moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ تحمل گفتی و من هم که کردم سالها اما چقدر آخر تحمل بلکه یادت رفته پیمانت 2 لینک به دیدگاه
surgun 729 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ تو امیر ملک حسنی به حقیقت ای دریغا اگر التفات بودی به فقیر مستمندت 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم روزی سراغ وقت من آیی که نیستم 3 لینک به دیدگاه
surgun 729 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ من مست می عشقم هشیار نخواهم شد وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد 2 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ در سر سودای عشق خوبرویان شد دلم وز چنان زلف ار ببستم نیز زناری چه شد؟ 1 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ دست از طلب ندارن تا کام من براید یا تن رسد به جانان یا جان ز تن دراید 3 لینک به دیدگاه
آریوبرزن 13988 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ دست از طلب ندارن تا کام من برایدیا تن رسد به جانان یا جان ز تن دراید به به مینا خانوم ..... به محفل ما خوش اومدی.... دانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن . 3 لینک به دیدگاه
Afsaneh.M 19632 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ در میخانه ببستند، خدایا مپسند که در خانه تزویر و ریا بگشایند.... 2 لینک به دیدگاه
Afsaneh.M 19632 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ دانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن نشود فاش کسی آنچه میان من و توست تا اشارات نظر نامه رسان من و توست... 1 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ تعاليالله چه دولت داشتم دوش که بود آن بخت بيدارم درآغوش ... 1 لینک به دیدگاه
مرید 1252 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ شاهد شیرین من بوسه نهان میدهد آری رسم پری بوسه نهان دادن است 1 لینک به دیدگاه
نسترن 2411 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۳۸۹ تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است؟ 1 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۸۹ توکز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامد نهند ادمی.. 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۸۹ یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد 3 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۸۹ ديروز که چشم تو به من در نگريست خلقی به هزار ديده بر من بگريست ... 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۸۹ تا هست به هستی بکشندش به جفا چون مرد به عزت ببرندش سر خاک 2 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۸۹ کيفيت او مرا ز خود بيخود کرد بردند مرا و ديگری آوردند ... 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۸۹ در حیرتم از مرام این مردم پست این قافله زنده کش مرده پرست 3 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۸۹ تاج سر من خاک سر پای کسيست کو چشم مرا به عيب من بينا کرد... 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 دی، ۱۳۸۹ در دیاری که در آن نیست کسی یار کسی یا رب ای کاش نیافتد به کسی کار کسی 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده