رفتن به مطلب

جستجو در تالارهای گفتگو

در حال نمایش نتایج برای برچسب های 'هنر'.

  • جستجو بر اساس برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


تالارهای گفتگو

  • انجمن نواندیشان
    • دفتر مدیریت انجمن نواندیشان
    • کارگروه های تخصصی نواندیشان
    • فروشگاه نواندیشان
  • فنی و مهندسی
    • مهندسی برق
    • مهندسی مکانیک
    • مهندسی کامپیوتر
    • مهندسی معماری
    • مهندسی شهرسازی
    • مهندسی کشاورزی
    • مهندسی محیط زیست
    • مهندسی صنایع
    • مهندسی عمران
    • مهندسی شیمی
    • مهندسی فناوری اطلاعات و IT
    • مهندسی منابع طبيعي
    • سایر رشته های فنی و مهندسی
  • علوم پزشکی
  • علوم پایه
  • ادبیات و علوم انسانی
  • فرهنگ و هنر
  • مراکز علمی
  • مطالب عمومی

جستجو در ...

نمایش نتایجی که شامل ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروزرسانی

  • شروع

    پایان


فیلتر بر اساس تعداد ...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


نام واقعی


جنسیت


محل سکونت


تخصص ها


علاقه مندی ها


عنوان توضیحات پروفایل


توضیحات داخل پروفایل


رشته تحصیلی


گرایش


مقطع تحصیلی


دانشگاه محل تحصیل


شغل

  1. BISEl

    هنـــرهفتگانه جهانی ;

    با شنیدن یک موسیقی، چشم ها رو می بندید و به رویا فرو می روید، و با دیدن یک نقاشی خود را غرق در سیمای یک تصویر در خیال می کنید، یا حتی با تماشای یک تئاتر یا فیلم سینمایی، یک ایده را در ذهن خود مجسم می سازید. اما آیا برای شما سوال شده که این واژه بزرگ به نام هنر که طیف های زیادی را در زندگی ما شامل شده اند از موسیقی و نقاشی گرفته تا سینما و معماری، براستی به چه معنا هستند، یا به عبارت بهتر آیا به سراغ درک یکی از مفهومی ترین جنبه های زندگی انسان ها از دیرباز تاکنون پرداخته اید ؟ هنر به دلیل وسعت زمینه های فعال در آن به زیر شاخه های زیادی تقسیم می شود، اما یک دسته بندی کلی برای تمامی زمینه های هنری وجود دارد که به آنها اصطلاحا “هفتگانه های هنر” گفته می شود، که در این بخش به معرفی و توصیفی جامع از آنها خواهیم پرداخت. هنر اول : هنر موسیقی یکی از مهمترین ارکان زندگی امروزه شامل نوایی است که باعث ایجاد ارتباط یا حتی درک مفاهیم نانوشته می شود.موسیقی از طبیعت گرفته تا ساخته های بشر، به طرق مختلف همیشه در سعی در ساخت فضایی برای هوشیاری و درک هر چه بیشتر موضوعات در زمینه های مختلف شده است.از این رو تعاریف موسیقی به دو بخش علمی و هنری تقسیم می شود.با یک تعریف جامع هنری در این زمینه می توان گفت: ” هنر موسیقی، راوی غرایز و هیجانات و حس درونی و زیبایی آنهاست، که به صورت روحی درک شده اند و به رشته نت های موسیقی تبدیل می شوند، به عبارت دیگر موسیقی زبان بیان احساسات است.”اما احساسات زیبا همیشه در منشا خلق این آثار نبوده، از این جهت با توجه به اینکه حتی بسیاری از بزرگان سعی در معنی موسیقی به عنوان، یک صرف بیان کننده در احساسات باشد، این تعریف را ارائه دادند، در صورتی که با گسترده تر شدن این هنر شاهد سبک هایی هستیم که صرفا مفهوم زیبایی را مدنظر ندارند و سعی در ایجاد مفاهیم جدید هستند.بدین سان تصمیم گرفتیم به دنبال یک مفهوم دقیق تر از این سر رشته بگردیم، که خوشبختانه پروفسور رابرت گرینبرگ استاد دانشگاه سانفرانسیسکو با ارائه تعریفی جامع و کامل به درک این موضوع کمک شایانی نمود.پروفسور گرینبرگ هنر موسیقی را این چنین توصیف می کند: ” هنر موسیقی یعنی، صدا در زمان”حال می توان گفت با هویت بخشیدن به این هنر به عنوان یک کانسپت جامع که در زمان و مکان و هر فرهنگی قابل درک می باشد، هم اکنون می توان گفت درک بهتری نسبت به فهم آن و ایجاد بستری برای رشد آن پیدا کرده ایم. هنر دوم : هنر حرکات نمایشی هنر نمایشی که تولد خود را در سده ۱۷ ام در بریتانیا شروع کرد، به معنای نشان دادن یک داستان یا مفهوم از دیدی حرکات فیزیک می باشد که می تواند به صورت فردی یا گروهی صورت پذیرد.این شکل از هنر با ایجاد سبکی با تحرک زیاد سعی در خلق ارتباطی تنگاتنگ بین جسم و روح مخاطبان است، که بعضا با واکنش های فیزیکی آنها یا ایجاد اشتیاق برای داشتن حرکات فیزیکی مشابه زمینه را فراهم می سازد. هنر نمایشی به دسته بندی هایی تقسیم می شوند ۱٫رقص ایجاد رقص های روحانی یا اجتماعی را که با حرکت فیزیکی بدن همراه است را میتوان تعریفی ساده از رقص نامید.رقص به انواع مختلفی همچون: رقص باله، رقص آیینی، رقص بالروم، رقص فولکور تقسیم نمود. ۲٫اُپرا یکی از بهترین تلفیق های سبک تصویرسازی داستانی به همراه موسیقی زنده را می توان سبک اُپرا نامید، که با فن ادبیاتی، بازیگری و طراحی دکور و کارگردانی خود به یکی از مهمترین تصویرهای موسیقی زنده بدل شده است. ۳٫سیرک هنر نمایشی که تولد خود را در سده ۱۷ ام در بریتانیا شروع کرد، به معنای نشان دادن یک داستان یا مفهوم از دیدی حرکات فیزیک می باشد که می تواند به صورت فردی یا گروهی صورت پذیرد.ابن شکل از هنر با ایجاد سبکی با تحرک زیاد سعی در خلق ارتباطی تنگاتنگ بین جسم و روح مخاطبان است، که بعضا با واکنش های فیزیکی آنها یا ایجاد اشتیاق برای داشتن حرکات فیزیکی مشابه زمینه را فراهم می سازد. هنر سوم : هنرهای ترسیمی هنر ترسیمی، با ایجاد نگاره های مختلف از طریق به تصویر کشیدن زوایای مختلف یک موضوع واحد یا در بعضی موارد تلفیق موضوعات با یکدیگر، مفهوم خود را به مخاطب القا می کند.هنر ترسیمی را به عبارت دیگر با عنوان هنرهای بصری یا هنرهای دیداری نیز می شناسند.هنر نقاشی، خوشنویسی، مجسمه سازی، طراحی، عکاسی، گرافیک، کلاژ، عکاسی و خطاطی همچنین هنرهایی که در رسته ای از این قالب ها خود را جای می دهند را، می توان به عنوان یک هنر ترسیمی تلقی نمود.هنرمند در هنر ترسیمی در تلاش است، با استفاده از ابزار هنری و رسم، که فرمی دیگر از هنرهای تجسمی نیز محسوب می شود، مفهوم مورد نظر خود را به مخاطب بیان کند. هنر چهارم : هنرهای تجسمی هنرهای تجسمی را می توان، هنری وابسته به حس بصری دانست که مخاطب را با توجه به این ویژگی، تحت تاثیر قرار می دهد.از هنرهای تجسمی با نام هایی دیگر همچون هنرهای بصری یا هنرهای دیداری نیز یاد می شود.هنرهای تجسمی را می توان به عنوان خط الرسمی برای زمینه های معماری، دکوراسیون، مجسمه سازی، کاریکاتور، طراحی لباس، شیشه گری، صنایع دستی و بسیار از هنرهای دیگر، از آن یاد کرد.هنرهای تجسمی را به سبب گستردگی قلمرو آن در هنر، به عنوان یکی از مهمترین ارکان هنری محسوب می شود که، موقعیت های مختلف به اصطلاح “نقاط” را در یک مجموعه و اتصال آنها به بهترین شکل ممکن به تصویر می کشد.از اتصال نقاط به یکدیگر و ایجاد اشکال و ترکیب آنها به بهترین نحو ممکن به عنوان “تناسب طلایی” نیز یاد می شود. عناصر در نیروهای بصری نیز به دو بخش تقسیم می شوند: ۱٫بخش فیزیکی که به طور کاملا قابل لمس، قابل مشاهده هستند مانند: خط، سطح، رنگ، شکل، اندازه. ۲٫بخش دوم بر توانایی هنرمند تکیه دارد و به کیفیت بصری نیز معروف است که، حاصل هنرورزی یک هنرمند و استعداد و توانایی های شخصی وی در ترکیب این عناصر است مانند: تناسب، تعادل، هماهنگی، کنتراست که، این عوامل باعث ایجاد پایه های قوی در هنرهای تجسمی و اشکال می گردد. هنر پنجم : هنرهای ادبی ادبیات را می توان نماد تمام قد از ابعاد مختلف جامعه و فرهنگ گذشته و حال آن دانست.ادبیات از دیرباز بهترین راه برای انتقال احساسات و ایجاد ارتباط با دیگر انسان ها بوده است، از این رو انسان ها در طول تاریخ تصمیم می گیرند جلوه ای جدید به این رابطه باستانی بدهند.در معنای لغوی کارشناسان حوزه ادبی جهان، ادبیات را “دانش فرهنگی” ترجمه کرده اند.هنرهایی همچون نویسندگی، شعر، داستان، سفرنامه، فیلمنامه و بسیاری از مشتقات دیگر در این زمینه از هنر را می توان جزئی از هنر ادبیاتی نامید.این هنر با تکیه بر روح یک شخص یا جامعه به تحریر می رسد و وظیفه بیان و انتقال این مفاهیم جسمانی و یا روحانی را با جلوه ای متنوع از آثار روزمره، عهده دار می باشد. بنابر این ما می توانیم راه های رسیدن به این هنر را به سه دسته : . هنر خوب حس کردن (به ویژه خوب دیدن و خوب شنیدن) ۲٫هنر خوب اندیشیدن ۳٫هنر خوب نوشتن تقسیم کنیم که با ارکان همچون نحوه پیام رسانی می توان ترکیبی کامل برای ایجاد یک مفهوم را ایجاد نمود. هنر ششم : هنرهای نمایشی در گام مخاطبان قبل از ورود به این حوزه متوجه مشابهت هنر دوم و هنر ششم می شوند که باید گفت از جهاتی هم می توان این دو را مشابه دانست اما به طور کلی می توان، تنها وجه مشابه آنها را ارکان فیزیک در نمایش دانست.هنرهایی همچون هنر تئاتر، اجرای نمایشنامه و داستان و شعرسرایی و همچنین مشتقات اینگونه از هنر را، هنر نمایشی دانست.به طور کلی این هنر را به عواملی همچون نقش، تماشاگر، زمان اجرا، متن و محل نمایش و عواملی این دست وابسته دانست که، در کنار یکدیگر به عنوان یک تلفیق مفهومی به ایفای نقش و یک داستان برای مخاطب بدل می شوند.تئاتر در معنای لغوی به معنای “تماشاخانه” می باشد که، ریشه و مدل مدرن این نوع از مدرنیزاسیون هنری به سده های گذشته در قرون ۱۷ برمی گردد.نمایش های زنده، نمایش های عروسکی، پانتومیم ها، نمایش های اپرا و آیینی و نمایش های از این دست را، می توان سرآغازی برای ایجاد یک تحول بزرگ در جامعه مدرن و هنری نامید.کارشناسان در حوزه هنرهای نمایشی سرچشمه بوجود آمدن این چنین هنری را مناسک و فرهنگ های آیینی و همچنین داستانسرایی می دانند.به گفته دانشمندان در این حوزه ” یکی از برجسته ترین خصوصیات در انسان ها برقراری ارتباط از طریق قصه ها و گوش کردن و به خاطر سپردن آنها و پند دادن و گرفتن در قالب آنها است”معمولا آثار در این بخش به سه دسته کلی واقع گرا، ملی، مدرن تقسیم می شود، که هر کدوم به روایت اشخاص، فرهنگ ها، یا زوایای اخلاقی و غیر اخلاقی یک تفکر و یا سنت می پردازد. هنر هفتم : هنرهای سینما سینما را باید نقطه عطف و تکامل تمامی هنر در کنار یکدیگر و تلفیق آنها دانست.سینما که در معنای لغوی خود به معنای “حرکت” است، اما در اصطلاح مدرن آن به معنی ترکیب تصاویر متحرک و جان بخشیدن به داستان به وسیله این تصاویر برای درک بهتر آن برای تماشاگران است.سینما سعی کرده تا با کار بر روی جنبه های مختلف زندگی بشری از واقع گرایانه تا فراواقع گرایانه به نقطه ثقلی در مضمون یک فهم کلی برسد.به عبارت دیگر با دسته بندی سبک های مختلف سینمایی که آنها را با نام ژانر می توان شناخت، روحی تازه و روایاتی متفاوت را به تصویر می کشد.این روایات یا طرز تفکرها می توانند از تاریخ تا هنر و از یک ایده سورئال تا یک فلسفه رئالیسم را دربرگیرند، که این ایده به تصویر کشیدن بنا بر توانایی تولید کنندگان آن می تواند شامل جنبه های مختلفی از بکارگیری هنرهای ترکیبی در آن شود.به نوعی باید اذعان نمود، سینما برای القای جنبه های مختلف و ارزش های مادی و غیرمادی، و همچنین نحوه ارتباط و برطرف سازی مشکلات و الگوهای زندگی، با نقشی پررنگ تر از قبل در زندگی ما ایفای نقش می کند.
  2. مهمان

    نقاشی با paint

    سلاااااااااااااام سلااااااااااااااااااام تو این تاپیک نقاشیایی که با paint میکشیم رو میذاریم آخه من هر وقت حوصلم سر میره میرم سراغ paint؛ و نقاشی میکنم؛ به نظرم خیلی هم سخته؛ تو نت که میگشتم دیدم مسابقه هم میذارن برا اینجور نقاشی؛ خب حالا منتظر نقاشیایه شما هم هستم
  3. *Mars*

    *هنر دستی من*

  4. مشغول خواندن انجمن بودم دیدم بعضی هابه برقی ها می گن آدمهای خشک ، حالابه نظرشماخشک ترین ، جدی ترین ،مهربانترین و...گروهای انجمن کدام گروه است. مهندسی برق-مهندسی مکانیک-مهندسی کامپیوتر-مهندسی معماری-مهندسی شهرسازی-مهندسی کشاورزی- مهندسی محیط زیست-مهندسی صنایع-مهندسی شیمی-مهندسی عمران-مهندسی فناوری اطلاعات وit-مهندسی منابه طبیعی-سایررشتهای فنی مهندسی-پزشکی-زیست شناسی-فیزیک ونجوم-شیمی-ادبیات-حقوق-روانشناسی-مدیریت-زبانهای خارجه-موسیقی-هنر-ورزشی-ببخشیداگرگروهی راجاانداختم. راستی حتمادلیلش راهم بگید.
  5. این پروژه در مورد فضاي شهري ميدان سن ماركو ونيز هستش که توسط آقايان محمد مهدي عابدي ، كاوه عين اللهي و خانم زهرا عليزاده تهيه شده. اين تحقيق هم به زبان انگليسي و هم به زبان فارسي تهيه شده. كه فهرست هر كدوم رو جداگونه مشاهده مي كنيد. فهرست موضوعات بخش فارسي سخن اول ونیز گراند کانال میدان سن مارکو بازیلیکا کاخ دوج نشین موزه سن مارکو میدان کوچک شیرها برج ساعت ساختمان قدیم وکلا ساختمان جدید وکلا برج ناقوس گالری مسقف میدان کوچک سن مارکو کتابخانه سانسووینیانا موزه باستان شناسی بال ناپلئونی موزه کرر کفپوش میدان کبوترها ؛ هویت سن مارکو تاثیر میدان در کل شهر تعاملات اجتماعی ایران و سن مارکو نماهای سه بعدی از مجموعه میدان سن مارکو فهرست موضوعات بخش انگليسي St. Mark’s square St. Mark's Museum Lions Little square Tower of the Clock Old Procuratie New Procuratie St. Mark's Bell Tower Little Loggia St. Mark's little Square Sansoviniana Library Archaeological Museum Napoleonic Wing Correr Museum Bridge of the Sighs St. Mark’s Basilica Doge palace شما مي تونيد اين پروژه رو از طريق زير دريافت كنيد دريافت بخش فارسي دريافت بخش انگليسي
  6. چكيده در ذهنيت ايرانى، هيچ عضوى از اعضاى جسم انسان، ارزشمندتر و پربهاتر و زيباتر از چشم نيست، زيرا مهمت رين عضو ادراک انسان از پيرامون خودو به عبارت بهتر دروازه ورود آگاهى از جهان پديدار، همانا چشم اوست. در تمام ابعاد و زمينه هاى فكرى و عملى در فرهنگ ايران توجه خاصى به چشم و مفاهيم مشتق از آن شده است؛ به طورى كه دامنه ى وسيعى از باورهاى عاميانه، آفرينش هاى ادبى و هنرى، مفاهيم اسطورها ى و نكات حكمى و رموز عرفانى بر پايه ى مفهوم چشم و افعال و تأثيرات آن بنياد نهاده شده است. چشم از سويى مهم ترین و حساست رين اندام ادراک انسان بوده و وسيعترين دامنه آگاهى هاى او از راه مشاهده به دست مىآ يد و از ديگر سو زيباترين عضو بدن نيز به شمار مىآ يد. ويژگى نخستين چشم، كاركرد تأثيرپذيرى و انفعال و ويژگى دوم آن يعنى زيبايى، كاركرد تأثيرگذارى و كنش گرى دارد و اين دو مقوله هر يك به سهم خود سبب آفرينش تصورات و باورها و مفاهيمى شدها ند كه چشم را در جايگاهى فراتر از ساير اعضاى بدن آدمى قرار مى دهد. بها ينت رتيب چشم در گسترها ى پهناور از فعل وانفعال قرار مى گيرد و لاجرم اين ويژگى ها به تمام عرصه هاى فرهنگى نيز نفوذ مىن مايد. در اين بحث سعى بر آن است تا با تقسيم موضوع به بخش هاى اسطوره، ادبيات، هنرو نيز فرهنگ عامه و تطبيق اين موارد، به شيوها ى توصيفى-تحليلى شناخت بهتر و جامعترى از جايگاه چشم در فرهنگ ايران به دست دهيم. مشخصات مقاله:مقاله در 7 صفحه به قلم پروین بابایی(دانشجوى دكترى هنر اسلامى دانشگاه هنر اسلامى تبريز)،فاطمه اکبری(عضو هيأت علمى دانشگاه هنر اسلامى تبريز).منبع کتاب ماه هنر شماره 187،فروردین ماه 1393 كاربست طنز در گرايش هاي نوين هنر معاصر.PDF
  7. مقدمه: هنر پست مدرن ریشه در گرایش هایی دارد که از آغاز در مدرنیسم هنری پدید آمد و مدرنیسم نیز جریانی هنری فرهنگی بود که که هدف را نقد کاستی های مدرنیته قرار داده بود،هر چند خود بر پایه های مدرنیته شکل گرفته بود.می توان گفت پست مدرن پی نوشتی بر مدرنیسم است.دوران پست مدرن با تحلیل رفتن مدرنیته حاکمیت خود را به اثبات رساند. مشخصات مقاله:مقاله در 7 صفحه به قلم مهرونوش گودرزی.منبع:کتاب علوم و فنون/دوره یدوم/سال ششم/شماره ی 12/فروردین 1392 تأثير فناوري‌هاي نوين ارتباطي (اينترنت) بر هنر و ارت
  8. بچه ها یه سوالی هست که مدت زیادیه ذهن منو مشغول کرده که البته طرح اولیه سوال و جرقه اش رو استادم زده بود بحثی درباره ی "راز ماندگاری هنر" که حالا ایشون تحت عنوان "اعجاز زمان" مطرح کرده بودن. فکر میکنم بهتره با یک مثال شروع کنم: حتما براتون پیش اومده که مثلا یک تابلوی نقاشی قدیمی رو تو موزه ای ببینید و محوش بشید و از حسی که درونتون ایجاد میکنه شگفت زده بشید و مدت زمانی رو بدون اینکه متوجه باشید بهش خیره بشید و نتونید چشم ازش تابلو بردارید و تا مدتها هم همش تو ذهنتون باشه .... در عین حال یک تابلوی دیگه که خیلی هم تعریفشو شنیدید که خوب کار شده و وقتی هم میبینید کلی خوشتون بیاد و حتی کار پرتکنیکه ولی مثل اون روتون تاثیر نمیذاره و میتونید ازش بگذرید و حتی زودی هم فراموشتون میشه و بعد مدتی وقتی دوباره برگردید دیگه براتون جذابیت اول رو نداشته باشه؟ یا تو یه هنر دیگه مثلا موسیقی. وقتی یک موسیقی کلاسیک رو گوش میکنید میبینید همچنان براتون تازگی داره و محوش میشید و شمارو به اوج میبره ولی چنین تاثیرگذاری رو تو یکی از اثار موسیقی جدید حس نکرده باشید؟ یا تو بقیه ی هنرها،سینما، ادبیات، شعر و ... مثلا فکر میکنم اکثرا حداقل یکبار این سوال برای هرکس پیش اومده که چرا ما تو عصر حاضر با وجودیکه این همه شاعر خوب داریم .. این همه شعرهای خوب .. سبکهای مختلف و ... ولی هیچ کدوم زیبایی و تاثیرگذاریی شعری مثل دیوان حافظ رو نداره! -------------- واقعیت اینه که در تمام دوران تاریخ هنر، از ابتدا تا الان ما اثار ارزشمند زیادی داریم که همچنان جذابیت خودشونو حفظ کردن و همچنان تاثیرگذار و احساس برانگیزن. این حس هم نه صرفا بدلیل باستانی بودن و قدیمی بودنشون بلکه در وجود خود کاره. یعنی بدون درنظر گرفتن تاریخ خلق اون اثر و بدون اینکه فکر کنی ببینی این کار کی خلق شده، یا چه کسی خلق کرده، اون تاثیر گذاری رو داره! اما متاسفانه به نظر میاد هرچه قدر از اون دوران دور میشیم و مخصوصا در عصر حاضر و هنر جدیدمون ما دیگه چنین اثاری رو نمیبینم! هستن اثاری که موقتا تاثیرگذارن و سروصدا میکنن ولی با گذشت زمان اونها هم دیگه اون "تاثیرگذاری" یا به قول استادم "اعجاز" اولیه رو ندارن. حالا سوالی که مطرح میشه اینه که: چه چیزی دراون اثار وجود داره و خالق اثر اون رو لحاظ و حفظ کرده که با گذشت این همه سال همچنان جذابیت و تاثیرگذاری خودشونو دارن؟ یا حتی میشه اینطور مطرح کرد که: در هنر امروز ما و درهنگام خلق اثار چه چیزی نادیده گرفته میشه که اثار خلق شده به قولی تاریخ مصرف دارند و بعد از مدتی جذابیت خودشونو از دست میدن و ماندگار نمیشن؟ فکر میکنم برای شروع همینقدر توضیح کافی باشه . لطفا همه نظراتتون رو بگید، بقیه صحبتهارو با هم ادامه میدیم. امیدوارم بحث خوبی داشته باشیم و با کمک هم بتونیم به جواب این سوالات برسیم پ ن 1: بدون شک جواب این سوال کمک بزرگی به هنر و هنرمندانمون برای خلق اثاری ماندگار درطول تاریخ میکنه. پس لطفا اسپم نکنید و فقط درباره ی موضوع تاپیک نظر بدید. پ ن 2: بچه ها شاید جواب این سوالات موضوع خیلی ساده ای باشه شایدم یک موضوع پیچیده، کسی نمیدونه. به خاطر همین هر حدس یا فرضی یا حتی بدیهی ترین نظریات هم ممکنه برای رسیدن به جواب کمکمون کنه و جرقه ای ایجاد کنه. پس لطفا بدون تعارف و خجالت هرچی به ذهنتون میاد و فکر میکنید ممکنه دلیلش باشه بگید. ممنون
  9. spow

    کیـــــــــــــــه؟

    سلام دوستان عزیز خب یه عنوان کمی متفاوت برای اینکه مشتری دائمی پاتوق هنرمندان بشین اینجا یه مسابقه برای شناسایی هنرمندان (میتونه درهررده از هنر وایرانی وخارجی رو شامل بشه)برگزار میشه روال مسابقه هم به این صورت هست که کسی که مسابقه رو برگزار میکنه درچهارمرحله به ترتیب مشخصه هایی از هنرمند مورد نظر رو ارائه میده وبقیه دوستان از روی مشخصات ارائه داده شده اون کاراکتررو حدس میزنن به کسی که تو همون مرحله اول بتونه حدس بزنه ده امتیاز وبه کسی که درمرحله دوم بتونه حدس بزنه 5 امتیاز هم تعلق میگیره ضمن اینکه موضوعی میشه تا با هنرمندان وزندگینامه اونا اشنایی بیشتری داشته باشیم حالا مرحله اول مسابقه رو خودم برگزار میکنم واز این به بعد هرکدوم از دوستان که تمایل داشتند مجری مرحله بعدی باشند موفق باشیم
  10. [TABLE=width: 95%] [TR] [TD=class: HTitle, width: 100%, colspan: 2]آنچه تصويرسازي يك كتاب تصويري را از نگاه كودكان پيش‌دبستاني زيبا مي‌سازد[/TD] [/TR] [TR] [TD=colspan: 2] چکیده: [/TD] [/TR] [TR] [TD=colspan: 2, align: right]در اين مقاله دلايل كودكان پيش‌دبستاني براي طبقه‌بندي زيبايي تصويرسازي در 30 كتاب كودك از طريق مصاحبه‌هاي انفرادي مورد پژوهش قرار گرفته است. اغلب معيارهاي پاسخ‌هاي «كودكان» درباره‌ي زيبايي در ارتباط با اشياي آشنا يا محيط اطراف، حركت، رنگ، پوشش، لوازم تزئيني، آب يا يخ، ويژگي‌هاي بدن و تصوير كودك يا چيزهاي كوچك بودند. تصويرسازان كتاب كودك براي اينكه اشتياق كودكان پيش‌دبستان را برانگيزند، بايد از تصويرهاي گيج‌كننده و ناآشنا دوري كنند. مشخصات مقاله:مقاله در 10 صفحه به کارولین ای هوس،آدری سی.رول.منبع:كودك و نوجوان ،شماره پياپي 195، ،سال هفدهم،، شماره در سال 3، دي، 1392، صفحه 82-91 دانلود مقاله[/TD] [/TR] [/TABLE]
  11. spow

    دانلود مقالات هنر

    سلام دوستان عزیز تو این تاپیک مقالات مرتبط با رشته هنر وگرایشهای مختلف هنرقرارداده میشه دوستان اگر مقاله یا مطلبی دارند میتونند تو همین تاپیک برای استفاده بقیه دوستان به اشتراک بزارن موفق باشیم
  12. مقدمه: یکی از مشخصات هنر مدرن در عصر حاضر شناخت هنرمند از امکانات و ابزار و وسایل جدیدی است که بتواند قوه ی تخیل و خلاقیت را در او به وجود آوزد.از این رو در مراکز آموزشی هنرهای تجسمی چه به صورت آکادمیک یا غیر رسمی و خصوصی معرفی مواد و وسایلی که بتواند به هنرمند در جهت خلق آثار هنری کمک کند یکی از ضروریات این زمان می باشد.از این رو اساتید و هنرمندانی که به صورت تجربی یا مطالعات علمی به چنین قابلیت های هنری دسترسی پیدا کردند باید آن را در کارگاه ها در اختیار دانشجو یا مدرس قرار دهند تا شاهد پیشرفت هنری و علمی در عرصه های تحصیلات عالی آن باشیم و تاثیرات آن در جامعه ایران اسلامی توسط جوانان و هنرجویان مشاهده کنیم. فوم پلی استایرن ضد آتش از جمله پلیمرهایی است که به دلیل داشتن خواص انیساطی و ویژگی های خوب حرارتی و صوتی موارد کاربردی خاصی دارد.رشد و مصرف این فوم در جهان در سال های اخیر نشان از اهمیت کاربرد و نیز ایجاد زمینه های مصرف جدید برای این محصول دارد. مشخصات مقاله:مقاله در 5 صفحه به قلم مهدی محمدیان(عضو هیئات علمی دانشگاه شاهد دانشکده هنر)،منبع مجله کتاب ماه هنر شماره 156 شهریور ماه 1390 دانلود مقاله
  13. sam arch

    نیمه پنهان طراحی مدرن

    مقدمه نهضت و هنر مدرن همواره از طریق مردان بزرگ این عرصه شناخته شده است.از آنجا که بسیاری از مورخان این عصر تمایل زیادی به ساختن اسطوره های بزرگ داشته اند؛تمامی آثار مهم این دوره با نام یک طراح بزرگ همراه است.در میان مبلمان ها و محصولات دوره ی مدرن،با تعداد محدوده ی اثر رو به رو هستیم که به طراحان بسیار مشهور این دوره همچون ریتهولد،میس ون در روهه،لوکوربوزیه،مارسل بروئر و...منتسب اند.امروز که از هیاهوی عصر مدرن فاصله گرفته ایم؛مجال آن پیدا شده که منصفانه تر اینعصر را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم و در نتیجه آن یکی از یافته های اخیر،کاوش در پس پرده ی نوابغ این عصر و یافتن همکاران آنهاست.از یافته های دوران اخیر پی بردن به نقش زنانی است که در هیاهوی مرد سالارانه مدرنیته حضور داشته اند و بسیاری از بزرگترین آثار مدرن نتیجه ی نبوغ انهاست. مقاله ی حاضر با هدف بررسی جای پای زنان در طراحی دوران مدرن به گردآوری و ترجمه ی بیوگرافی سه تن از زنان برجسته در طراحی مبلمان این دوره،شارلوت پرپایند،الین گری و لیلی رایش پرداخته است. مشخصات مقاله:مقاله در 9 صفحه به قلم هدی آذرمهر,سمانه پور احمدی،منبع مجله کتاب ماه هنر،بهمن و اسفند ماه 1386 دانلود مقاله
  14. ramtinteymouri

    معماری تخت جمشید

    تخت جمشید ،مجموعه ای از کاخهای بسیار باشکوهی است که ساخت آنها در سال 512 قبل از میلاد آغاز شد و اتمام آن 150 سال به طول انجامید. تخت جمشید در محوطة وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است . این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرپولیس خوانده اند ساخته شده است . ساختمان تخت جمشید در زمان داریوش اول در حدود 518 ق . م ، آغاز شد. نخست صفه یاتختگاه بلندی را آماده کردند و روی آن تالار آپادانا و پله های اصلی و کاخ تچرا را ساختند . پس از داریوش ، پسرش خشایارشا تالار هدیش را بنا نمود و طرح بنای تلار صد ستون را ریخت . اردشیر اول تالار صد ستون را تمام کرد . اردشیر سوم ساختمان را آغاز کرد که ناتمام ماند . این ساختمانها بر روی پایه هایی ساخته شــده که قسمتـی از آنها صخره های عظیم و یکپارچه بوده و یا آنها را در کوه تراشیده اند . معماری هخامنشی ، هنری است امتزاجی که از سبک معماریهای بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و قوم اورارتو اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده است . هخامنشیان با ساختن این ابنیة عظیم می خواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند. تخت جمشید در اواخر سال 1312 شمسی براثر خاکبرداری در گوشة شمال غربی صفه تخت جمشید قریب چهل هزار لوحه های گلی به شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد . بر روی این الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود . پس از خواندن معلوم شد که این الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد . از میان الواح بعضی به زبان پارسی و خط عیلامی است . از کشف این الواح شهرت نابجایی را که می گفتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگار گرفتن رعایا ساخته شده باطل گشت ، زیرا این اسناد عیلامی حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این قصور عالیه اعم از عمله و بنا و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد می دادند و هر کدام از این الواح سند هزینة یک یا چند نفر است . کارگرانی که در بنای تخت جمشید دست اندرکار بودند ، از ملتهای مختلف چون ایرانی و بابلی و مصری و یونانی و عیلامی و آشوری تشکیل می شدند که همة آنان رعیت دولت شاهنشاهی ایران بشمار می رفتند . گذشته از مردان ، زنان و دختران نیز به کار گل مشغول بودند . مزدی که به این کارگران می دادند غالباً جنسی بود نه نقدی ، که آنرا با یک واحــد پـول بابلی به نام « شکــل » سنجیده و برابر آن را به جنس پرداخت می کردند . اجناسی را که بیشتر به کارگران می دادند و مزد آن محسوب می شدعبارت از : گندم و گوشت . اسکندر مقدونی در یورش خود به ایران در سال 331 قبل از میلاد، آنرا به آتش کشید.تاریخ نگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق رای ندارند. عده ای آنرا ناشی از یک حادثه غیر عمدی میدانند ولی برخی کینه توزی و انتقام گیری اسکندر را تلافی ویرانی شهر آتن بدست خشایار شاه علت واقعی این آتش سوزی مهیب میدانند. ازآنچه امروز از تخت جمشید بر جای مانده تنها می توان تصویر بسیار مبهمی از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم کرد. با این همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخها در آن آمده باشد و اندکی بهره از قوه تخیل، به اهمیت و بزرگی این کاخها پی برد. نکته ای که سخت غیر قابل باور می نماید این واقعیت است که این مجموعه عظیم و ارزشمند هزاران سال زیر خاک مدفون بوده تا اینکه در اواخر دهه1310خورشیدی کشف شد. چیزی که در نگاه اول در تخت جمشید نظر بیننده را به خود جلب می کند، کتیبه ها و سنگ نبشته های گذر خشایارشاه است که به زبان عیلامی و دیگر زبانهای باستانی تحریر شده است. از این گذر به مجموعه کاخهای آپادانا می رسیم، جائی که در آن پادشاهان بار میدادند و مراسم و جشنهای دولتی در آن برگذار می شد. امروزه مقادیر عمده ای طلا و جواهرات در این کاخها وجود داشته که بدیهی است در جریان تهاجم اسکندر به غارت رفته باشد. تعداد محدودی از این جواهرات در موزه ملی ایران نگهداری می شود. بزرگترین کاخ در مجموعه تخت جمشید کاخ مشهور به \"صد ستون\" است که احتمالا یکی از بزرگترین آثار معماری دوره هخامنشیان بوده و داریوش اول از آن به عنوان سالن بارعام خود استفاده می کرده است. تخت جمشید در 57 کیلومتری شیراز در جاده اصفهان و شیراز واقع شده است. تخت جمشید تنها یک مجموعه ی معماری نیست ، بلکه آینه ای است که در آن علم و فن و هنر واعتقادات ایرانیان کهن انعکاس یافته است . تخت جمشید یک مدرسه است ، یک کتاب ، یک روایتگر پیر . می توان گفت که تخت جمشید اولین سازمان ملل واقعی د نیا بوده است. بنای تخت جمشید در حدود سال 518 پیش از میلاد به فرمان داریوش هخامنشی آغاز شد . کار ساختن بناهای تخت جمشید در زمان داریوش اول (522 تا 486 ق . م ) آغاز و تا زمان اردشیر سوم ( 359 تا 338 ق . م ) در مساحتی به وسعت 13 هکتارساخته و ادامه یافت .مصالح به کار رفته در بنای تخت جمشید عبارت بوده از : سنگ ، خشت و گل ، آجر ، گچ ، چوب ، آهن ، فلزات گرانبها ( طلا - نقره - مس ) عاج ، لا جورد ، عقیق و...... دیوارهای تخت جمشید در برخی جاها به ضخامت 5/5 متر بوده و قطعه سنگهای به کار رفته به وزن بیش از 45 تن میرسیده. تخت جمشید دارای سیستم حرارتی و تهویه بوده ، که فضاهای داخل آن را در زمستان گرم ودر تابستان خنک و معتدل می کرده است . دشت سرسبز مرودشت ، سقفهای بسیار بلند و فضاهای وسیع ، درهای گشاده و پنجرههای متعد د هوای تخت جمشید را در تابستان معتدل وخنک می ساخته و در زمستان دیوارهای خشتی و لایه های گچ که یک عایق حرارتی تشکیل می داده ، پردههای ارغوانی بلند و ضخیم که مانع نفوذ سرما به درون فضاها وتالارها می شده ، پوشش سقف نیز چوبی بوده که این امر در گرم شدن محیط تاثیر به سزایی داشته است .ت تخت جمشید نیز دارای سیستم آب و فاضلاب بوده ، در تخت جمشید مجاری زیرزمینی آبرسانی و فاضلاب پیچ در پیچی کشف شده که به طول بیش از 2 کیلو متر می رسد . تخت جمشید نه یک شهر بوده و نه یک دژ و نه یک پرستشگاه ، تخت جمشید دو نقش جداگانه اما تا اندازه ای به هم پیوسته ایفا می کرده ، نخست اینکه چون در قلب امپراطوری قرار داشته گنج خانه ی مناسبی برای اندوختن ثروت روز افزون کشور بوده ، دوم اینکه جایگاه مناسب و با شکوهی برای برگذاری مراسم و جشنهایی بوده که در آن زمان برگزار می شده ( جشنهای مهرگان و اعیاد نوروز ) به نقل از مورخان در تخت جمشید بیش از 120000سکه ی طلا و نقره ، ظروف و مجسمه های بسیار ناب ، اثاث گرانقیمت ، نیمکتهای زرین ، لباسها وفرشهای ارغوانی گرانبها و....نگهداری می شده که در نهایت با حمله ی اسکندر مقدونی همه ی این اشیاء یا به غارت رفت یا طعمه ی حریق شد . اسکندر وقتی که وارد تخت جمشید شد و این همه شکوه و ثروت دید دستور داد که هر چیز را که می توانند با خود ببرند و هر چیز را که نمی توانند نابود سازند . به نو شته ی مورخین با ستان ثروت تخت جمشید با 10000جفت اسب وقاطر و 5000 جفت شتر حمل و غارت شد . بعد از انتقال ثروت تخت جمشید اسکندردستورداد که تخت جمشید را به آتش بکشند.بگفته مورخین باستان تخت جمشید ۳ شبانه روز در آتش می سوخت وچهل شبانه روز از آن دود بر میخواست . یک نکته ی مهم : محققین به این نکته ی مهم رسیده اند که اگر نقشه ی امپراطوری هخامنشی را بنگریم و یک خط از شمال شرقی ترین نقطه ( سغد ) تا جنوب غربی ترین نقطه ( حبشه ) بکشیم و یک خط از شمال غربی ترین نقطه ( یونان ) تا جنوب شرقی ترین نقطه ( هند ) به صورت ضربد ر بکشیم مرکز تقاطع این دو خط محل ساخت تخت جمشید می شود ، که این خود جای تامل و اند یشیدن دارد. بر فراز تپه سنگي كوه رحمت در جلگه مرودشت در فاصله 45 كيلومتري شمال شرقي شهر شيراز ويرانه هاي به جامانده از كاخ تخت جمشيد نمايان است. بناي تخت جمشيد يكي از عظيم ترين ، باشكوه ترين و زيباترين مجموعه هاي تاريخي ايران و جهان است. اين بناي مجلل به فرمان داريوش اول ( در 520 ق.م. ) شكل گرفت. وي مي خواست پايتختي در كشور خويش احداث كند كه همتا نداشته باشد. به همين دليل جلگه وسيع مرودشت رادر مركز خاك \" پارس \" واقع شده بود و پيشينه تاريخي بس كهن داشت انتخاب كرد وبر دامنه صخره كوه رحمت بناي تخت جمشيد را بنيان نهاد . تخت جمشيد نه شهر بود و نه دژ، جايگاه با شكوهي براي برگزاري مراسم بزرگي بود كه شاه ايران سران كشور و نمايندگان 28 كشور متبوع را در بارعام به حضور مي پذيرفت. طرح اصلي ساختمان تخت جمشيد دردوران فرمانروايي داريوش بزرگ ريخته شد. از همان نخست تعداد و محل كاخ ها، عمارت ها و كاربردهاي جداگانه هر يك معين ومشخص شد. براي برپايي اين بنا از سه نوع مصالح ساختماني عمده ( چوب، خشت هاي خام و پخته و سنگ هاي آهكي محلي ) استفاده شده است. چوب هايي كه در محل تهيه مي شد با ذوق و سليقه طراحان و معماران سازگار نبود وناگزير بودند چوب هاي در خور كاخ هاي تخت جمشيد را از دور دست ها حمل كنند. براي مثال،تيرهاي زير از چوب درخت سدر بوده كه در آن زمان فقط در لبنان مي روييده است. خشت هاي گلي در ساختن ديوارها و روپوش سقف ها به كار مي رفت كه دوام چنداني نداشت. اين خشت را باران مي شست و با بر اثر زمين لرزه فرو مي ريخت. سنگ هاي كوه رحمت براي سنگتراشان و معماران جمشيد از هر جهت مناسب بود. اين سنگ هاي آهكي بسيار سخت و محكم اند و رنگ هاي طبيعي گوناگون سفيد، كهربايي، دودي و سياه دارند كه خوب تراشيده مي شوند. به ويژه نوع سياه آن كه بر اثر صيقل به شكل مرمر در مي آيد. بسياري از قطعه سنگ ها را گيرهاي آهني به نام \" دم چلچله \" به هم متصل كرده اند. در حد فاصل سنگ ها از ملات استفاده نشده است. ديوارها را با آجر لعابدار و كف اتاق ها را با گچكاري مي پوشاندند. روي درها با قطعات زر وسيم آراسته شده بود. پرده هاي بزرگ رنگي بر زيبايي درون و برون كاخ ها مي افزود. فرش هاي نفيس كف اتاق ها چشمان را خيره مي كرد. عملا امكان نداشت كه ساختمان تخت جمشيد در دوران شاهي داريوش بزرگ به پايان برسد. كار ساخت اين بناي عظيم در طول حكومت پسر او خشايار شا اول و نوه اش اردشير اول ادامه يافت. بدين تربيت ساخت بنا نزديك به 200 سال طول كشيد. بر اساس نظر تاريخ نگاران اين بنا حدود 200 سال آباد و مورد استفاده شاهان بوده است تااين كه در پي حمله اسكند مقدوني به ايران ( 330 ق.م . ) به دست وي در آتش سوخت و از آن پس متروك شد. وسعت كليه ساختمان هاي تخت جمشيد حدود 135000 متر مربع ارتفاع كف ساختمان هاي آن از دشت از 8 تا 18 متر است. از تمامي آنچه روزگاري تخت جمشيد ناميده مي شد امروز ظاهرا\" چيزي بيش از چند ستون و پلكان و سردر ويران شده باقي نمانده است. شگفت اين همين ويرانه ها نيز پس از گذشت دو هزار وپانصد سال همچنان هنر شكوهمند و معماري بي همتاي هخامنشيان را نشان مي دهند. براي درك اهميت اين خرابه ها بايد به رمز هنر و معماري هخامنشي پي برد. هخامنشيان در ساخت تخت جمشيد از منابع گوناگوني الهام گرفتند. پارس ها دست كم با دو فرهنگ غني، اوراتو در شمال و ايلام در جنوب ،آشنا بودند و از آنها براي ريختن شالوده محكم فكري در هنر معماري بهره گرفتند. هخامنشيان در لشكر كشي به مصر، بابل،ليدي و اروپا، با انديشه هاي ديگري در زمينه معماري آشنا شدند و با به دست آوردن ثروت سرشار ، هنرمندان و سنگتراشان و معماران برجسته را در گسترش و زيبا سازي تخت جمشيد به خدمت گرفتند. شايد اولين بار در تاريخ بشر بود كه ذوق سرشار ، ثروت بي كران و اراده استوار در يك نقطه از جهان به هم رسيدند تا چيزي آفريده شود كه هنر شناسان و تاريخ نكاران آن را هنر و معماري هخامنشي بخوانند .
  15. زهرا جهانبخش آلن کمن. بازار هنر معاصر خاورمیانه از سال 2006 و با برگزاری اولین حراج های مؤسسه کریستیز در دوبی، به یکی از خبر‌سازترین رویدادهای هنری منطقه تبدیل شده و توانسته است با معرفی هنرمندان کشورهای خاورمیانه، به سکوی پرشی برای آنان تبدیل شود. در این میان، هنرمندان ایرانی توانسته‌اند با درخشش در این بازار منطقه ای، به بازارهای بین المللی نیز راه پیدا کنند. در این مقاله برای دستیابی به نگاهی عمیق به چگونگی حضور ایران در این بازار، توجه خود را به میزان فروش آثار ایرانی و دلايل موفقیت چشمگیر تعدادی از آنها معطوف کرده ایم. در مرحله اول نیم‌نگاهی به حضور ایران در صحنه های بین‌المللی هنر خواهیم داشت و سپس با بررسی و تحلیل حضور ایران در 11 فروش کریستیز دوبی از سال 2006 تا سال 2011 به شناسایی عناصری خواهيم پرداخت که علاقه خریداران منطقه را به آثار هنرمندان ایرانی جلب کرده است. در ادامه، با مقایسه فروش آثار ایرانی با یکی از مهم ترین رقیبان آن یعنی آثار مصري، تصویری از موقعیت فعلی ایران در این بازارِ در حال رشد ارائه خواهد شد. در دو سال اول (2008-2006) حضور هنرمندان ایرانی در سالن کریستیز دوبی چشمگیر بود و توانست به رکوردهایی دست یابد که بعضاً تاکنون پابرجا مانده اند. نمودار شماره 1 روند تدریجی رشد فروش ایران در سه دوره اول کریستیز و جهش چشمگیر آن در دوره چهارم را نشان می دهد. بی‌شک یکی از دلايل موفقیت اولیه در این بازار منطقه ای اعتباری است که هنر ایران با حضور در عرصه های هنری-‌ فرهنگی بین المللی در طول سالیان گذشته کسب کرده است. واقعیت این است که «قیمت‌گذاری آثار هنری تعامل بسیار نزدیکی با حوزه فعالیت‌های هنری دارد؛ جایی که زیبایی‌شناسی هنر مورد بررسی و توجه قرار می گیرد» . 1از آنجا که رویدادهای بین المللی هنر جايي برای دیدار دست‌اندرکاران هنری، کارشناسان فروش، گالری‌داران و مجموعه‌دارهاست، می توان گفت که «دوسالانه هایی مثل ونیز، سائوپائولو، لیون و کاسل شرایط را برای موفقیت حراج ها مهیا می کنند.»2 ایران نیز از سال 2000 با حضور مجدد خود در صحنه های بین‌المللی هنر توانست توجه بازار را جلب کند. از میان این رویدادهای هنری می توان به برگزاری نمایشگاه‌های گروهی و انفرادی در کشورهايی چون انگلستان، آلمان، فرانسه، امریکا و کشورهای همسایه و نیز رویدادهای بین المللی همچون دوسالانه ونیز، پکن، استانبول و شارجه و شرکت در اکسپوهایی چون نیویورک، پاریس، مادرید و بازل اشاره کرد. علاوه بر این برگزاری نمایشگاه های آثار هنرمندان خارجی، مانند نمایشگاه مجسمه‌سازان معاصر انگلیسی، آرمان و ریشتر در موزه هنرهای معاصر تهران، همکاری این موزه با مراکز هنری معروف دنیا، مانند امانت‌دادن آثار گنجینه موزه برای نمایش در مرکز ژرژ پمپیدوي پاریس و تیت‌گالری لندن نیز بسیار راه‌گشا بوده‌اند.3 همه این فعالیت های هنری و بازتاب آنها در رسانه های بین المللی باعث توجه خریداران خارجی به ایران و همچنین انتقال آثار ایرانی از دیوارهای نمایشگاه های تهران به نمايشگاه‌هاي نقاط مختلف دنیا شد. رشد تدریجی فروش ایران در طی حراج های اول در نمودار شماره 1 به‌وضوح دیده می شود. در میان 161 اثر فروخته‌شده در حراج سوم کریستیز، 5 اثر از 10 اثر با بیشترین قیمت فروش، متعلق به هنرمندان ایرانی است. در حراج چهارم، آوریل 2008، با مجموع 157 اثر فروخته‌شده، 68 اثر ایرانی چکش خورد و در میان 10 اثر گران قیمت این حراج، 7 اثر به آثار ایرانی اختصاص داشت. این حراج با رقم حدود 1/20میلیون دلار یکی از بالاترین فروش‌های فصل اول در میان تمامی سالن‌های کریستیز و همین‌طور بالاترین فروش منطقه تا به امروز بوده است.4 سهم ایران از این فروش تقریباً 4/12میلیون دلار معادل 60% کل فروش بود.
  16. shahdokht.parsa

    هنر مرصع کاری

    [h=2] آشنایی با هنر مرصع کاری[/h] یکی از شاخه های صنایع دستی سنگی مرصع کاری است . مرصع به معنی آنچه با جواهر تزئین شده باشد، است.(جواهر نشان)هنر مرصع کاری عبارت است از نشاندن جواهر(سنگهای قیمتی ونیمه قیمتی)بر روی ظروف ، زیور آلات و اشیاء تزئینی دیگر . تاریخچه از هزاران سال پیش ساخت زیور آلات و یا ظروف تزئینی و نشاندن نگین بر روی آنها در ایران رایج بوده است. آثاری چون جام ها، کاسه ها و زیور آلاتی جواهر نشان که مربوط به دوره های هخامنشیان،اشکانیان،ساسانی ان و ... می باشد گواه این امر است که هنرمندان از هزاران سال پیش در زمینه نشاندن سنگ های قیمتی و نیمه قیمتی بر روی این اشیاء تبحر داشته اند. بازمانده اصیلی از آن روزگار شاید زیور آلاتی باشد که زنان قبایل چادر نشین مختلف و زنان روستایی از آن استفاده می کردند. اغلب این زیور آلات دارای تزئیناتی زیبا از سنگ های زیبا و درخشان هستند. سنگ هایی چون عقیق جگری و فیروزه و ... مواد اولیه مواد اولیه این هنر انواع سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی از قبیل زمرد ، الماس ، فیروزه ، یاقوت ، عقیق ،یشم میباشد ابزار وتجهیزات تعدادی از ابزار كار به این شرح است : 1- قلم انگلا ( برای قلم زنی ) 2- قلم چنگ خواباندن 3- گوار سه غلطان (ابزاری که با غلتاندن آن بر روی طلا یا نقره ، قسمت بالای دیواره ای که اطراف نگین را گرفته بر روی نگین می خوابد و باعث مهار شدن نگین در جای خود می شود 4- سمبه 5- ماردالا ( ابزاری كه كاربردی شبیه چكش دارد . ) مراحل تولید در روزگار ما از هنر مرصع کاری بیشتر در ساخت زیور آلات استفاده می شود، به همین دلیل هنرمند مرصع کار ، فعالیت خود را پس از آماده شدن زیور آغاز می کند . گذاشتن سنگ بر روی طلا یا نقره (یا فلزات مناسب دیگر ) به چهار روش صورت می پذیرد : 1-ریلی 2-قلم خور 3-كاسه ای 4-چنگی سپر نادر شاه افشار از پوست کرگدن ساخته شده و بعد از استفاده او در جنگ ها ،مرصع کاری شده است روشهای نصب سنگ های قیمتی ونیمه قیمتی بر روی زیورآلات غالبا به نحوه ساخت آن زیور بر می گردد. در واقع ابتدا سازنده زیور آلات ، جای مخصوص به سنگ مورد نظر را خالی می گذارد و آنگاه هنرمند مرصع کار برای نشاندن سنگ اقدام می کند . در روش ریلی ، بر روی طلا یا نقره جای ریل مانندی برای نگین (سنگ مورد نظر ) خالی است که پس از آنکه مرصع کار سنگ را در این محل جای داد، با سمبه وضربه ابزاری چکش مانند ، فلز اطراف نگین را به آ ن نزدیک می کند . در روش قلم خور حفره ای مخروطی برای نگین تعبیه شده که مناسب نگین های است که تراش مخروطی (مارکیز ) دارند.پس از جا انداختن نگین در جا ی مورد نظر با استفاده از قلم ، مقداری از طلا یا نقره مورد نظر به سمت نگین هدایت می شود و در واقع روی نگین می خوابد . در روش کاسه ای و چنگی نیز با توجه به فضای کاسه مانندی که برای نگین در نظر گرفته شده است ، ابتدا نگین در جای خود قرار می گیرد ، سپس یا چنگهایی از طلا یا نقره دور آن را می گیرد (روش چنگی ) ویا با استفاده از سوهان مقداری از فلزآن زیور روی سنگ خوابانده می شود و در این حالت نگین در جای خود ثابت می شود . در بعضی مناطق برای چسباندن موقتی نگین بر روی زیور آلات مورد نظر ابتدا از کمی موم استفاده می کنند که هنگام کار با قلم یا سوهان نگین از جای خود حرکت نکند و کار راحت تر انجام گیرد و در آخر کار با مقداری حرارت ، موم ذوب می شود و می توان آن را با دستمال پاک کرد. ولی در مورد تمام سنگها نمی توان از این روش استفاده کرد زیرا حرارت رنگ بعضی از سنگها را عوض می کند. منبع:mehrdadb54.mihanblog.com 
  17. Mohammad Aref

    دانشگاه هنر تهران

    تاریخچه دانشگاه هنر تهران دانشگاه هنر بزرگترین مركز آموزش عالی رشته های هنری در ایران است . مرحله تأسیس و شكل گیری اولیه دانشگاه به سال 1358 برمی گردد. پس از انقلاب شكوهمند اسلامی به منظور پیشبرد اهداف فرهنگی و هنری جامعه اسلامی و گسترش هنرهای گوناگون به ویژه هنرهای اسلامی ، همچنین تعلیم و تربیت نیروی هنری و فرهنگی مؤمن به فرهنگ اسلامی ، بومی و سنتی و آشنا ساختن این نیروها با فرهنگ كهن ایران ، اسلام و جهان ، ایجاد یك مركز آموزش عالی هـ نر در برنامه وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری قرار گـ رفت . به همیـ ن منـ ظور در پی ادغـ ام پنج مؤسـ سه آمـ وزشی هنـ ر قبـ ل از انقـ لاب ( دانشگاه فارابی ، دانشكده هنرهای تزئینی ، دانشكده هنرهای دراماتیك ، هنرستان عالی موسیقی و هنركده موسیقی ملی ) و با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی ، مجتمع دانشگاهی هنر در سال 1358 بوجود آمد، و در سال 1362 بازگشایی و رسماً به فعالیت پرداخت. با گسترش وتوسعه كمی وكیفی فعالیتهای آموزشی وپژوهشی دانشگاه از جمله ایجاد رشته های متعدد درمقاطع كارشناسی وكارشناسی ارشد ورشد جمعیت دانشجویی این مجتمع بر اساس مصوبه شورای گسـ ترش آموزش عالی از سال1370به دانشگاه هنر تغییر نام یافت و با چهاردانشكده هنرهای كاربردی ، هنرهای تجسمی ، سینما و تئاتر و پردیس اصفهان فعالیت خود را ادامه داد. دانشكده موسیقی در سال 1373 و دانشكده معماری و شهرسازی در سال 1380 پس از اخذ مجوز به مجموعه دانشكده های دانشگاه هنر افزوده شدند. دانشكده پردیس اصفهان نیز از سال 1379 بر اساس مصوبه شورای گسترش آموزش عالی از مجموعه دانشگاه هنر منتزع شد. این دانشگاه در زمینه توسعه تحصیلات تكمیلی نیز گامهایی مؤثر برداشته است كه از اهم آنها می توان به برنامه ریزی و برگزاری دوره دكترای پژوهش هنر برای اولین بار در كشور توسط این دانشگاه اشاره كرد . ::به پورتال دانشگاه هنر خوش آمديد:: > صفحه اصلي
  18. spow

    دانلود جزوه مبانی هنر

    دانلود جزوه مبانی هنر در ده جلسه(جلسات پنجم وششم جزوه ندارد!) مفهوم هنرArt. در معنای عام و انتزاعی به هرگونه فعالیتی اشاره دارد که هم خودانگیخته و هم مهارشده باشد. بنابراین، هنر از فرایندهای طبیعت متمایز است (برخی هنرمندان اروپایی سده‌ی بیستم با گزینش شیء یافته یا عنصر حاضر و آماده (ready-made) به عنوان اثر هنری، این مرز را از میان برداشته اند). در این معنای کمتر مصطلح، تمامی ابداعات و ساخته های مبتنی بر قوه‌ی خلاقه‌ی بشری در زمره‌ی هنر قرار میگیرد. امّا هنر در معنای مشخص، به فعالیتهایی چون نقاشی، پیکره سازی، طراحی گرافیک، معماری، موسیقی، شعر، رقص، تئاتر و سینما اطلاق میشود. در گذشته سعی بر این بود که هنرها را به دودسته‌ی ذیل تقسیم کنند: هنرهای زیبا، که در خدمت هیچ مقصود عاجل نیست و فراورده‌ی آن ارزشی در درون خود دارد. هنرهای سودمند(هنرهای کاربردی)، واجد هدفی فراتر از خودِ اثر هنری میباشد(مانند سفالینه‌ی منقوش). امروزه این تقسیم بندی کاربرد خود را از دست داده و منسوخ شده است. (منبع: دایره المعارف هنر، رویین پاکباز). هرچند که رویدادهای هنری دهه‌های اخیر میل به ازمیان برداشتن مرزهای بین رشته های هنری دارد، اما به‌دلیل نیاز به این تمایزات در فضاهای آموزشی و دانشگاهی در یک تقسیم بندی کلی هنرها را به سه دسته تقسیم میکنند: 1- هنرهای آوایی (phonetic arts): که شامل هنرهای سمعی و شنیداری همچون شعر و موسیقی میباشد. 2- هنرهای بصری (visual arts): هنرهای مبتنی بر طرح که اساساً حس بینایی را مخاطب قرار میدهند که مشتملند بر نقاشی، پیکره سازی، معماری، و هنرهای مشتق از اینها مثل گرافیک، طراحی صنعتی و طراحی داخلی. البته مقوله ای تحت عنوان هنرهای تجسمی (plastic arts) نیز مطرح‌ است که در حقیقت به معنی هنرهایی است که در آنها ماده‌ی اولیه مجسَّم وشکلپذیر است مثل معماری و پیکرسازی و غیره که به هرحال ذیل همین مجموعه محسوب میشوند. 3- هنرهای دراماتیک (dramatic arts): که ترکیب و تالیفی از هنرهای آوایی و هنرهای بصری هستند مانند تئاتر و سینما. در مورد تعریف هنر در بین متفکران هرگز اتفاق نظر وجود نداشته و حتی قابل تعریف بودن مقوله‌ی هنر نیز محل گفتگوهای متنوعی بوده است. وقتی درباره‌ی مفهوم هنر بحث شود مانند همه‌ی مفاهیم دیگر از امکانات فلسفه استفاده خواهد شد و همین نکته موجب یک اختلاف نظر کلی در این زمینه می¬شود چرا که برخی از اندیشمندان، فلسفه را از درک هنر ناتوان میدانند. گئورگ گادامر میگوید که «ما هرگز نمی‌توانیم واژگانی را بیابیم که چیزی را بطور قطع بیان کند». در جایی دیگر فردریش شلگل نظر خود را اینگونه بیان میدارد که «در آنچه که فلسفه‌ی هنر خوانده میشود یا فلسفه از دست میرود و یا هنر». متن کامل جزوه مبانی هنر را از فایل پیوست دریافت نمایید: mabani honar.doc
  19. Z@laL

    هنرهای زیپی!!...!!!

    کارای هنری تزئینی که با زیپ ساخته شدند
  20. Ssara

    معـجزه فقط با یک مداد

    هنر بعضی وقت ها واقعا معجزه میکنه! اما فقط زمانی که دست یک آدم هنرمند در کار باشه ... یکی از این آدما، Denis Poirier هنرمند فرانسوی-کانادایی هست که از شما دوستان دعوت میکنم بعضی از زیباترین طراحیهای اون رو که با مداد انجام داده و اکثرا چهره‌ های افراد مشهور هست رو در این مطلب ببینید.
  21. Ssara

    نقاشی روی پر

    صحبت کردن در مورد هر اثر، به یک هفته زمان نیاز دارد. اما نقاشی های رویایی «یان دیوی» بر روی پر حتی در نگاه اول بسیار چشم گیرند. هنرمند ۴۶ ساله که در مزرعه ای در پارک ملی اسنودونیا، ایالت ولز زندگی می کند پرهایش را از یک مجتمع پرورش قو می گیرد. تنها از پرهایی که به صورت طبیعی و سالی یکبار از بدن قوها جدا می شوند استفاده می کند. پس از تمیز کردن، با انبر آنها را صاف و مرتب می کند. همیشه طرح اولیه ای از ایده اش می کشد چون تنها ۳۰ سانتی متر طول و ۸ سانتی متر عرض برای انجام کار دارد بنابراین باید دقیقا بداند چه طرحی را روی بوم اصلی پیاده کند. کمی ماده ی اولیه روی پر اضافه می کند و با رنگ های پلاستیک مخصوص نقاشی اش را بروی پر انجام می دهد. برای گنجاندن جزئیات ظریف نقاشی از قلم موی مخصوص با اندازه ۰۰۰ استفاده می کند. منبع: روزنـــــــه
  22. Mohammad Aref

    خاطره، زيربناي هويت شهر است

    شهر هر روز بزرگتر مي شود. خانه هاي سيماني همسايه كوچه باغ هاي بي درختند. كوچه هاي كه زماني شناسه هاي هويت شهر و بود ديگر چشم اندازي به روزهاي دور و خاطره هاي نزديك ندارد. تهران بي خاطره ، بي هويت مي شود و اين بي هويتي از كوچه باغ هاي شميران تا كوچه هاي آشتي كنان "طهران " چون خط ممتدي كشيده مي شود. هنگامي كه از شهرهاي با هويت صحبت مي كنيم ناخوداگاه به ياد شهرهاي گذشته مي افتيم. آيا شهرهاي امروزي ما نمي توانند شهرهاي با هويتي باشند؟ اصولا هويت شهري چيست؟ شهر با هويت چه ويژگي هايي دارد؟ وچگونه مي توان به شهري هويت بخشيد؟ اين پرسش ها را با محسن حبيبي، دكتر در شهرسازي و رئيس دانشكده هنر دانشگاه تهران در ميان گذاشتيم كه در ادامه مي آيد. چه عواملي به هويت شهر معنا مي‌بخشند؟ - هنگامي كه از هويت شهر سخن مي گوييم از چيزي صحبت مي‌كنيم كه در ظاهر و شكل شهر نيست بلكه در شاكله شهر است. هويت شهر،‌ با شكل شهر تفاوت‌هاي اساسي دارد. شهرهاي زيبايي داريم كه ممكن است هيچ عامل هويتي در آن ديده نشود يا سيماي شهري آن بسيار زشت و آشفته باشد ولي همبستگي‌هاي اجتماعي، ياوري‌ها و كمك‌ها،‌ شاكله‌اي زيبا از درون آن شهر مي‌سازد. وقتي از هويت شهر صحبت مي‌كنيم به چيزي رجوع مي‌كنيم كه در پس ظاهر و در بطن شهر نهفته است و ممكن است هيچ ربطي به شكل و ظاهر شهر نداشته باشد. در واقع زيبايي و زشتي شهر دليل با هويت بودن شهر نيست.مهم اين است كه داخل شهر چه مي‌گذرد. چه هنجارها و رفتارهايي در شهر به وقوع مي‌پيوندد كه به شهر هويت مي‌دهد. وقتي از زندگي محله نام مي‌بريم، به ياد محله‌هاي قديمي مي‌افتيم. ممكن است اگر همان محله‌هاي قديمي را به شكل قديمي بازسازي كنيم، باز هم نتوانيم هويت و شاكله‌اي را كه در گذشته داشته است، ايجاد كنيم. *‌ عوامل تشكيل‌دهنده هويت شهر چيست و اين عوامل چه تاثيري بر يكديگر دارند؟ - ارتباط بين عوامل هويت دهنده شهر مي‌تواند ارتباطي دو سويه باشد. شهر بدون عامل انساني مفهوم ندارد. اگر در شهري، شهروند وجود نداشته باشد، آنجا شهر نيست. بنابراين وقتي از شهر صحبت مي‌كنيم صحبت از تعاملات انساني است. تعاملات انسان با انسان، انسان با محيط و انسان با شهر. به همين دليل، عوامل تشكيل‌دهنده هويت شهر، هويت انسان را شكل مي‌دهد. يكي از عناصري كه انسان با آن تعريف مي‌شود، حافظه است. شهر نيز داراي حافظه است. اگر شهري فاقد حافظه تاريخي باشد نمي‌توان گفت كه آن شهر باهويت است. به همين ترتيب اگر انسان چيزي را به ياد نياورد،‌ مي‌گوييم دچار فراموشي و آشفتگي شده است. حافظه تاريخي شهر يعني اينكه شهر، داراي خاطره است و تعريف مي‌كند كه در اين مكان چه اتفاقي افتاده است. علاوه بر حافظه، شهر بايد خاطره داشته باشد. شهر بي‌خاطره، يعني شهر بي‌هويت. مگر مي‌شود در شهر حادثه يا خاطره بد و خوبي صورت نگرفته باشد؟ پس همان‌طور كه انسان با خاطره تعريف مي‌شود،‌ شهر نيز با خاطره‌هايش تعريف مي‌شود. هر چه اين خاطره‌ها بيشتر باشد، ‌هويت انسان يا شهر كامل‌تر است. افراد قديمي خاطره‌هاي طولاني تعريف مي‌كردند ولي امروزي‌ها بيشتر از چند خاطره، نمي‌توانند بگويند. به همين خاطر انسان امروزي سرگشته است. وقتي با او صحبت مي‌كنيم، مي‌گويد:‌ «پنجاه سال زندگي چه زود گذشت.» ولي پنجاه سال عمر فرد نسبتا قديمي، پر از خاطره بود. خاطره يعني اينكه فرد يا شهر «در حال» زندگي مي‌كنند. «حال» براي‌شان وجود دارد. شهر نيز بايد در زمان «حال» زندگي كند. اگر اين طور نباشد، داراي هويت نيست. يا بايد غم گذشته را بخورد يا تشويش آينده را داشته باشد. هويت انسان به جز شكل فيزيكي، با هنجارها و رفتارهاي‌ش شكل مي‌گيرد. فرد را نه تنها از روي شناسنامه بلكه از روي رفتارها و هنجارهايش شناسايي مي‌كنيم. شهر نيز داراي رفتار و هنجار است. * رفتار و خرد شهر را چگونه مي‌توان تعريف كرد؟ - اگر شهري داشته باشيم كه فاقد ايمني باشد، آن شهر داراي رفتار نابهنجار نيز خواهد بود. ما از اينكه در آن شهر راه برويم نگران هستيم. امنيت خاطر نداريم. شهر بايد سرزنده و با نشاط باشد. مكان‌هاي شهر بايد اين نشاط را در افراد ايجاد كنند. اينها رفتار و هنجار شهر است. شهر بايد گيرايي داشته باشد و اين گيرايي از طريق مكان‌ها و فضاها بايد به وجود بيايد. اگر گيرايي نداشته باشد، كسي به آن جذب نمي‌شود. شهر بايد احساس داشته باشد. آيا شما تا به حال به اين فكر كرديد كه شهر داراي مزه است؟ شهر را مي‌شود مزه مزه كرد. همان‌طور كه مي‌شود يك شهر را چشيد يا بو كرد،‌ برخي مكان‌هاي شهري بو مي‌دهند. شهر گرمي و سردي مي‌دهد. شهر با هويت به انسان هويت مي‌دهد و انسان به شهر * تاثير كدام يك بيشتر است؟ - بستگي به اين دارد كه ما از كدام جامعه و كدام شهر صحبت مي‌كنيم. ممكن است شهري با هويت تاريخي را نسلي به ارث ببرد كه هيچ خاطره‌اي از آن شهر ندارد. چنين چيزي هويت شهر را خدشه‌دار مي‌كند. به طور مثال، ميدان نقش جهان اصفهان هنوز به شهر اصفهان و شهروند اصفهاني هويت مي‌دهد و خودش هم هويت مي‌گيرد. اگر روزگاري در اين ميدان، بازار مكاره بر پا مي‌شد، يا مراسم سان و رژه در آن برگزار مي‌شد، امروز بيشتر‌ افراد در آن قدم مي‌زنند و گفت‌وگو مي‌كنند. ميزان اين تاثيرات بستگي به اين دارد كه شهر، فضايي داشته باشد كه بتواند هويت خود را به شهروند تحميل كند و برعكس. ممكن است شهر جديدي باشد كه شهروندان به آن شهر، هويت دهند. اين تاثيرات بستگي به اين دارد كه حافظه و خاطره شهر چقدر قوي باشد. * آيا هويتي كه ساكنان جديد به شهر مي‌دهند قابل پيش‌بيني است؟ به خصوص كه اين افراد بدون انتخاب روانه شهر مي‌شوند. اين هويت، مثبت است يا منفي و آيا بايد براي مثبت بودن هويت شهر جديد منتظر يك معجزه يا اتفاق باشيم؟ - ما مي‌توانيم از شهر جديد برازيليا نام ببريم. در يادداشت‌هاي 25 سال پيش اين شهر مي‌خوانيم، همه به آن شهر اعتراض دارند كه موفق نبوده است. اما الان برازيليا كه 50 سال از عمر آن گذشته و 2 نسل جمعيتي،‌ 25 ساله و 5 نسل جمعيتي؛ 10 ساله،‌ در آن سرمايه‌گذاري اجتماعي و فرهنگي كردند خيلي فرق كرده است. آخرين مقاله‌اي كه من از برازيليا خواندم اين بود كه شهر آرام آرام در حال پيدا كردن هويت شهري است و اين اصلا معجزه نيست،‌ بلكه سرمايه‌گذاري اجتماعي صورت گرفته است و ... * برازيليا در پانزده تا بيست سال اول، شهري ملال‌آور شده بود. - درست است. شهر جديد مي‌تواند اين طور باشد. اين مهم نيست. مهم اين است كه چه مكان‌هايي را در شهر تدارك ببينيم كه در اين مكان‌ها، اتفاقات و حوادث اجتماعي رخ دهد. كاري كه در شهر جديد انجام مي‌دهيم، فقط ساخت خانه،‌ مدرسه يا پارك است. ولي فراموش مي‌كنيم كه اينها مشكل ظاهر شهر است. فراموش مي‌كنيم مكاني كه شاكله شهر در آن بروز پيدا مي‌كند، بسازيم. درست مثل انسان‌ها. معلوم نيست من انساني شجاع هستم يا ترسو. فقط وقوع يك حادثه مي‌تواند اين را نشان دهد كه من چه عكس‌العملي نشان مي‌دهم. در صورت وقوع حادثه‌اي كسي كه هميشه از شجاعت خود حرف مي‌زند، ممكن است فرد بزدلي بيرون بيايد، چون وقوع حادثه،‌ فرصت فكر كردن را از فرد مي‌گيرد و اينجا شاكله بروز پيدا مي‌كند. بنابراين بايد جايي براي وقوع حادثه‌ها در شهر، بسازيم. در شهرهاي جديد،‌ شهر مجرد است. عده‌اي وارد آنجا مي‌شوند و احتياجي به گلچين كردن آنها نيست. خودشان،‌ به هر دليلي، انتخاب كرده‌اند كه وارد شهر جديد شوند. شهرهاي جديد، مكاني براي وقوع حادثه‌هاي روزانه مي‌خواهند. جايي براي مارگيري، زنجير پاره كردن. جايي كه جمع شوند،‌ آواز بخوانند، عزاداري كنند يا هر چيزي كه نمايش اجتماعي باشد. ساكنان، اين مكان‌ها را كجا پيدا كنند؟ وقتي در بهارستان پيدا نمي‌كند، به اصفهان مي‌رود. وقتي در واوان پيدا نمي‌كند در اسلام‌شهر به دنبال آن مي‌گردد. انسان، علاقه‌مند به شركت در نمايش‌هاي شهري است؛ نمايش‌هايي كه در يك لحظه هم بازيگر باشد، هم تماشاچي. اگر اين را در شهر جديد به وجود بياوريم، ممكن است آن شهر در پنج سال اول نيز خاطره‌انگيز باشد. هر چه حادثه و واقعه در شهر قوي‌تر باشد، شهر جذاب‌تر مي‌شود. افراد بيشتري را جذب مي‌كنيم. به جاي اينكه فكر كنيم علي آقا بقال كجا مي‌نشيند، سوپرماركت طراحي مي‌كنيم. جايي كه من و شما هيچ رابطه‌اي يا حرفي با فروشنده نداريم و در حالي كه با علي آقا بقال صحبت داريم، او راجع به ديگران مي‌گويد: پسره شيطاني كرد، فلاني ماشين خريده. چيزهايي كه ما از آن به عنوان فضولي‌هاي اجتماعي نام مي‌بريم. اين نظارت اجتماعي است كه در شهر وجود دارد. اين نظارت اجتماعي كجاست. جايي كه بتوان پاتوق درست كرد؟ به محض درست كردن اين پاتوق، رفتارهاي اجتماعي كنترل مي‌شود و خاطره ايجاد مي‌شود. * آقاي دكتر، شما مي‌گوييد بايد در شهر جديد براي ايجاد حافظه و خاطره، مكان‌هاي خاصي ساخته شود. اين فضا‌ها و فعاليت ها بايد سنتي باشند. آيا فعاليت هاي سنتي مي‌تواند به شهر هويت بدهد؟ - منظور از سنتي چيست؟ * به عنوان مثال، قهوه‌خانه پاتوق خوبي براي انجام برخي از امور است. محال است چنين قهوه‌خانه‌هايي در شهرهاي جديد بسازند. - در شهرهاي جديد به جاي قهوه‌خانه، كافي‌شاپ درست مي‌كنند. * بين قهوه‌خانه و كافي‌شاپ تفاوت زيادي هست. - طبيعي است كه در كافي‌شاپ تجدد و به روز بودن را ببينيد. * منظور امروزي بودن نيست. در قهوه‌خانه، نظارت اجتماعي كه به آن اشاره كرديد، شكل مي‌گيرد؛ ولي در كافي‌شاپ نظارت اجتماعي وجود ندارد. كافي‌شاپ محلي است كه افراد مختلف در آن رفت و آمد مي‌كنند ولي در قهوه‌خانه، افراد خاص با فرهنگ خاص هستند كه بر آن محله نظارت دارند. - اين گونه نيست. شما الان كافي‌شاپ را در مقياس شهر مطرح مي‌كنيد، در حالي كه بايد در مقياس محله مطرح شود. اگر به طور مداوم در كافي‌شاپ رفت و آمد كنيد، يك عده افراد خاص، هميشه در آنجا حاضرند كه آنجا براي‌شان حكم پاتوق را دارد. من و شما رهگذريم و اين پاتوق‌ها آرام‌آرام ساخته مي‌شود. كافي است مكاني شهره شود؛ آنگاه خود به خود تبديل به محلي براي نظارت اجتماعي مي‌شود. مهم اين است كه ما چگونه اين مكان‌ها را سازمان بدهيم. ما درباره مكان ساخته شده صحبت مي‌كنيم. در حالي كه بايد از مكان ساخته نشده و شهر بدون ساكن صحبت كرد. بايد دنبال جايي باشيم كه روح شهر يا شاكله شهر، ظاهر مي‌شود. البته ممكن است بگويند: فلان مجموعه آپارتماني، «خيلي باحاله» چرا مي‌گويند باحاله؟ اين در واقع يعني كه در زمان حال اتفاقاتي در آن مي‌افتد. بنابراين فضاي سنتي، كه فضايي نوستالژيك و پر از خاطره است. به اين معنا نيست كه اگر آنها را بازتوليد كنيد، همان خاطره‌ها زنده شود، اگر توانستيم مكاني بسازيم كه اين «حال» در آن اتفاق بيفتد، يا «حال» داشته باشد، آن شهر هويت دارد و زنده است. مهم اين است كه چگونه شهر را سامان دهيم كه روح در آن جريان داشته باشد. از جسد بودن خارج شود. زنده شود، كه البته كاري سخت است ولي بايد اين امكان را به آن داد كه روح در آن حلول كند. * نقش فرهنگ، در هويت‌بخشي به شهر چيست؟ جايي كه فرهنگ مطرح مي‌شود‌، هنر نيز در پي آن مي‌آيد. هنر چه نقشي در هويت يك شهر دارد؟ - فرهنگ، داراي دو معنااست. آنكه به ما ارث رسيده است - كه هيچ صفتي بر آن نمي‌گذارم و نمي‌گويم فرهنگ سنتي، چرا كه ممكن است، بوي كهنگي و غربت بدهد. فرهنگي كه به ما ارث رسيده، هم اجتماعي است و هم خانوادگي. فرهنگ ديگري هم هست كه ما آن را مي‌سازيم و اگر روزآمد نباشد و نتواند به خواست‌هاي روز ما جواب دهد،‌ فرهنگ نيست. اگر پسوند شهري به آن داده شود، دو فرهنگ را در بر مي‌گيرد: اول، فرهنگي شهري، كه به ما ارث رسيده و دوم فرهنگ شهري را كه توليد مي‌كنيم. فرهنگ شهري به ارث رسيده، به عنوان ميراث، در برخورد با ما به ثروت تبديل مي‌شود و ما از آن استفاده مي‌كنيم. در شهر جديد ممكن است فرهنگ شهري داشته باشيم و اين فرهنگ شهري در مكان رخ نمي‌دهد و با افراد مي‌آيد و ممكن است فرهنگي كه با افراد مي‌آيد، شهري باشد يا روستايي. در صورت روستايي بودن كار دشوارتر مي‌شود. اين فرهنگ در آمد و شد و تعامل بين گذشته و حال است. به عبارتي گذشته مرتب تبديل به روز مي‌شود، دگرگوني پيدا مي‌كند. فرهنگ فرد نيز در حال استحاله و پالايش دايمي است. اين فرهنگ تشكيل‌دهنده هويت است. از اين‌رو، شهر بدون فرهنگ، شهر بدون هويت است. هر قدر غناي فرهنگي شهر بالا رود، آن شهر داراي فرهنگي جدي‌تر است. ولي از همان ابتدا هم مي‌توان شهري ساخت كه نشان دهد، فرهنگي جدي پشت آن است و اين فرهنگ جدي است كه مي‌تواند هنجارهاي فردي را كه با فرهنگ شهري آشنا نيست، تعديل و معنادار كند. * نقش هنر در هويت‌بخشي چيست؟ - هنر،‌ بحث زيبايي‌شناسي است. بحث ذائقه شهري است و آنچه گفتم بايد از شهر چشيد. ممكن است فرهنگي قوي داشته باشيم ولي در سياه و سفيد خلاصه شود. بنابراين شهر ما رنگارنگ نخواهد بود و شهري كه رنگارنگ نباشد، افسرده و دل مرده است. به رغم غناي فرهنگي ما فرهنگ را رها كرديم و فرهنگ روزمره‌اي در پيش گرفتيم. زيبايي را از دست داديم و چشم‌مان به زشتي خو گرفته است. مگر اينكه در جايي برويم و زيبايي را ببينيم، بعد با تعجب بگوييم: «اين گونه هم مي‌توان بود»، «رنگ هم مي‌تواند باشد»، «آهنگ خوب هم مي‌شود داشت»، ‌«مي‌شود شهر زمزمه خوبي داشته باشد»، همه اينها بستگي به اين دارد كه سليقه عمومي چقدر بالا رفته باشد. سليقه هم با هويت رابطه دارد، هم با فرهنگ. در واقع اگر هويت و فرهنگ قوي نباشد سليقه هم خراب مي‌شود، آن وقت من معمار، هر چه براي‌تان بسازم فرقي نمي‌كند. در حالي كه اگر سليقه باشد، هر بنا و شهري ساخته نمي‌شود. معمار يا شهرساز، متكلم وحده نخواهد شد و مجبور مي‌شود مخاطب داشته باشد و وارد گفت‌وگو شود. منبع: پايگاه اطلاع‌رساني شهرسازي و معماري
  23. کمتر کسی را می‌توان یافت که پای در بنای اسلامی بگذارد و در بی‌کرانگی فضای آن غرق نشود. جذبه رنگ لاجوردی، انحنای قوی طاقدیس‌ها، آینه‌کاری‌های منظم که بنا را از جهت خارج می‌کند و تذهیب‌ دیوارها با کلماتی که سر در عالمی دیگر دارند و... همگی تجلی ماورای طبیعت در طبیعت است. هنر اسلامی ترکیبی از شهود و اندیشه است؛ کیفیت بودها را در چهره نمودها متجلی می‌کند و در یک کلام، این عشق است که هنر را می‌آفریند. اهمیت بحث را می‌توان در جمله‌ای از تیتوس بورکهارت یافت: « اگر کسی ناگزیر شده که به پرسش «اسلام چیست؟» پاسخ گوید، کافی است به یکی از شاهکارهای هنر اسلامی، مانند مساجد جهان اسلام اشاره کند.» بنابراین به عقیده وی هنر اسلامی امری کاملا اندیشه‌ای است. هنرمند با تجسم بخشیدن به یک ماده خام درواقع دست به خلق یک اثر هنری می‌زند و به آن روح می‌دهد. از این رو هنرمند یک خالق است. خالق همواره می‌باید منزه باشد و لذا هنر همواره در نزد مسلمانان ارجی عظیم داشته است. در هنر اسلامی هیچ چیز نباید بین انسان و حضور غیبی خداوند فاصله اندازد. از همین روست که جهت مساجد در هر نقطه جهان، کعبه است. یعنی جهت مبنی به سمت ماورا مکانی است که در آن ساخته شده است. بدین ترتیب مفهوم زمان برای چنین بنایی که جهت آن بیرون از مکان است، متفاوت با زمان قابل شمارش است. در اینجاست که هنر اسلامی با معنویت گره می‌خورد. هنر اسلامی همواره رنگ و بوی الهی دارد. شکرگزار گلدسته‌های مسجد، دست‌های انسانی است که رو به سوی آسمان دارند. انعکاس بنا در حوض آب، بی‌کرانگی فضا را نشان می‌دهد و ما را از فضای محسوس خارج می‌کند و هرگونه مرز واقعیت و مجاز را در هم می‌شکند. آری از بنای اسلامی شمیم معنویت به مشام می‌رسد.
×
×
  • اضافه کردن...