B.Hadi 485 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۸۹ و اما سهم من از گلایه های دنیا چیزی نبود جز . . . سکو . . . ت 6 لینک به دیدگاه
خاله 3004 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آبان، ۱۳۸۹ چشمان تو حروف را بی استفاده می کند کافی ست نگاه کنی ...... تا واژه ها سکوت کنند 7 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۸۹ تو که حرف های مرا نفهمیدی از سکوتم چه می فهمی؟!... . . . 6 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۳۸۹ این روزها دلم اصرار دارد فریاد بزند ..../! اما ..../ من جلوی دهانش را میگیرم وقتی میدانم کسی تمایلی به شنیدنِ صدایش ندارد ..../! این روزها من خدای سکوت شده ام ..../! خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی ِ دنیا خط خطی نشود 3 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۳۸۹ عادت مي كنيم. عادت مي كنيم به سكوت دقيقه ،به سكوت ثانيه به نگفتن،به شنيدن سكوت ها. به صداي نفس ها صداي عبور لحظه ها صداي سكوت چه قدر بلند شده است؟ تو اينجايي ولي در سكوت محو شده اي. ديده نمي شوي شنيده مي شوي شايد تو به نگفتن و شنيدن عادت داري؟ عادت مي كنيم عادت مي كنيم به شنيدن،به نگفتن به شنيدن صداي سكوت 3 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ بهم ریخته ام سکـــوت در رخســـاره ام رخنه کرده همه حرفهایم را روی صندلـــي های کلاس تلخ نوشتم آرام نیــــستم درونم موجی از شـــهابهای نگفته هاســـت که میسوزد وهیچ کس را مرحـــم شنیدنش نمی دانم آشـــکارم در تنهای خود ودر پناهگـــاه تنهایم با دغدغه های نگـــفته ام ... 3 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۸۹ دیدم سکوت خیلی لذت بخش است تصمیم گرفتم تا زنده هستم سکوت کنم . برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام . 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آذر، ۱۳۸۹ سکوت زیباست چون کسی ناله های درونی انسان را نمیشنود پس کسی که سکوت کرده آسوده از حرفهای مردم هست "کارو" . . 5 لینک به دیدگاه
خاله 3004 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آذر، ۱۳۸۹ مترسک ناز میکند کلاغها فریاد میزنند ومن سکوت میکنم... این مزرعه زندگی من است خشک و بی نشان 6 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 دی، ۱۳۸۹ . به احترام همه لحظات با تو بودنم سکوت میکنم... . 2 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 دی، ۱۳۸۹ چقدر حرف بود و من ... فقط سکوت کردم ... چقدر حرف هست و من ... فقط سکوت می کنم آمدنت را سکوت کردم ... داشتنت را سکوت کردم ... رفتنت را سکوت کردم... انتظار باز گشتت را هم ... حالا نوبت توست باید در سکوت به تماشا بنشینی... سوختنم را.... 5 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 دی، ۱۳۸۹ بیا خط بکش بر سکوت دلم بیا بغض این ابر را پاره کن بیا یک سفر پا به پایم بیا سکوت دلم را بیا چاره کن بیا خسته ام از شب و گریه ها از این قصه تلخ و بی انتها بیا خط بکش بر سکوت دلم هنوز فرصتی هست اما بیا رها کن سکوتی رو که بین ماست بیا لحظه لحظه منو تازه کن که من زنده می شم به لبخند تو بیا عشقتوبا دل اندازه کن بیا عاشقم باش و باور بکن که با تو کس عقده هامو ندید هنوز اول راه خوشبختیه بیا آخر این ترانه رسید 5 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۸۹ چشمها چه بی وقفه حرف می زنند وقتی لبها مجبور به سکوتند ... 8 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 دی، ۱۳۸۹ همه کلمات با آنچه میان من و توست بیگانه اند و من هیچ کلمه ای را برای گفتگو با تو شایسته تر از سکوت نیافتم آیا صدای مرا می شنوی ...؟؟؟ 5 لینک به دیدگاه
Eng HVAC 4139 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 دی، ۱۳۸۹ من روزه گرفته ام سالهاست که روزه سکوت گرفته ام و تنها زمانی لب از لب برای عشق باز می کنم که افطار نگاه زیبای تو باشد 9 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 بهمن، ۱۳۸۹ فریاد سکوت حنجره ام را نابود کرد و دیگر اگر هم بخاهم نمیتوانم سکوتم را بشکنم... . 5 لینک به دیدگاه
tiba* 797 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن، ۱۳۸۹ قدری آرامتر سکوت کن٬ صدای بی تفاوتی هایت آزارم می دهد!!! آزارم میدهد!! 9 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 بهمن، ۱۳۸۹ در سکوت به صدای برف گوش داده ای؟! صدایش چون بوسه های کوچک و نرمی ست بر گونه کودکی لطیف... به نوایش گوش داده ای؟! به آسمان سفید بنگر رنگش را پشت پاکی پنهان کرده است پاکی واژه ای که کم کم فراموش میشود... پاک باید زیست... 5 لینک به دیدگاه
MEMOLI 8954 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۸۹ همه ي بادها به احترام بادبادك ايستادند و ندانستند ... او فقط پرواز ميخواست ...! 6 لینک به دیدگاه
آرماندیس 4786 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 بهمن، ۱۳۸۹ چیزی نگفتی بعد از این هم نگو دلم را تکانده ام آن احساس را ریختم دور... با این حال وقتی تو نباشی ٬ دل من می گیرد ... 9 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده