ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۹۳ اوایل ازدواجم بود یکی مزاحم میشد حرف نمیزد قطع میکرد و فوت کردن خلاصه .....:vahidrk: منم خواستم از زیر زبونش بکشم ببینم کیه شروع کردم به مخ زدن که یه دفعه حرف زد حدس بزنید کی بود :w768:دایی خانومم :banel_smiley_52:حالا بیا و درستش کن بابا من میخواستم از زیر زبونت بکشم ببینم کی بودی نخیر از ما گفتن از ون نشنیدن باز خدا پدر خانومم رو بیامرزه که گفت من سهند و هر جای دنیا بفرستم اعتماد دارم بهش :lol:خلاصه بخیر گذشت الان کمین کردم هر وقت ازدواج کرد آره دیگه :spiteful: 23 لینک به دیدگاه
Paroshat 6378 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۹۳ چند روز پیش عمم داشت با گوشیش ور میرفت برگشت به طرف پسرش گفت نمیدونم گوشیم چش شده؟ منم گفتم آی بلا خرابش کردی؟:vahidrk: گفت والا هر روز ساعتشو درست میکنم ولی هر روز 5 دقیقه عقب میمونه... انگار باتریش ضعیف شده ................ منم گفتم مگه شارژش نمیکنی؟ گفت چرا ... ولی این ساعتش مثل ساعت باتری داره انگار .از کجا عوض میشه 15 لینک به دیدگاه
Gandom.E 17805 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 خرداد، ۱۳۹۳ عید از شیراز یه دوست صمیمی با خانومش اومده بود تهران و مهمان ما بودن ماهم کلی واسشون برنامه تفریحی چیده بودیم که حوصله شون سر نره و یه روز گروه خانوما داشتیم میرفتیمدهکده آبی و تو راه حرف خواهرشوهر و مادر شوهر و اینا شد بعد این دوست شیرازیمون به مامان خودش گفته بود ولی به مادرشوهرش نگفته که اولین روز عید اومدن تهران و این حرفا بعد من پرسیدم که چرا نگفتی به مادر شوهرت؟به مادرتم نمیگفتی دیگه اگه میخواستین غافلگیرشون کنین گفت نهههههههه اون مادرمه..نمیشهههههه(قابل توجه که این بحثا تو تاکسی داره صورت میگیره) منم گفتم مادر آقا مهدی مادر نیست؟ بچه به این دسته گلی بزرگ کرده اومده شما رو از ترشیدگی نجات داده حالا قدردان مادرش نیستی؟چی میشد یه کلمه ام به اون میگفتی؟ بعد دیدم همه نگاها برگشت سمت من همه اول اینطوری بعد کل تاکسی مخصوصا راننده تاکسی اینطوری>> :ws28: بعد من تازه یادم افتاد که ایشون دختر خالم نیست که اینقد باهاش راحتم و فهمیدم چه گندی زدم:icon_pf (34): 19 لینک به دیدگاه
دل مانده 7714 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 خرداد، ۱۳۹۳ منو دوستم توو دانشگاه بودیم که یه دختره اومد جلو بعد از سلام احوالپرسی گفت شماها اگه سیمکارتتون ایرانسله به شماره فلان اس بدین اون براتون شارژ میفرسته! گفت من امتحان کردم برام شارژ فرستاد شما هم بفرستین دوستم همراه اولیه و گفت حیف شد وگرنه میفرستادم اما من خوشم نیومد !گفتم اخه یارو که من رو نمیشاسه عاشق چشم و ابرومه برا چی باید برام شارژ بفرسته ولی چون نخواستم توو ذوق دختره بزنم گفتم ممنون ان شالله بعدا من :+ دوستم:* *چرا بعدا ؟خب الان بفرست +با همراه اول نمیشه باید ایرانسل باشه *خوب تو هم ایرانسلی +عه تو فک کردی من ایرانسلم؟ +آره دیگه ایرانسلی زود بفرست *بابا اون یکی سیمکارتم ایرانسله نه این +نه تو که فقط یه سیمکارت داری!! *چرا دیگه اوندفعه با یه خط دیگه بهت اس دادم...همونه... +نه !کی؟اینی که توو گوشیته ایرانسله *دارم میگم نه دیگه دوست باهوشمم گوشیشو برداشت و اسم منو اورد...و گفت:ایناها ببین...این تویی...شمارمم بلند خوند!!! *اون توو تبلته +پس چرا هر وخ من زنگ میزنم گوشیت زنگ میخوره؟ و همون لحظه بهم زنگ زد و گوشیم زنگ خورد توو عمرم انقد رسوا نشده بودم میخواستم دوستمو توو اون لحظه بکشم بخاطر اینکه نزنم توو ذوق دختره چه با خودم کردم تقصیر منه که فک کردم دوست باهوشم تابلو نمیکنه!! 19 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 خرداد، ۱۳۹۳ امروز از خواب که بیدار شدم اومدم که لپ تاپم رو روشن کنم بعد شارژش رو بهش وصل کردم و بدون اینکه لپ تاپمو باز کنم شروع کردم با گوشیم ور رفتن یه پنج دقیقه گذشت گفتم ای بابا چرا این بالا نمیاد دیگه حالا که نگاه کردم دیدم اصن من هنوز روشنش نکردم خو:5c6ipag2mnshmsf5ju3 17 لینک به دیدگاه
maryam39 8211 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 خرداد، ۱۳۹۳ امروز یاد این سوتیام افتادم که مال چند سال قبله گفتم بیام بگم مستفیض!!! شین! چند سال پیش میخواستم برم خیابون قبلش رفتم که از عابر بانک پول بگیرم این نامردم کارت ما رو قورت داد چند روز بعدش کارت ملی به دست برای بار اول تنهایی رفتم بانک منتظر موندم تا نوبتم شه بعد که نوبتم شد رفتم به باجهی مخصوص و رو به آقاهه گفتم ببخشید این عابر بانکتون کارت منو خورد اونم پا شد که کارتمو بیاره پرسید کارت به اسم کیه گفتم به اسم خودم دوبازه گفت نه منظورم اینه که به اسم کیه؟:icon_razz: منم فکر کردم لابد نشنیده دوباره گفتم به اسم خودمه دیگه آقاهه این دقعه با رگ باد کرده پا شد وایساد گفت: خانوم فهمیدم خودت. خوب خودت اسمت چیه؟؟ منم اینجوری خوب حالا باشه چرا دعوام میکنی؟ خلاصه اینکه کارتو گرفتم و به سرعت متواری شدم:th_running1: 26 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 خرداد، ۱۳۹۳ مریم سوتیشو گفت یاد سوتیه خودم افتادم دقیقا یه سال پیش رفتم شیتای طرحمو پلات گرفتم خرید و ...کردم پولای نقدم تموم شد بعد رفتم قطعات ماکتمو از برشی بگیرم گفتم کارت میکشمآغاهه گفت کارتخوانمون خرابه بغل پاساژ یه عابر بانک هست بدو اونجا پول بگیر بیامنم طبق معمول وقتی فکرم مشغوله یکم همچین یجوری میشم رفتم رمزو وارد کنم یاد رفت چی بود:ws52:2بار زدم موند یه بارگفتم برم یونی اونجا دوباره امتحان کنم رفتم کارتخوان کارتمو خوردحالا هلک هلک پا شدم رفتم خونه پول بیارمبابامم عصبی شد که چرا تو گرما اومدی دوباره بری اونجا میموندی من برات پول میاوردم:girl_blush2:رفتم ناهار خوردم گفتم یه چرت بخوابم :ws28:2ساعت اینا گذشت دیدم بیچاره مغازه داره زنگ زده خانوم عابر بانک بغل مغازه بود تصادف کردید؟چیزی شده؟اتفاقی افتاده؟خیلی خیلی دیر کردیدبعد بابام برد قضیه رو توضیح دادمروز بعدشم رفتم دفتر دانشکده میگم آقای فلانی این عابر بانک دانشکده هم خرابه هااونم با تعجب میگه نا درسته هامنم ول کن نبودم میگفتم یه بار رمزو زدم خوردخودمم میدونستم چیکار کردم به روم نمیاوردمآخرش گفت مطمعنی همون روز یه بار رمزو اشتباه زدیمنم گفتم از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون 2بار خیابابون امتحان کردمبخدا قیافه اش دیدنی بودابیچاره آخرش خندید:biggrin: 20 لینک به دیدگاه
sara kia 3158 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۹۳ با چند تا از دوستام سوار تاکسی بودیم داشتیم برمی گشتیم خونه. چند روز بعدش مجید خراطها تو شهر ما کنسرت داشت. یکی از دوستام بیلبورد تبلیغاتی مجید خراطها رو کنار خیابون دید ذوق زده شد برگشت گفت بچه هاااااااااااااااااااا مجید خراطها تو ایران کنسرت داره تا برسیم راننده یه سر داشت میخندید 10 لینک به دیدگاه
.sOuDeH. 16059 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۹۳ اهم خو عمو علی وقتی کل سپاسات 17تاست چطور انتظار داری 25 تا نشونت بده این معنیش اینه که 25تای آخرو نشون میده نه اینکه تو لزوما باید 25تا سپاس داشته باشی..مثلا اگه سپاسات شد سی تا این سیستم 25تا آخرشو نشون میده یه چیزه کلیه نمیتونه واسه تو بنویسه 8تای آخر که خو چرا سوتی میدی رتبه نجومی 8 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۹۳ اهمخو عمو علی وقتی کل سپاسات 17تاست چطور انتظار داری 25 تا نشونت بده این معنیش اینه که 25تای آخرو نشون میده نه اینکه تو لزوما باید 25تا سپاس داشته باشی..مثلا اگه سپاسات شد سی تا این سیستم 25تا آخرشو نشون میده یه چیزه کلیه نمیتونه واسه تو بنویسه 8تای آخر که خو چرا سوتی میدی رتبه نجومی نخیر شما متوجه نشدیییی سپاس های همه کلا پریدهههه 6 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۹۳ نخیرشما متوجه نشدیییی سپاس های همه کلا پریدهههه داداش خودتم سوتی دادی منظور اینه که فقط 25 سپاس آخر دیده میشه نه اینکه 25 تا سپاس داری 9 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۹۳ داداش خودتم سوتی دادی منظور اینه که فقط 25 سپاس آخر دیده میشه نه اینکه 25 تا سپاس داری این که معلومهههه دست شوما درد نکنه دیگههههه:icon_pf (34): بابا میگم سپاس ها کلا پریده!!!! 10 لینک به دیدگاه
.sOuDeH. 16059 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 خرداد، ۱۳۹۳ این که معلومههههدست شوما درد نکنه دیگههههه:icon_pf (34): بابا میگم سپاس ها کلا پریده!!!! چی میگی توووووووو همه میدونن پریده بگو سوتی دادم خلاص 9 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 خرداد، ۱۳۹۳ چی میگی تووووووووهمه میدونن پریده بگو سوتی دادم خلاص 4 لینک به دیدگاه
ENG.SAHAND 31645 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 خرداد، ۱۳۹۳ چی میگی تووووووووهمه میدونن پریده بگو سوتی دادم خلاص :banel_smiley_4::banel_smiley_4: راستی چون یکی رو نمیشناختم از دوستان قدیمی و باحال من بود زد حال زدم و خیلی پشیمونم الان ببخش دوست من 5 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 تیر، ۱۳۹۳ با یه بنده خدایی رفته بودم شرکت واسه کار، رئیسش خیلی خوب برخورد کرد این بنده خدام یکم خودمونی شد و شرو کردن به حرف زدن ، بعد که همه چی اوکی شد و خواستیم بیایم این بنده خدا رو کرد به رئیس شرکت و گفت : فاطمه هم مث خواهرتون ، شمام واسش پدری کنید . من : مهندس: فقط مونده بود بگه ایشالا با هم خوشبخت شین 20 لینک به دیدگاه
VINA 31339 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 تیر، ۱۳۹۳ یه ساعت پیش رفته بودم کافی شاپ با دوستم درش از این شیشه ای ها بود اومدنی هی من درو فشار میدادم باز نمیشد هی بیشتر فشار میدادم تا یدفعه دوستم گفت اون یکی درو هل بده مهندس 21 لینک به دیدگاه
Valentina 13664 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 تیر، ۱۳۹۳ داشتم با تلفن میحرفیدم هی قطع میشد وسطش.. اومدم بگم مخابرات چشم دیدن مارو نداره دیدم خو الان داریم میحرفیم نباید بگم چشم!! گفتم مخابرات گوش دیدن مارو نداره.. اونور خط: چی نداره؟؟ من: گوش شنیدن ما.. اونوری: نمیخواد درستش کنی بدتر شد.. 22 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده