رفتن به مطلب

وصف حالتان با زبان شعر


*Polaris*

ارسال های توصیه شده

وقتی دلتنگم …

بشقاب ها را نمی شکنم …

شیشه ها را نمی شکنم …

غرورم را نمی شکنم ...

دلت را نمی شکنم …

در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که می رسد …

این بغض لعنتی است … !!!

لینک به دیدگاه

روزي ميــرسَد.

بـــي هيــــچ خَبـــَـــري.

بــا کولـــــه بــــآر تَنهـــاييـَم.

 

دَـر جـــاده هــاي بـي انتهــــاي ايـن دنيــاي عَجيـــــب.

راه خــــواهم افتـــــاد.

مَـــن کـــه غَريبـــــم.

 

چـــه فَــــرقي دارد کجـــــاي ايـــن دنيــــــا بـاشــــم.

همــه جــــاي جهــــان تنهـــــايي بــــا مَـــن است ..

لینک به دیدگاه

نترس بانو

.

.

.

.

سیگارت را روشن کن

بگذار مردم این شهر بدانند

زنی که سیــــــــــگار میکشد هرزه نیست

فقط کمی تنهاست و دودش میکند !

همــــین . . . !

لینک به دیدگاه

دلم میخواد یه مدتی همین جور بیخیـال

برای خودم زندگی کنم ،

 

فقـط برای خودم

حتی به خودم هم فکر نکنم !

 

همیـن جوری بی فکر

بدون این که منتظر چیزی باشم ،

یا منتظر کسی... !

لینک به دیدگاه

گاهی برای او

چیزهایی می نویسی ، بعد پاک می کنی !

 

پاک می کنی...

او هیچ یک از حرف های تو را نمی خواند !

اما تو تمام حرف هایت را گفته ای....

 

مورات هان مونگان

  • Like 2
لینک به دیدگاه

دیر آمدی... تمام شده ام دیگر... بس که بلعیده ام اندوه نبودنت را... اما!!!!!! می بخـــــــــشمـــــــــت! با آنکه هزار شب بی خوابی طلب دارم از تــو...

  • Like 3
لینک به دیدگاه

هَـمیشه بـآید کَسـی باشد کـــہ مــَعنی سه نقطه‌هاے انتهاے جمله‌هایَتـــ را بفهمد

 

هَـمیشه بـآید کسـی باشد تا بُغض‌هایتــ را قبل از لرزیدن چـآنه‌ات بفهمد

 

بـآید کسی باشد کـــہ وقتی صدایَتــ لرزید بفهمد کـــہ اگر سکوتـــ کردے، بفهمد...

 

کسی بـآشد کـــہ اگر بهانه‌گیـر شدے بفهمد

 

کسی بـآشد کـــہ اگر سردرد را بهـآنه آوردے برای رفتـن و نبودن

 

بفهمد به توجّهش احتیآج داری

 

بفهمد کـــہ درد دارے کـــہ زندگی درد دارد

 

بفهمد کـــہ دلت برای چیزهاے کوچکش تنگــ شده استــ

 

بفهمد کـــہ دِلتــ براے قَدمــ زدن زیرِ باران... براے بوسیـدَنش... براے یک آغوشِ گَرمــ تنگ شده است

 

همیشه باید کسی باشد

 

همیشه...

  • Like 3
لینک به دیدگاه

پیک ناشنا با سیگاره بعدش

 

 

یه عده آشغال که ندارن ارزش

 

 

جون دادی پاشون افتادی از چشم

 

 

اه... برد و باخت چه کوتاهه مرزش

 

 

از خط های پیشونیم و اخم ابروم

 

 

بفهمی زخمایی که لخته کرد توم

 

 

یه کوه تجربه رو ساختش ازم

 

 

که رو به رویام جا راستش ندم

  • Like 4
لینک به دیدگاه

هیچ کس ویرانیم راحس نکرد

گریه پنهانیم راحس نکرد

درهجوم لحظه های بی کسی

درد بی کس ماندنم راحس نکرد

آن که با آغازمن مونس بود

لحظه پایانیم را حس نکرد

  • Like 2
لینک به دیدگاه

نگران نباش

حال دلم خوب است !!!

…نه
از
شیطنت های کودکانه اش خبری هست

نه
از
شیون های مداومش ،
به
وقت ِ خواستن ِ تو …

آرام

جوری که نبینی و نشنوی

گوشه ای نشسته ،

و رویاهایش را
به
خاک می سپارد

  • Like 4
لینک به دیدگاه

می گوید دیر آمده ام...

مرا محکوم کرد که پشت در بمانم...!

اما نمی دانست این دل شکسته ام

دیگر از این بیشتر نمیشکند....

نمی دانست که تا بی نهایت دلم

 

سیاه است.....

  • Like 4
لینک به دیدگاه

از همه بریدم دیگه به اخر خط رسیدم

دیگه کاغذ و قلمی برام نمونده که شاعری کنم

این فصل گرم پاییز دیگری رو برام رقم زده

طفلی دل من که مثل پیاده رو شده و همه روش پا میزارن

تصمیم گرفتم سنگ باشم

یه سنگ روی یه کوه به بلندی اورست

که دیگه کسی نتونه مثل پیاده رو باهام رفتار کنه

دیگه نمی خوام نقش پیاده رو رو داشته باشم

اگه سنگ شدم

دلیلشو از خودت بپرس

بگو که عشق گمشده شدی

مثل بعضی عشق ها که فقط تبدیل شده به هوس زود گذر دلم برای واژه ی عشق

میسوزه که این روزها بازی شده

برای ادم هایی که فقط به لذت فکر می کنند

بیچاره دل من

بیچاره واژه ی عشق

دلم به هر دوی اینها میسوزد……..

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...