رفتن به مطلب

وصف حالتان با زبان شعر


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

امـشبـ هـیچـی نـمے خـوآهـم !

 

نـه آغـوشـتـ رآ

 

نـه نـوازش عـآشقـآنـه اتـ رآ

 

نـه بـوسـه هـآے شـیریـنتـ...

 

فقـطـ بـیـآ

 

مےخـوآهـم تـآ سحـر بـه چشـمـآن زیبــــایتـ خیـره بـمــآنـم

 

هـمیـن کـآفـی استـ

 

بـرآے آرامـش قلبـــ بــی قـرآرم

 

تـو فقـط بـیــآ . . .

  • Like 5
لینک به دیدگاه

دلم سکوت می خواهد

خسته ام.........

از این همه هیاهوی پر اضطراب ......... از این اضطرابِ مملو از دلتنگ ........

از این دلتنگیِ بی پایان ... از این بی پایانیِ انتظار ......... از این انتظارِ بی فردا

از این منِ تنها .........

خسته ام.........

دلم سکوت می خواهد.........

  • Like 4
لینک به دیدگاه

با همه‌ی بی سر و سامانی‌ام

باز به دنبال پریشانی‌ام

 

طاقت فرسودگی‌ام هیچ نیست

در پی ویران شدنی آنی‌ام

 

 

آمده‌ام بلکه نگاهم کنی

عاشق آن لحظه‌ی طوفانی‌ام

 

دلخوش گرمای کسی نیستم

آمده‌ام تا تو بسوزانی‌ام

 

آمده‌ام با عطش سال‌ها

تا تو کمی عشق بنوشانی‌ام

 

ماهی برگشته ز دریا شدم

تا تو بگیری و بمیرانی‌ام

 

خوب‌ترین حادثه می‌دانمت

خوب‌ترین حادثه می‌دانی‌ام؟

 

حرف بزن ابر مرا باز کن

دیر زمانی است که بارانی‌ام

 

حرف بزن، حرف بزن، سال‌هاست

تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام

 

ها به کجا میکشی‌ام خوب من؟

ها نکشانی به پشیمانی‌ام!

  • Like 2
لینک به دیدگاه

مــــــــ ـــــــ ــــرد بایــــــــــــد...

وقتی مخاطبـــش عصبانیــه, ناراحتــه, میخواد داد بـــزنه

وایسه روبروش بگه :

تو چشام نیگـــــــا کن , بهت میگم تو چشــــــام نیگا کن!!

حالا داد بزن , بگو از چــــــی ناراحتی؟!!

بعد مخاطب داد بزنه , گله کنه, فریـــــــاد بکشه , گریــــــــه کنه حتی با مشتای زنونه ش بکوبه تو سینـــــــــــه مرد

ولی آخرش خسته میشه میزنه زیر گریه...

همونجا باید بغلــــــش کنه

نذاره تنها باشه!

حرف نـــــــــزنه ها , توضیح نـــــــــــده ها

کل کل نکنه ها , توجیــــه نکنه ها

فقط نـــــــــــذاره احســـــــاس کنه تنهاست!!

مرد باید گاهی وقتا مردونگیشـــــــــو با سکـــــــوت ثابت کنه!!با بغلــــــــ کردنش...

  • Like 1
لینک به دیدگاه

زیر بـــــاراטּ می ایستم

 

میگویند مــد است ایـن روزها

 

 

عشـــــق بازی زیر باراטּ

 

با اشک های ابـــــر ....

 

دل نمی سوزانم برای ابری که از شدت گریه

 

بــه هق هــــق افتاده است

 

בلم برای خـــــود م می سوزد

 

كه از فشار دلتنگــــــی

 

خیلی وقت است نفسم بریده بریده و بند است

  • Like 2
لینک به دیدگاه

دلدار من با دلبرش دارد تبانی میکند

با من مدارا کرده و با او جوانی میکند

از خاطرات خوب و بد گویی نمانده در دلش

با شوق دیدار رقیب او خوش زبانی میکند

با عشق پاک و ساده ام خود را به اعلا میبرد

از دل نمیگیرد خبر خانه تکانی میکند

دلبر گزیدم تا مگر از من هواداری کند

در دل ز دلداری دگر او پاسبانی میکند

بر این خیانت واقفم خرده نمیگیرم بر او

شب تا سحر با من ولی عشق نهانی میکند

خواهم که رسوایش کنم دست از خیانت وا نهد

دل با همه شرمندگی پادرمیانی میکند

گویند ناجی در خفا از راز دل آگه شود

من واگذارش میکنم او ناتوانی میکند

 

 

  • Like 1
لینک به دیدگاه

از حال و روزت می توان فهمید بیماری

انگار حتی از حضور عشق بیزاری

 

ازحال و روزت می توان فهمید مدتهاست

درگیر هستی با نگاهی سرد و تکراری

 

هی های های گریه هی تکرار این پرسش:

"چیزی برایم داشت رفتن جز خودآزاری؟ "

 

حس می کنی باید تمام روزهایت را

دل خوش کنی بر خنده های تلخ اجباری

 

ازظاهرت پیداست دلتنگ کسی هستی

دلگیری از این عشق های کوچه بازاری

 

دلبستگی هایی که هرشب شکل می گیرد

باجمله ای ساده شبیه "دوستم داری؟ "

 

 

از چشم هایت خوانده ام این بار آخر را

تصمیم داری از غرورت دست برداری

 

 

  • Like 1
لینک به دیدگاه

بچه ها عشق قشنــگ است ولـی

سهم عاشق دل تنــگ است ولـی

 

بین معشـــوقه و عاشــــق گه گـاه

زندگی صحنه ی جنــگ است ولـی

 

دل معشـــــوقه و عاشـــــق با هـم

مثل آیینـــــه و سنــــگ است ولـی

 

با سیــــاهی و سفیــــــدی ترکیـب

عشق یعنی که دو رنگ است ولی

 

درد بسیــــار شکســــت عشقـــی

بدتـــــــر از زخم پلنــــگ است ولـی

 

دوستــــــانم همه تان می دانیــــــد

عشق بی زور تفنـــــگ اسـت ولـی

 

خودمـــــــانیم بـــــــــدون عشقــــی

کـــــــار دنیا همه لنــــگ است ولـی

 

بچه ها بـا همــــه ی ایـــــن اوصــاف

بخـــــدا عشق قشنــــگ است ولی

 

 

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...