*mehrsa* 14558 ارسال شده در 1 مرداد، 2013 از سکوتم بترس وقتی ساکت میشوم ... لابد همه درد دلهایم را برده ام پیش خدا... 7
*mehrsa* 14558 ارسال شده در 1 مرداد، 2013 حرفی نیست... خودم سکوتت را معنی می کنم! کاش می فهمیدی، گــــــــــاهی....همین نگــــاه ســـــــــــــــــــردت... روی زمستان را هم كم می كنـــــــــد...! 5
*mishi* 11920 ارسال شده در 1 مرداد، 2013 گـوش مـاهـی هـای سـاکـت جـیـرجـیـرک هـای خـامـوش کـلاغ هـای بـی خـبـر هـمـه بـه احـتـرام نـبـودنـت سـکـوت کـرده انـد . . . 5
sam arch 55879 ارسال شده در 18 مرداد، 2013 حبس ست صدا در گلو.... بغضی ست سنگین در این میان.... سکوت ست وجه مشترکشان.... 6
sam arch 55879 ارسال شده در 16 آذر، 2013 مرگ بر سکوت... . . . شعار آن پاپتی هایی ست که به جز فریاد ،توشه ای ندارند برای ابراز وجود... 2
mani24 29665 ارسال شده در 21 آذر، 2013 زیر باران ایستاده ام منتظرت... چتری روی سرم نیست... می خواهم قدم هایت را با قطره های باران شماره کنم! تو قبل از باران میرسی یا باران قبل از تو به پایان میرسد...! من را ملالی نیست اگر صد سال هم زیر باران بدون چتر منتظرت بمانم... نه از بوی یاس باران خورده خسته میشوم... ونه از خاکی که باران غبار از آن ربوده است! هروقت چلچله برایت نغمه دلتنگی خواند و خواستی دیوار را ازمیانمان برداری بیا.... من تا آخرین قطره باران منتظرت می مانم شاید... شاید رنگین کمان پایان انتظار من باشد......
mani24 29665 ارسال شده در 21 آذر، 2013 چند وقتیست هر چه می گردم هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم ... نگاهم اما ... گاهی حرف می زند... گاهی فریاد می کشد... و من همیشه به دنبال کسی می گردم که بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید 2
sam arch 55879 ارسال شده در 3 دی، 2013 این روزها خِفت می کنن زبان را بر سر کوچه ی گفتمان! سکوت سنگینی حکم فرماست از این ظلم! 1
sahar 91 9480 ارسال شده در 16 دی، 2013 چه سر و صدایی ! با خودش فکر میکرد تا چند وقت دیگه هم این صداها میان ؟! آخه با شروع شدن درس بچه ها و سرد شدن هوا بازی تو پارک تقریبا تعطیل میشد با خودش فکر کرد چه خوبه که پارک اما همیشه بازه این نیمکت... آره همین... خلوتشو دوس داره اما سکوتشو نه بیشتر دلش میخواد روش یادگاری بنویسه نه با خودکارش با خاطره یه پاییز دو نفره 1
sam arch 55879 ارسال شده در 20 فروردین، 2014 تبِ سکوت همه گیر شد.. زمانی که مردم معنای واژه ی قُمپز در کردن را فهمیدن! 3
ایلین1366 5544 ارسال شده در 20 فروردین، 2014 شکستنـــــم آسان بـــود ولی دیگـــر به مــن دست نزن این بار زخمی ات خواهم کرد 4
- Nahal - 47858 ارسال شده در 23 فروردین، 2014 چقدر آرزوی خاکستر شده داشت ؟ چقدر حرف نگفته ؟ زنی که چرخ زندگیاش دوخت دوخت تا که او را بند زد به دلِ خیابان. الناز اسفندفرد 5
sam arch 55879 ارسال شده در 24 فروردین، 2014 دهان را باید بست.. مبادا فریادش پتکی شود بر صدایی که از حق برخاسته است... گاهی با وجود حقِ خود..باید سکوت کرد..تا حقی بزرگ تر از وجود کسی دیگر فریاد شود... یک سکوت سنگین برای یک فریاد بلند... 4
mani24 29665 ارسال شده در 8 اردیبهشت، 2014 دلــــم یک پیــاده روی ســه نفره میــخواهـــد مــن بـــــــاران و یک دنیــا تنهـــایــــــی... 3
mani24 29665 ارسال شده در 13 اردیبهشت، 2014 دوست داشتن همیشه گـــفتن نیست گاه سکوت است و گاه نگــــــاه 3
sam arch 55879 ارسال شده در 2 تیر، 2015 هیس... خانه محکوم به صداست!... صدای سنگین سکوت! به گناه فریاد...فریاد بر سر یک دختر... دخترکی که صدا نداشت... 4
Tamana73 28835 ارسال شده در 7 تیر، 2015 گاهـــــی ســکــوت یـعـنـــی کــلــی حــرف ! کــه حـــال زدنــش رو نــــداری مـــی خـــواهــم ســـکــوت کــــنـــم دیـــگــر نـــای حـــرف زدن نــــدارم... 3
YAGHOT SEFID 29302 ارسال شده در 23 تیر، 2015 حرفهایم را در کتابهایم نوشتهام فکر کردم: این روزها کسی کتاب نمیخرد… در خانه که حبس میشوم به جزئیات دقت میکنم امروز پشهها فکر میکنند دیوارهای بلند خانه را فتح کردهاند! از مرگ نمیترسم از این میترسم که گلولهها حرمت حرفهایم را نگه ندارند کاش میشد در یک مناظره یا یک مشاعره بمیرم نه در امتداد خیابانی مجهول و غرق در خون جایی خواندهام: وقتی که میمیری رنگات مثل گچ سفید میشود، بدنات سرد با این حساب دیوارهای صبور ِ خانه مدتهاست که در سکوت مردهاند آخرین باری که تیر خوردم هنوز ایستادهبودم… پشهها تمام خونِ دیوار را مکیدهاند حالا میخواهند مرا فتح کنند؛ شاعری که لبخندِ تلخ از روی لبهایش محو نمیشود! 3
sam arch 55879 ارسال شده در 15 شهریور، 2016 شب رو شدم در سکوت سنگین شهر... فریاد شدم بی صدا برای خود خوری... 1
ارسال های توصیه شده