AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ نیلگون چشم فریب انگیز رنگ آمیز تو چون سپهر نیلگون دارد سر افسونگری از غم رویت بسان شاخۀ نیلوفرم ای تو را چشمی به رنگ شعلۀ نیلوفری 3 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم در میان لاله و گل آشیانی داشتم 1 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ میزنم روز و شبان داد غريبی در وطن زين قبل دورم ز شهر و مردم کانای او ... 2 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ وای ای مه دو هفته چه جای محاق بود آخر محاق نیست که ماه دو هفته را 2 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ آخر از جور تو عالم را خبر خواهيم کرد خلق را از طرهات آشفتهتر خواهيم کرد ... 3 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ دیشب گله زلفش با باد همی کردم گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی 3 لینک به دیدگاه
Ka!SeR 1333 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 دی، ۱۳۸۹ يک قطره اب بود با دريا شد يک ذره خاک با زمين يکتا شد 4 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ در کارگه کوزه گری رفتم دوش دیدم دوهزار کوزه گویا و خموش ناگاه یکی کوزه برآورد خروش کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش 2 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو 2 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ به آهو نسبت چشمش چو دادم چین بر ابرو زد که چشم شیر گیر من ندارد هیچ آهویی 1 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ يارب که داد آينه آن بت پرست را کو ديد حسن خويش و زما برد دست را ... 1 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ آیینه ای بگیر و تماشای خویش کن سوی چمن به عزم تماشا چه میروی 2 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ یاد باد آن کو به قصد خون ما زلف را بشکست و پیمان نیز هم 2 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ من درد تو را ز دست آسان ندهم دل بر نکنم زدوست تا جان ندهم از دوست به یادگار دردی دارم کان درد به صد هزار درمان ندهم 1 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ مستی او مايهی هشياريش خفته همه خلق ز بيداريش .... 2 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 دی، ۱۳۸۹ شاد باش که از شادی تو دلشادم تا تو شادی زغم هردوجهان ازادم.. 1 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۸۹ من از جفاش نترسم ولی از آن ترسم که عمر من به جفا کردنش وفا نکند 1 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۸۹ دگر ديوانهای از بند خواهد جست پر وحشت کزو در هر سر کو سر زند شوری و غوغائی ... 1 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۸۹ یاری ار با من نداری باری از دردم مکاه باش آزار دل ار آرام جانم نیستی 1 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 دی، ۱۳۸۹ يارب چه مهر خوبان حسن از جهان برافتد گيرد بلا کناری عشق از ميان برافتد ... 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده