رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

دلا یاران سه قسمند ار بدانی

زبانی اند و نانی اند و جانی

به نانی نان بده از در برانش

نوازش کن به یاران زبانی

ولیکن یار جانی را نگه دار

به جانش جان بده ار میتوانی

  • Like 3
لینک به دیدگاه

باران گرفت نیزه و قصد مصاف کرد

آتش نشست و خنجر خود را غلاف کرد

گویی که آسمان سر نطقی فصیح داشت

با رعد سرفه های گران سینه صاف کرد

تا راز عشق ما به تمامی بیان شود

با آب دیده آتش دل ائتلاف کرد

جایی دگر برای عبادت نیافت عشق

آمد به گرد طایفه ی ما طواف کرد

اشراق هر چه گشت ضریحی دگر نیافت

در گوشه ای ز مسجد دل اعتکاف کرد

تقصیر عشق بود که خون کرد بی شمار

باید به بی گناهی دل اعتراف کرد

  • Like 4
لینک به دیدگاه

دل سر حیات اگر کماهی دانست

در مرگ هم اسرار الهی دانست

 

امروز که با خودی ندانستی هیچ

فردا که ز خود شوی چه خواهی دانست

 

دانشمند خیام نیشابوری

  • Like 3
لینک به دیدگاه

ای بابا اینجا یکم ترش آش شد.:ws52:

من و علی با هم کله به کله خوردم هر دو ش اومدیم.:icon_redface:

عیب نداره خودم د میام. :ws3:

*****************************

دگر به هر چه تو گویی مخالفت نکنم

که بی عیش تو میسر نمی شود ما را

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...