رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی

عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی:icon_gol:

 

یاران چه غریبانه رفتند از این خانه

هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه

  • Like 2
لینک به دیدگاه
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه

هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه

 

 

 

 

هرچند كه رنگ و روي زيباست مرا

چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

  • Like 2
لینک به دیدگاه
هرچند كه رنگ و روي زيباست مرا

چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

 

ای کریمی که از خزانه غیب گبر و ترسا وظیفه خور داری

دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمن این نظر داری

  • Like 1
لینک به دیدگاه

اشکم ولی به پای عزیزان چکیده‌ام

خارم ولی به سایهٔ گل آرمیده‌ام

 

با یاد رنگ و بوی تو ای نو بهار عشق

همچون بنفشه سر به گریبان کشیده‌ام...

  • Like 4
لینک به دیدگاه

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم

در میان لاله و گل آشیانی داشتم

 

گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار

پای آن سرو روان اشک روانی داشتم...

  • Like 4
لینک به دیدگاه
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم

در میان لاله و گل آشیانی داشتم

 

گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار

پای آن سرو روان اشک روانی داشتم...

مي خور تو در آبگينه با ناله ي چنگ

زان پيش كه آبگينه آيد بر سنگ

  • Like 4
لینک به دیدگاه
گرانمایه سیندخت را خفته دید

رخش پژمریده دل آشفته دید

 

 

 

 

در كارگه كوزه گري رفتم دوش

ديدم دوهزار كوزه گويا و خموش

ناگاه يكي كوزه برآورد خروش

كو كوزه گر و كوزه خر و كوزه فروش

  • Like 2
لینک به دیدگاه

در پیش بیدردان چرا فریاد بی حاصل کنم

گر شکوه ای دارم ز دل با یار صاحبدل کنم

 

در پرده سوزم همچو گل در سینه جوشم همچو مل

من شمع رسوا نیستم تا گریه در محفل کنم...

  • Like 2
لینک به دیدگاه
شهر پرهنگامه از دیوانه ای دیدم رهی

از تو و دیوانگی های توام آمد بیاد...

 

 

تا چند اسير عقل هر روزه شويم

در دهر چه صد ساله چه يك روزه شويم

در ده تو به كاسه مي از آن پيش كه ما

در كارگه كوزه گران كوزه شويم

  • Like 3
لینک به دیدگاه

ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم

امید ز هرکــــس که بریـدیم بریـدیم

 

دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند

از گوشه بامی که پریدیم پریدیم

  • Like 3
لینک به دیدگاه
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم

امید ز هرکــــس که بریـدیم بریـدیم

 

دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند

از گوشه بامی که پریدیم پریدیم

 

 

 

مرا نه سر نه سامان آفريدند

پريشانم پريشان آفريدند

  • Like 2
لینک به دیدگاه

دیر آمدی که دست ز دامن ندارمت

جان مژده داده ام که چوجان در برارمت

 

تا شویمت از آن گل عارض غبار راه

ابری شدم ز شوق که اشگی ببارمت....

  • Like 4
لینک به دیدگاه

هیچ آفریده ئی به جمال فریده نیست

این لطف و این عفاف به هیچ آفریده نیست

 

آن سروناز هم که به باغ ارم در است

فرد و فرید هست و لیکن فریده نیست...

  • Like 3
لینک به دیدگاه
هیچ آفریده ئی به جمال فریده نیست

این لطف و این عفاف به هیچ آفریده نیست

 

آن سروناز هم که به باغ ارم در است

فرد و فرید هست و لیکن فریده نیست...

 

 

تنت در گور گردد سُفره گستر

به ِ گردش موش و مار و عقرب و مُور

  • Like 3
لینک به دیدگاه
رفتم و بیشم نبود روی اقامت

وعده دیدار گو بمان به قیامت

 

گر تو قیامت به وعده دور نخواهی

یک نظرم جلوه کن بدان قد و قامت...

 

 

 

 

 

 

ته كه زوني به مو چاره بياموز

كه اين تيره شوان واكه كرم روز

  • Like 3
لینک به دیدگاه

زمستان پوستین افزود بر تن کدخدایان را

ولیکن پوست خواهد کند ما یک لاقبایان را

 

ره ماتم سرای ما ندانم از که می پرسد

زمستانی که نشناسد در دولت سرایان را...

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...