رفتن به مطلب

وصف حالتان با زبان شعر


*Polaris*

ارسال های توصیه شده


هـنوز هــم

 

خـــیآبان هـآ را تنهـایی قدم میزنـَم

 

تنهـــآیی زیـر بآران راه میروَم

 

تنهـــآیی گــریـه میکنم

 

تنهــــآیی ....

 

و بــــآز همـ تنهـآیـ ی

  • Like 4
لینک به دیدگاه

او زِ من رنجیده است

 

من چه می دانم که او

 

با چه مقیاسی مرا سنجیده است!

 

من همان هستم که بودم، شاید او

 

چون مرا دیوانه ی خود دیده است

 

بی وفایی می کند بلکه من

 

دور از دیدارِ او عاقل شوم!

 

او نمی داند که من ، دوست می دارم جنونِ عشق را

 

من نمی خواهم که حتا لحظه ای

 

لحظه ای از یادِ او غافل شوم!

  • Like 5
لینک به دیدگاه


خـسـتـه ام،

کـمـی هـم بـیـشـتـر… فـراتـر از تـصـورت…

سـخـت اسـت بـرایـم تـوصـیـفـش…

تـا بـه حـال نـمـیـدانـم،

دیـده ای درمـانـدگـی و بـی قـراری هـا را یـا نـه…؟

بـغـض فـرو خـورده در گـلـو را ....

بـهـانـه گـیـری هـای دل بـی قـرار را ..

و یـا…غـم نـهـفـتـه در نـگـاهـی را …

کـه بـآور کن ............

هـیـچ یـک از ایـن هـا، دیـدن نـدارد …

چنیـن اسـت ایـن روزهـای مـن !

  • Like 3
لینک به دیدگاه

این خاموشی از سر بهت است

از سر خستگی نایی است که نایی دگر برای فریاد ندارد.

کاش درد را زبان سخنگویی بود

تا شنیده شود و دلی را از عقده ای خالی سازد

کاش سکوت را زبان تعبیری بود

تا جهانی را به همدردی بشوراند

  • Like 5
لینک به دیدگاه

نیــــــــــستی و اتفاقات تلخ ساده می افتند ....

 

نیــــــــــستی و ترس های کوچک ، بزرگ می شوند ....

 

اگه بودی واقعا شرایط بهتر بود؟!!!

  • Like 5
لینک به دیدگاه

بگذار بگویند دیوانه ام

 

پای آمدن تو در میان باشد،

 

ضریح که هیچ

 

به این درخت چنار هم

 

دخیل می بندم.

 

محمدرضا صالحی

  • Like 8
لینک به دیدگاه

چقدر خوش‌بختم !

 

می‌توانم عکس سیاه و سفید تو را ببوسم

 

و باور کنم

 

که در آن سوی سواحل رؤیا

 

با تماس نابهنگام گرمایی به گونه‌ات

 

از خواب می‌پری !

یغما گلرویی

 

SS-At-the-Beach-House-050.jpg

  • Like 3
لینک به دیدگاه

قلبم را نظاره کن

چند روزی است وظیفه اش را به فراموشی سپارده

چه می کند

درونش آشوبی به پاست

آشوبی از جنس نعره آسمان

گاهی سکوت مطلق

گاهی شتابان

........... :hanghead:

  • Like 11
لینک به دیدگاه

دلــــــم برای دلتنگــی ات سخت تنــگ است...

 

و نمی دانی که بــودنــت تنگنای دلتنگی ام را تنگ تر می کند...

 

وقتی بـــودنت هست و نــــبـــــــودنـت هست.

 

و مــن معلق از بــودن و نبــودنت ...

 

آویزانم به عقر به ها...!

 

گویا تـــــــو نیز از تــبــار آنانی که

 

بام هایشان دو هـــــوا دارد...!!!

  • Like 9
لینک به دیدگاه

نــه نمـے دانــے...!

هیچــکس نمــے دانــَـد...!

پشت ِ ایــ ن چهــره ے آرامـ در دلـَـــ م چه میگــذرد...!

نمـے دانـے...!

کســے نمـے داند.....!

ایــ ن آرامش ِ ظاهــــــر و این دل ِ نـــــــا آرام...!

چقــدر خسته امـ میکنــد...!

✔خدایا!اینــ همهـ آدمــ !

منــ

خیلیــ شکنندهـ تر از اینــ حرفامــ کهـ بتونمــ برای آدمــ هایــ تو

بازیچـــــــهـ باشمــ...

  • Like 7
لینک به دیدگاه

تو چشام اشکی نمونده

تو دلم حرفی ندارم

دیگه وقت رفتنمه

سفر دور و درازه

انتظار روز برفی

تو دلم داغ زده سرما

انتظار آفتاب گرم

تو دلم یخ زده اما

برف و بوران ، ابر و بارون

چیکه چیکه توی ناودون

روز ابری، روز سرما

انتظار روز برفی ...

  • Like 6
لینک به دیدگاه

دلـــم میــــخواهد عاشـــــــــــق باشد

 

 

عقلــــــم میـــــــخواهد عـــاقـل باشد

 

 

ایــــــن میگویــــــد زود باش

 

 

آن میــــــگوید دور باش

 

 

احساسم این روزها دو شیــــفت کار میکند

 

 

وحقوقش را از من میگیرد ؛ اشــــک و بـــی قـــراری !!!!

  • Like 4
لینک به دیدگاه

مـــادرمـ میگویــــد ... خـــودتــ را هـم بُـکُـشـــی ...

ردّ ایـــن غـم ِ مــشـکــوکــــ ...

پشتـــــ ِ شیـطنـتـهــــای ِ دائـمـــی نـگاهتــــ ...

گـُــــم نمیشــــود ...

  • Like 3
لینک به دیدگاه

من همونم که یه روز , میخواستم دریا بشم

میخواستم بزرگترین , دریای دنیا بشم

 

آرزو داشتم برم , تا به دریا برسم

شبو آتیش بزنم , تا به فردا برسم

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...