meaning 140 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 فروردین، ۱۳۹۹ صفحه قبل ۲۰ پست کامل شد، منتظر موندم کسی بیاد برگ بزنه که نیومد - هیچی دیگه خودم برگ میزنم. این تالار لینکها رو آتومات میخونه و ترجمهشون میکنه. مثلن من لینک یه موزیک بذارم داخل یه کلمه به Player تبدیلش میکنه. و مشکل دیگه اینه که Player فقط راست-چین میشه و نمیشه وسط-چینش کرد که این خیلی توی ذوق میزنه. کاش اگه نگین اینو میخونه و حوصلهشو داره به ادمین بگه این دو مورد رو شاید بشه درستش کرد. - یه فیچرشم اینه که نمیشه پستی رو حذف کرد که گمونم این یکی خوب باشه نه باگ. لینک به دیدگاه
نفحات 1395 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 فروردین، ۱۳۹۹ @meaning سلام سجاد وقتت بخیر : ) ببخشید نگین یکم پرمشغله س اینروزا . با اجازه من جاش جواب میدم چون ارسال لینک آهنگ توی این انجمن طبق مجوزش ممنوعه ، شما باید بجای لینک دانلود مستقیم ، لینک اون صفحه ای که لینک دانلود توش هست رو بذاری . اینجوری مشکلی وحود نداره : ) وقتی لینک مستقیم میذاری تبدیل به پلیر میشه و متاسفانه توی زمان کوتاهی هم غیرفعال .... آره حذف پست مطلوب نیست گویا. همون ویرایش کن نقطه بذار . مشکلی نیست . بعدا گذارم بیفته ببینم حذفش میکنم 1 لینک به دیدگاه
meaning 140 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 فروردین، ۱۳۹۹ سلام، خیلی ممنون واسه توضیحاتت ? 1 لینک به دیدگاه
.Milaad. 1459 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 فروردین، ۱۳۹۹ در در 19 فروردین 1399 در 05:14، adamak-h گفته است : :)) آخه من خودم کاربر می دزدیدم از انجمنشون :دی امیدوارم دوستت هر کسی به جز رضا پل باشه آاای باریکلا خوب میکردی ! دی نه ، رضا پل کدومشون بود؟! رضا معاون احسان منظورته؟ 1 لینک به دیدگاه
.Milaad. 1459 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 فروردین، ۱۳۹۹ در در 19 فروردین 1399 در 00:21، meaning گفته است : روی یوتیوبه، ویدئو-موزیک «قرارمون یادت نره» منصور. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام . بعضی آهنگها واقعا دلچسب هستن مخصوصا وقتی تو رو به ی چیزی کسی خاطره ای حسی .. وصل میکنن چند روز پیش ی آهنگ اتفاقی تو ماشین پلی شد تمام گذشته از جلو چشمم رد شد و حس خماری بعدش .. 2 لینک به دیدگاه
meaning 140 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 فروردین، ۱۳۹۹ @Rostam18; خیلی زیبام کردی با این آخری ?❤️❤️ 1 لینک به دیدگاه
.Milaad. 1459 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 فروردین، ۱۳۹۹ در 1 دقیقه قبل، meaning گفته است : @Rostam18; خیلی زیبام کردی با این آخری ?❤️❤️ خیلی وقته منتظر نظراتتم ، بسی خوشحالم که پسندیدی 1 لینک به دیدگاه
meaning 140 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۹ یکی که وبلاگش توی فیدخوان مرورگرمه و هر وقت پست جدیدی ارسال کنه ده دقیقه بعد از ارسال باخبر میشم. و جز این، آدرس بلاگش هم حفظمه و فقط کافیه توی مرورگرم حرف اول آدرس بلاگش رو بنویسم تا بلاگش بالا بیاد. اما او چی؟ قسمت آمار وبلاگ قبلیم فعاله و میبینم که از داشبورد وبلاگش بازم کلیک کرده روی یه کامنت قدیمی و تازه از اونجاست که وارد وبلاگ اصلیم میشه. این یعنی چی؟ یعنی نه حتا آدرس وبلاگم رو حفظ نیست که تا حالا حرف اول وبلاگم رو توی مروگر نزده تا حافظه مرورگرش وبلاگمو مستقیم براش بالا بیاره. ــــــــ تفاوت این دو عملکرد، تفاوت مهم بودن آدمها برای همدیگر رو نشون میده. تویی که اسم او رو به یادگار داری و با دستت مینویسی، اویی که با ابزار کمکی - با دو گام - به تو میرسه. این نشون از چیزیه؟ این که من به کسی توجه زیادی دارم کسی که نمیتونه توی دوستی همکفو من باشه. مشکل از منه؟ نه! من میبینم و میفهمم و نمیتونم جلوی دیدن خودم رو بگیرم این یک مثال کوچیکه همه من همینه در همه ابعاد بودنم که در زندگی متجلیه. ولی حالا برای این مورد خاص راه حل چیه؟ چند راه حل هست. اولیش که کلن آمار وبلاگ قدیمی رو غیر فعال کنم. دوم اینکه هم آمار رو غیر فعال کنم هم از لیست فیدخوان خارجش کنم و این شروع یک فراموشی همیشگیه. انگار که قبلش اصلن دوستی نبوده. 1 لینک به دیدگاه
سین.دخت 366 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۹ از این وضعیت واقعا دیگه خسته شدم. و دلم می خواد برم تو اتاقم خودم رو حبس کنم شبانه روز فقط بنویسم + چرا یه وقتایی دست به تلاش های بیهوده می زنم چرا از این قسمت وجودی مسخره ام دست نمی کشم! 1 لینک به دیدگاه
meaning 140 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۹ در در 20 فروردین 1399 در 19:14، Rostam18 گفته است : خیلی وقته منتظر نظراتتم ، بسی خوشحالم که پسندیدی اولین تصویر شما در تاپیک ادمین هممیهن در خاطرم ثبت شد. تاپیک درباره یک تغییر مهم برای شبکه اجتماعی بود - موقعی که واقعا هنوز نه شبکه نه تالار سقوط نکرده بودند. همه از کاربران شبکه تا کاربران تالار تشکر کردند. شما خوشت نیومد. گمونم تنها - یا دومین - تاپیک راجع به پیشرفتهای شبکه بود که قاسمی از پست اول تا آخر رو لایک کرد، به جز پست شما. شما دوباره نقل گرفتی از پست خودت و گفتی "از انتقادها خوشت نمیاد فقط باید تعریف کرد؟ :دی". واقعیت این بود که هممیهن یک سایت حکومتی بود و ما این رو وقتی فهمیدیم که قاسمی با خبرگزاری امنیتی فارس برای حمایت از بومیسازی اینترنت مصاحبه کرد (عمق فاجعه رو ببین!) - تاپیکش رو سامان زد. اما در این باره نمیتونم مطمئناً نظر بدم که پیشبرد شبکه کنار تالار خلاقیت قاسمی بود یا طرحی حکومتی؛ با این حال یک طرح زیادهخواهانه (که در سیاست بهش میگند تمامیتخواهی) بود که با اینکه اولش - حدود دو سال - باعث شکوفایی هممیهن شد اما خیلی زود در سراشیبی سقوط افتاد. قاسمی شدیداً توهم وجود دشمن برای خودش رو داشت و مدام میگفت نمیخواهند من موفق بشم (این ادبیات خیلی آشناست). چون من مطمئن هستم اگر ادمینی مستقل باشد نهایت بگه نمیتونیم هزینهها رو تامین کنیم اما حرف از داشتن دشمن نمیزند مگر اینکه قطعا خودش داخل یک بازی سیاسی باشد. از نگاه درونی هم مدیریت و رهبری یک شبکه و یک تالار که از یک دامین بودند به قدر کافی دلیل از کنترل خارج شدن مدیریت و سقوط هممیهن بود. دیگه حتا یوزر کاربری از تالار تغییر نمیکرد - مگر اینکه کاربری مدیر یا همیاری نزدیک به ادمین میبود مثل عاطفه-آترین، چون روزانه دهها کاربر روی شبکه ثبت نام میکردند و اهمیت یک کاربر تالار اندازه یک کاربر شبکه شده بود. من نمیدونم اینجا نواندیشان دوران اوجش چطور بوده اما با فعالیت محدود به چند تالاری که بودم میگم. تالار اولی که مذهبی بود و کوتاه فعالیت داشتم " انجمن دانشجویان اهل سنت جنوب"، تالار دومی که فعالیت خوب و شناختهشده ای داشتم "انجمن فیزیکدانان هوپا" بود - توی همه اینجاها هیچوقت مدیریت از بچهها جدا نبود. فقط و فقط مشکل حذف پستهامون بود که خیلی باعث اذیت میشد. من با یکی دیگه که فرومنویسی قدیمی جایی دیگه بود هم حرف میزدم همین رو گفت که پستهامون رو حذف میکردند و این باعث رفتن ما یا بیمیلی به فعالیت میشد. اما مشکل بزرگ هممیهن و چیزی که از این قاعده مستثنائش میکرد این بود که مدیریت - این کلمه منفوری که خودشون استفاده میکردند برای توصیف اونجا بهتر از کلمه «مدیران» است. چون مثلاً افرادی مثل آریانا و امین (مدیر تالار ورزشی) و Se7en و Toktam از مدیریت نبودند - خودش رو جدا از اعضا میدید و به همه با پوچی درونی که همهشون داشتند نگاهی بالا به پائین و بیارزش داشتند مگر کسانی که زیر پر و بالشون بودند و مزخرفاتشون رو تائید میکردند. دلیلشم همون بود که گفتم نمیتونستند دیگری رو با قابلیت ممتازی تحمل کنند. مثلن هممیهن یک خاطره بدی که براش ثبت شد مرگ شهریار بود که خیلی کاربر فعالی بود و اکثر چیزهایی که مینوشت حرفهای خودش بود اما نسبت به فضای شدیداً مذهبی آنجا زاویه داشت افکارش با اینکه وارد منازعه هم نمیشد. وقتی فوت کرد هیچکدوم از مدیریت (که میدونیم شامل چه کسایی هستند) - شاید به جز لایفتایم - به تاپیکش نیومد و تسلیت نگفت و این رو همون روزها پسر بارونی متذکر شد. و در آخر بیشتر از همه متاسفانه این جمع بچههای معصوم و دلپاک ریشهای بود که از این نوع نگاه و سیاست زشت آسیب دیدند. با اینکه من هیچوقت خودم رو رسماً جز گروهشون نمیدونستم اما کنارشون بودم. 1 2 لینک به دیدگاه
adamak-h 733 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۹ در در 20 فروردین 1399 در 09:29، Rostam18 گفته است : آاای باریکلا خوب میکردی ! دی نه ، رضا پل کدومشون بود؟! رضا معاون احسان منظورته؟ آره بعدش قهر کرد رفت اون انجمن ادمین شد:|:)) 1 لینک به دیدگاه
adamak-h 733 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۹ در 1 ساعت قبل، meaning گفته است : . مثلن هممیهن یک خاطره بدی که براش ثبت شد مرگ شهریار بود که خیلی کاربر فعالی بود و اکثر چیزهایی که مینوشت حرفهای خودش بود اما نسبت به فضای شدیداً مذهبی آنجا زاویه داشت افکارش با اینکه وارد منازعه هم نمیشد. وقتی فوت کرد هیچکدوم از مدیریت (که میدونیم شامل چه کسایی هستند) - شاید به جز لایفتایم - به تاپیکش نیومد و تسلیت نگفت و این رو همون روزها پسر بارونی متذکر شد شهریار کی بود؟! همونی که دوست آریانا بود؟ 1 لینک به دیدگاه
نفحات 1395 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۹ در 2 ساعت قبل، سین.دخت گفته است : چرا یه وقتایی دست به تلاش های بیهوده می زنم چرا از این قسمت وجودی مسخره ام دست نمی کشم! منم این اخلاقو دارم . یبار که یه حدیث اومد جلو چشمم حس کردم امام علی قصد داره بیاد بخوابونه زیرگوشم قشنگ. انقد که پافشاری داشتم خودش شخصا خواسته بود وارد عمل شه :))) + به اینکه میشه یا نمیشه ... استرسشو دارم 1 لینک به دیدگاه
meaning 140 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۹ در 14 دقیقه قبل، adamak-h گفته است : شهریار کی بود؟! همونی که دوست آریانا بود؟ شهریار دوست آریانا کی بود؟ اگه منظورت مدیر تالار تاریخه که نه. یه شهریار بود که بعد از یوزرش دو صفر داشت گمونم. موقع فوتش کاربر معمولی بود. 1 لینک به دیدگاه
.Milaad. 1459 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۹۹ در 4 ساعت قبل، meaning گفته است : اولین تصویر شما در تاپیک ادمین هممیهن در خاطرم ثبت شد. تاپیک درباره یک تغییر مهم برای شبکه اجتماعی بود - موقعی که واقعا هنوز نه شبکه نه تالار سقوط نکرده بودند. همه از کاربران شبکه تا کاربران تالار تشکر کردند. شما خوشت نیومد. گمونم تنها - یا دومین - تاپیک راجع به پیشرفتهای شبکه بود که قاسمی از پست اول تا آخر رو لایک کرد، به جز پست شما. شما دوباره نقل گرفتی از پست خودت و گفتی "از انتقادها خوشت نمیاد فقط باید تعریف کرد؟ :دی". واقعیت این بود که هممیهن یک سایت حکومتی بود و ما این رو وقتی فهمیدیم که قاسمی با خبرگزاری امنیتی فارس برای حمایت از بومیسازی اینترنت مصاحبه کرد (عمق فاجعه رو ببین!) - تاپیکش رو سامان زد. اما در این باره نمیتونم مطمئناً نظر بدم که پیشبرد شبکه کنار تالار خلاقیت قاسمی بود یا طرحی حکومتی؛ با این حال یک طرح زیادهخواهانه (که در سیاست بهش میگند تمامیتخواهی) بود که با اینکه اولش - حدود دو سال - باعث شکوفایی هممیهن شد اما خیلی زود در سراشیبی سقوط افتاد. قاسمی شدیداً توهم وجود دشمن برای خودش رو داشت و مدام میگفت نمیخواهند من موفق بشم (این ادبیات خیلی آشناست). چون من مطمئن هستم اگر ادمینی مستقل باشد نهایت بگه نمیتونیم هزینهها رو تامین کنیم اما حرف از داشتن دشمن نمیزند مگر اینکه قطعا خودش داخل یک بازی سیاسی باشد. از نگاه درونی هم مدیریت و رهبری یک شبکه و یک تالار که از یک دامین بودند به قدر کافی دلیل از کنترل خارج شدن مدیریت و سقوط هممیهن بود. دیگه حتا یوزر کاربری از تالار تغییر نمیکرد - مگر اینکه کاربری مدیر یا همیاری نزدیک به ادمین میبود مثل عاطفه-آترین، چون روزانه دهها کاربر روی شبکه ثبت نام میکردند و اهمیت یک کاربر تالار اندازه یک کاربر شبکه شده بود. من نمیدونم اینجا نواندیشان دوران اوجش چطور بوده اما با فعالیت محدود به چند تالاری که بودم میگم. تالار اولی که مذهبی بود و کوتاه فعالیت داشتم " انجمن دانشجویان اهل سنت جنوب"، تالار دومی که فعالیت خوب و شناختهشده ای داشتم "انجمن فیزیکدانان هوپا" بود - توی همه اینجاها هیچوقت مدیریت از بچهها جدا نبود. فقط و فقط مشکل حذف پستهامون بود که خیلی باعث اذیت میشد. من با یکی دیگه که فرومنویسی قدیمی جایی دیگه بود هم حرف میزدم همین رو گفت که پستهامون رو حذف میکردند و این باعث رفتن ما یا بیمیلی به فعالیت میشد. اما مشکل بزرگ هممیهن و چیزی که از این قاعده مستثنائش میکرد این بود که مدیریت - این کلمه منفوری که خودشون استفاده میکردند برای توصیف اونجا بهتر از کلمه «مدیران» است. چون مثلاً افرادی مثل آریانا و امین (مدیر تالار ورزشی) و Se7en و Toktam از مدیریت نبودند - خودش رو جدا از اعضا میدید و به همه با پوچی درونی که همهشون داشتند نگاهی بالا به پائین و بیارزش داشتند مگر کسانی که زیر پر و بالشون بودند و مزخرفاتشون رو تائید میکردند. دلیلشم همون بود که گفتم نمیتونستند دیگری رو با قابلیت ممتازی تحمل کنند. مثلن هممیهن یک خاطره بدی که براش ثبت شد مرگ شهریار بود که خیلی کاربر فعالی بود و اکثر چیزهایی که مینوشت حرفهای خودش بود اما نسبت به فضای شدیداً مذهبی آنجا زاویه داشت افکارش با اینکه وارد منازعه هم نمیشد. وقتی فوت کرد هیچکدوم از مدیریت (که میدونیم شامل چه کسایی هستند) - شاید به جز لایفتایم - به تاپیکش نیومد و تسلیت نگفت و این رو همون روزها پسر بارونی متذکر شد. و در آخر بیشتر از همه متاسفانه این جمع بچههای معصوم و دلپاک ریشهای بود که از این نوع نگاه و سیاست زشت آسیب دیدند. با اینکه من هیچوقت خودم رو رسماً جز گروهشون نمیدونستم اما کنارشون بودم. من خودم اون جمله رو یادم نبود ولی تو کامل و تمام یادم انداختی! این دقت و حافظه رو من چجوری بهش حسودی نکنم ? کاش میگفتی تو پست اولم برا قاسمی چی گفته بودم ! یادم نیست . یادم نیست تغییری که قاسمی گفته بود چی بود ولی فکر کنم من در مورد مدیریت هم میهن واینکه هیچ چی جای خودش نبود و رسیدگی نمیشد اعتراض کرده بودم . آره دقیقا همه ی پست هارو لایک کرده بود غیر پست من! دی و من باز پست خودم رو نقل گرفتم و اون جمله رو نوشتم و خیلی برام تعجب آور بود که چرا هیچکس هیچی نمیگه و همه دارن تشکر میکنن؟! فکر نمیکردم حرف من رو کسی دیده و اهمیت داده باشه و اینقدر به ذهن سپرده باشه. حقیقتا جالب بود سجاد منم فکر میکنم قاسمی به چیزی که خواسته بود رسید و نمیخواست بعد اون کس دیگه ای اونجارو احیانا و یا جایی مثل هم میهن رو اداره کنن ، انقدری مشکل مدیریت داشت و مدیر هم اضافه نمیکرد و در عوض هر روز کاربر جدید به هم میهن اضافه میشد و ول داده بود تا نابود بشه . هیچ وقت نتونستم حس خوبی نسبت به قاسمی داشته باشم چه وقتی هم میهن روز خوبش بود یا وقتی که داشت نابود میشد حالا هم که تو چیزای جدیدی که من نمیدونستم داری میگی! هم میهن ر و بچه هاش ساختن و اینکه هی من غبطه میخورم به دلیل وجود آدمهایی بود که ساعتها به عشق هم مینشستیم پای سیستم و هی از هر دری حرف میزدیم به قول تو ساده و دل پاک بودن و حیف که همه چی خیلی زود نابود شد و بچه ها دونه دونه جدا شدن و رفتن.. من هی میومدم به امید اینکه باز بتونم اون حس و حال رو تجربه کنم ولی نشد که نشد یاداوری عجیب و جالب و .. بود سپاس از تو و دقتت 3 لینک به دیدگاه
.Milaad. 1459 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۹۹ در 3 ساعت قبل، adamak-h گفته است : آره بعدش قهر کرد رفت اون انجمن ادمین شد:|:)) از کوچ رفت کجا ادمین شد؟ در 3 ساعت قبل، adamak-h گفته است : شهریار کی بود؟! همونی که دوست آریانا بود؟ فک کنم منظورت شهرام است. 2 لینک به دیدگاه
نفحات 1395 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۹۹ در 12 ساعت قبل، Rostam18 گفته است : و خیلی برام تعجب آور بود که چرا هیچکس هیچی نمیگه و همه دارن تشکر میکنن؟! کاملا درکتون میکنم :)) خواهرزادم گرگ بازی میخواد. کدوم بات رو ببرم گروه خانوادگی که آبرومندانه باشه ! O_o 1 لینک به دیدگاه
سین.دخت 366 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۹۹ در 15 ساعت قبل، نفحات گفته است : منم این اخلاقو دارم . یبار که یه حدیث اومد جلو چشمم حس کردم امام علی قصد داره بیاد بخوابونه زیرگوشم قشنگ. انقد که پافشاری داشتم خودش شخصا خواسته بود وارد عمل شه :))) + به اینکه میشه یا نمیشه ... استرسشو دارم خوبه تو باز دچار الهامات می شی اونم انگار دیگه از م دریغ شده :دی + به اینکه خواستم اون نوشته رو بذارم کانال گفتم الان میگه باز گیر دادی به این سبک نوشتاری :دی ولی میذارمش! 1 لینک به دیدگاه
meaning 140 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 فروردین، ۱۳۹۹ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام هر شب ساعت 21 کنسرت آنلاین هست. من هم اولین شبه نگاه کردم، امشب با خواننده، جناب خان هم اومده. امشب کمی دیرتر برگزار شده بخاطر اینکه شهرداری سر حضور جناب خان دیر مجوز داده. از این کارهای رایگان زیاد توی این روزها ارائه شده از کتاب تا فیلم و این هم کنسرته. 2 لینک به دیدگاه
.Milaad. 1459 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 فروردین، ۱۳۹۹ و سکوتی که دامن گیرت میشه ، و راهی که میبایست پیدا بشه. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده