سینه جوشم همچو مل من شمع رسوا نیستم تا گریه در محفل کنم اول کنم اندیشه ای تا برگزینم پیشه ای آخر به یک پیمانه می اندیشه را باطل کنم... 1 لینک به دیدگاه
!ala مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۸۹ می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم زلف را حلقه مکن تا نکنی دربندم طره را تاب مده تا ندهی بر بادم لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۸۹ من کیستم ز مردم دنیا رمیده ای چون کوهسار پای به دامن کشیده ای از سوز دل چو خرمن آتش گرفته ای وز اشک غم چو کشتی طفان رسیده ای چون شام بی رخ تو بمانم نشسته ای چون صبح از غم نو گریبان دریده ای.... لینک به دیدگاه
!ala مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۸۹ یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم قد برافراز که از سرو کنی آزادم لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۸۹ مردم از درد و نمی آیی به بالینم هنوز مرگ خود میبینم و رویت نمی بینم هنوز بر لب آمد جان و رفتند آشنایان از سرم شمع را نازم که می گرید به بالینم هنوز آرزو مرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت عم نمی گردد جدا از جان مسکینم هنوز ... 3 لینک به دیدگاه
ALI* 880 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۸۹ زیر پای من دهان ِ دره ی سقوط باز مانده است ناگزیر با صدایی از سکوت تا همیشه روی برزخ دو پرتگاه راه می روم سرنوشت من سرودن است :w00: 3 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۸۹ تا کی غم آن خورم که دارم یا نـــه وین عمر به خوش دلی گذارم یا نه پر کن قدح باده که معلومم نیست کین دم که فرو بــــــرم برارم یا نـه 3 لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۸۹ همچو نی می نالم از سودای دل آتشی در سینه دارم جای دل من که با هر داغ پیدا ساختم سوختم از داغ نا پیدای دل همچو موجم یک نفس آرام نیست بسکه طوفان زا بود دریای دل... 2 لینک به دیدگاه
ARASH_NAZARI 737 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۸۹ بی تو بودن مث درد حتی واسه ی یه لحظه ؛ تو که همنفس نباشی زندگی مردن محضه ترانه سرا: آرش نظری میتونید کار رو در وبلاگم ببینید. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام دوستای گلم به سایت موزیک من هم سر بزنید برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام :w410: 1 لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 فروردین، ۱۳۸۹ همچو مجنون گفتگو با خویشتن باید مرا بی زبانم همزبانی همچو من باید مرا 3 لینک به دیدگاه
sara 20 1717 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۸۹ ای نور چشم من سخنی هست گوش کن تا ساغرت پر است بنوشان و نوش کن 1 لینک به دیدگاه
MH.Sayyadi 14584 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۸۹ نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی نه جان بی نصیبم را پیامی از دلارامی نه شام بی فروغم را نشانی از سحرگاهی نیابد محفلم گرمی نه از شمعی نه از جمعی ندارد خاطرم الفت نه با مهری نه با ماهی... 2 لینک به دیدگاه
EN-EZEL 13039 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۸۹ یه روز دلم گرفته بود مثل روزهای بارونی از اون هواها که خودت حال و هواشو میدونی اگه بشه با واژه ها حالمو تعریف بکن تو هم منو شعر منو با همه حست میخونی 2 لینک به دیدگاه
ALI* 880 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۸۹ ياد من باشد هر چه پروانه كه می افتد در آب زود از آب در آرم ياد من باشد كاری نكنم كه به قانون زمين بر بخورد ياد من باشد فردا لب جوی حوله ام را هم با چوبه بشويم ياد من باشد تنها هستم ماه بالای سر تنهایی است 6 لینک به دیدگاه
Ariyayi-eng 1648 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۸۹ تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند به قدر دانش خود هرکسی کند ادراک 3 لینک به دیدگاه
afa 18504 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۸۹ کنار جو، چمن شسته را نمی خواهم که جوی اشکی و مژگان پُر نَمی دارم 2 لینک به دیدگاه
Abo0ozar 8637 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۸۹ من از این پس به همه عشق جهان می خندم به هوس بازی این بی خبران می خندم ! 3 لینک به دیدگاه
afa 18504 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۸۹ من اگر خوبم و بد تو برو خود را باش كه عاقبت هر كسي آن درود كار كه كشت 1 لینک به دیدگاه
rize 615 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 فروردین، ۱۳۸۹ تن برود به پیش دل کاین همه را چه میکنی گوید دل که از مهی کز نظرت نهان بود جز رخ دل نظر مکن جز سوی دل گذر مکن زانک به نور دل همه شعله آن جهان بود 2 لینک به دیدگاه
ARASH_NAZARI 737 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 فروردین، ۱۳۸۹ من دیگه دیوونه نیستم خوب خوبم نازنینم دیگه رویایی ندارم حتی خوابم نمی بینم من دیگه دیوونه نیستم یه کمی فقط شکسته م این روزا از بس که مردم یه کم از زندگی خسته م دیگه فهمیدم که شادی هیچ زمانی ابدی نیست تنهایی و غصه خوردن خیلی ام حس بدی نیست یاد گرفتم دیگه ماهو با تو اشتباه نگیرم از رو عادته که گاهی گریه می کنم ، می میرم 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده