chalipa 1177 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۸۹ اسم خواهرم زهراست اسم دوستم یحیی.... بارها پیش اومده که دوستما زهرا صدا میکنم ...جالب تر اینکه بعدش هیچکدوم به روی خودمون نمیاریم و عادی رفتار میکنیم... اخرین بار حسابی گند زدم سر تمرین فوتسال بلند فریاد زدم زهرااااااااااااااا اینقدر دریپ نزدن حیثیتم رفت... 15 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۸۹ چند وقت پیش رفته بودم کلی میوه خریده بودم و تو ماشین داشتم برمیگشتم خونه که مامانم گفت سر راه یه چندتا هم نون تافتون بگیر بیا. منم رفتم نونوایی ولی چون خیلی وقت بود نون نگرفته بودم قیمت نون را نمیدونستم نوبتم که شد خواستم قیمت نون رو بپرسم ولی از اونجا که تو جو میوه فروشی بودم گفتم کیلویی چنده ؟ نونواهه مردم منم که 26 لینک به دیدگاه
captain 9274 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۸۹ پدر یکی از دوستان نزدیکم فوت کرده بود. با چند تا از دوستان رفتیم بهش تسلیت بگیم. خیلی ناراحت بودیم و من داشتم همش با خودم فکر میکردم که به محض دیدنش چه جمله ای بگم که مناسب اون شرایط باشه. حسابی توی جملات غوطه ور بودم: وقتی دیدیمش اول بقیه دوستان بهش تسلیت گفتند و من با دست پاچگی پرسیدم: خدا بیامرز رو چکارش کردید؟!! با تعجب بسیار از سوال من در حالی که همه حضار خندشون گرفته بود گفت: هیچی بردیم خاکش کردیم !!! و من :icon_pf (34): 26 لینک به دیدگاه
a_Farzad 913 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۸۹ دیروز داشتیم با خانواده میگفتیمو میخندیدیم ما اومدیم از تبلیغات شبکه مختلف گفتنو مسخره کردن رسیدیم به کانال ITN و قرص ضد افسردگی که روزی 500 بار تبلیغ قرصشو پخش میکنه من گفتم وای دیدی اون خانومه رو زنگ میزنه میگه من هرچی درو مرض داشتم خوب شده همه گفتن کدوم گفتم همون قرصه ضد افسردگیه بازم نفهمیدن من با اعتماد بنفس گفتم بابا ایزی لایفو میگم همه اینجوری:jawdrop::jawdrop: خواهرم گفت ایزی لایف پوشک بزرگ ساله منظورت احیانا نیو لایف نیست؟!!! 17 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 بهمن، ۱۳۸۹ دیروز داشتیم با خانواده میگفتیمو میخندیدیمما اومدیم از تبلیغات شبکه مختلف گفتنو میخره کردن رسیدیم به کانال ITN و قرص ضد افسردگی که روزی 500 بار تبلیغ خزشو بخش میکنه من گفتم وای دیدی اون خانومه رو زنگ میزنه میگه من هرچی درو مرز داشتم خوب شده همه گفتن کدوم گفتم همون قرصه ضد افسردگیه بازم نفهمیدن من با اعتماد بنفس مخکم میگم بابا ایزی لایفو میگم همه اینجوری:jawdrop::jawdrop: خواهرم گفت ایزی لایف پوشک بزرگ ساله منظورت احیانا نیو لایف نیست؟ میگم سوتیای نوشتاریت باحالتر بود 6 لینک به دیدگاه
bme.masood 5832 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 بهمن، ۱۳۸۹ دیروز جاتون خالی مهمونی بودیم و بعد تموم شدن مهمونی همه داشتن دم در خدافظی میکردن که برن . داداش من یهو خیلی اروم حرکت کرد طرف یه ماشینی که اونطرف خیابون پارک بود . چند نفر نشسته بودن توش . من حدس زدم میخواد چیکار کنه اما باورم نمیشد . :w127: خلاصه نزدیک ماشینه شد از پشت و یهو محکم کوبید به شیشه ماشینشون و سرشو اورد کنار پنجره و داد کشید ( از بچگی این کارو واسه ترسوندن ما انجام میده ) وقتی دادش تموم شد یهو متوجه شد که این ماشین عمه نیست و اشتباهی گرفته . :4chsmu1: حالا شما تصور کنید ما از خنده مرده بودیم . داداشم خشکش زده بود و زبونش بند اومده بود:imoksmiley: و افراد داخل اون ماشینم که دیگه تصورش با خودتون 25 لینک به دیدگاه
samaneh66 10265 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 بهمن، ۱۳۸۹ سر كار داشتم يه ليستي رو برسي ميكردم رسيدم به قرقره خوندمش فرقره حالا خودم بيشتر از همه خنده ام گرفته بود 10 لینک به دیدگاه
میلاد 24047 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن، ۱۳۸۹ یکی اس ام اس داد شمارش آشنا نبود نوشته بود: سلام میلادم خوبی؟ فلان فلان .... بعد من تعجب کردم گفتم کیه اینقدر با من صمیمه و من شمارش رو ندارم گفتم شما؟؟؟؟ گفت ابله اولش خودمو معرفی کردم گفتم میلادم (میلاد هستم) دیگه --------------------------- همین همه بهم خندیدند. 24 لینک به دیدگاه
samaneh66 10265 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن، ۱۳۸۹ زنگ زدم به دوستم خيلي بي ....ور شدي زنگ نميزني هفته گذشته زنگ زدم نبودي كجا بودي ؟ گفت قبرستون گفتم همونجا جاته بايد قبرستون باشي وقتي منو فراموش ميكني گفت به خدا بابام مرده بود تو مراسم بودم وقتي اينو گفت از خجالت اب شدم 17 لینک به دیدگاه
morta 3323 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن، ۱۳۸۹ انروز یه سوتی مرگباری دادم که میخوام خودم بکشم سر کلاس زبان بود ، معلممون گیر داده بود به من و وسط کلاس داشتیم یه 2 3 دقیقه ای بحث میکردیم ... از قضا یه دفعه این معلم ما ، من رو توی یه جایی دید که 7 8 تا فلافل گرفته بودم و اینا ولی من اون رو ندید بودم ... حالا هی به من میگه تنها خور اخر کار بود و همه چیز داشت خوب پیش میرفت ... که گفت تنها خور ... بازم از قضا امسال نزدیک مدرسمون یه فلافلی باز شده مام هی همو مهمون میکنیم بعد هنوز نشده بود من بقیه رو مهمون کنم ... نمیدونم چرا ، از شدت خریت این رو گفتم ( که من هنوز بقیه رو ..) :icon_pf (34): بعد از اونکه معلم گفت تنها خور من گفتم که " تا لا 4 5 بار دوستام من رو مهمون کردن ولی من هنوز نکردم " همون موقعم یکی بچا گفت " خب این افتخار داره؟؟؟ " و دوزاریم افتاد ... به این میگن روش خود ضایه کنی ( البته در عامیانه بتر میشه توضیح داد ) :sigh: 10 لینک به دیدگاه
morta 3323 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن، ۱۳۸۹ من نیفتاد دوزاریم چیه قضیه :JC_thinking: ببخشید من بد توضیح دادم بعد از اونکه معلم گفت تنها خور من گفتم که " تا لا 4 5 بار دوستام من رو مهمون کردن ولی من هنوز نکردم " همون موقعم یکی بچا گفت " خب این افتخار داره " و دوزاریم افتاد ...:pichak29::pichak29::pichak29: 4 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 بهمن، ۱۳۸۹ با دوستم رفته بودیم بیرووون که دوستم یه پورشه کاین دید از اونجا که عجله داره واسه اظهار فضل سریعا برگشت گفت میدونی قیمتش چنده ؟ منم گفتم نه ... گفت : بیشتر از 100 میلیون دلار تومن من اونم :icon_razz: 18 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۸۹ چند وقت پیش یکی از دوستامون تصادف کرده بود و اکیپ رفته بودیم ملاقاتش بیمارستان از اونجا که بر و بچ کمی هم اوباش تشریف دارن کل اتاق رو گذاشته بودن رو سرشون که یه دفعه یه پرستار مسن اومد تو و با کلی شاکی بازی ازمون خواست که آرومتر باشیم و رفت سمت تخت بغلی که آمپولشو بزنه.بعد زدن آمپول رفت بیرون و ما هم شروع کردیم پرستار بنده خدا رو سوژه کردن که دوستم گفت این انترمه یا انتر ؟ اون دوستم که رو تخت بود گفت این جزو انتراس ولی دو سه تا انترم دارن که آدم آرزو میکنه همیشه مریض بشه اینا دور و برش باشن که همه زدیم زیر خنده و گفتیم همون انتر از سرتم زیاده ... که یه دفعه متوجه شدیم هم اون پرستار اولیه و هم یکی دیگه که ترکه ای و خوشگل هم بود تو اتاقن :icon_pf (34):و همه حرفامونو شنیدن خلاصه ما که دیدیم اوضاع بی ریخته سریع از دوستمون خدافظی کردیم و در رفتیم بیرون بعدها دوستمون که مرخص شد تعریف میکرد که دیگه اون پرستار خوشگلا رو نمیذاشتن بیاد سمت تخت این و اون پرستار اولیه میومده و با خشونت تمام آمپولای اونو میزده 27 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۸۹ دو سه هفته ای مونده بود به آخر ترم و همه دنبال تکمیل جزوه بودیم یکی از درساییم که توش لنگ بودیم ریاضی بود. خلاصه یکی از بچه ها که ادعای ریاضی بود رو گیر آوردیم تا جزوشو بگیریم و اگرم شد بیاد به ما یه جلسه رفع اشکال کنه که طرف گفت حاضرم بهتون خصوصی و تضمینی ریاضی تو سی ساعت یاد بدم 10 تا جلسه یه ساعته ما رو میگی :ws28: اون :icon_razz: چون سوتیم دادشو ما هم کلا سوژش کردیم نه جزوشو داد نه دیگه حرف یاد دادنه ریاضی رو پیش کشید 18 لینک به دیدگاه
bpcom 10070 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 بهمن، ۱۳۸۹ یه دوستی داریم که کشتی گیره این ماجرای سوتیه اونه یه روز اکیپ بر و بچ تو حیاط دانشگاه نشسته بودیم و داشتیم گل میگفتیم و میخندیدیم که دیدم این رفیق کشتی گیرمون زوووم کرده رو یه دختره که خدایی خوشگلم بود ، منم نامردی نکردم محکم زدم پشتش که هی نادان حواست کجاست ؟ اونم که یدفعه از فاز در اومده بود گفت : هیچی بابا داشتم دختره رو بارانداز میکردم ... ما رو میگی؟ چی میگی تو ؟ بارانداز چیه ؟ گفت دارم بار اندازش میکنم دیگه ؟ که یدفعه یکی از بچه ها گفت نکنه منظورت براندازه ؟ که همه ما اون دوستمونم 21 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۸۹ امروز با چند از بچه ها رفته بودیم بیرون بعد تصمیم گرفتیم یه جا بایستیم و دلی از عذا در بیاریم همین که توی ماشین منتظر بودیم تا برادرم و دوستش برگردن یه دختره رو دیدیم که با کلی فیس و افاده داره از اون سمت خیابون میاد :viannen_38: به محض این که رسید به جوی پاشنه کفشش گیر کرد به جدول و نقش بر زمین شد :persiana__hahaha: اما زود بلند شد خودش رو جمع کرد و عصبانی رفت توی ماشینش :w74: به محض این که نشست استارت زد و پاش رو گذاشت روی گاز حالا گاز نده و کی گاز بده از یه طرف گاز می داد از یه طرف ماشین می پرید جلو و خاموش می شد آخرش پسر عموم سرش رو برد بیرون و داد زد خانوم ترمز دستی رو بده پایین :ws47: این هم نامردی نکرد همون طور که گاز می داد ترمز دستی رو داد پایین و زد به موتوریه که جلوش پارک کرده بود و موتور رو انداخت توی جوی :icon_pf (34): حالا بیچاره موتوریه اومده می گه خانوم پس چرا این جوری کردین ؟! چنان جیغی کشید سر آقاه که فکر کنم پرده گوشش پاره شد "آخه این جا جای پارک کردنه " :w13: من که دیگه مرده بودم از خنده :ws28: :ws28: 25 لینک به دیدگاه
parsita 749 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 بهمن، ۱۳۸۹ بدترین سوتی که تا حالا تو عمرم دادم: آخر این ترم استادم ایمیلشو داده بود به بچه ها برای تحویل پروژه منم چون براش فرستاده بودم اونم جواب داده بود شده بود جز لیستم خلاصه یه شب تا on شدم دیدم دوستم هست براش نوشتم سلام دخملو خوفی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اشتباهی رفت برای استادم:cryingf: اونم گفت فردا بیا کمیته انضباطی به من می گی دخملو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:w13: 19 لینک به دیدگاه
میلاد 24047 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 بهمن، ۱۳۸۹ یه جا چند نفر داشتند بحث موسیقی میکردند...یهو یکیشون به من گفت برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام رو میشناسی؟ گفتم کدوما؟ بعد همه هر هر خندیدند بهم 13 لینک به دیدگاه
mina_srk 1982 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 بهمن، ۱۳۸۹ این اواخر یه سوتی ناجور جلو استادم دادم!! تو دفترش بودم با دوستم داشتیم حرف میزدیم استادمم مشغول کار بود که نمیدونم چی شد ازش پرسیدم:استاد؟؟؟؟ما انگل داریم؟؟؟ بنده خدا یه چند لحظه منو نگاه کرد بعد گفت نمیدونم... بعد تازه خودم فهمیدم چه سوتی دادم!!! بعدش که به استادم گفتم منظورم درس انگل شناسی بوده کلی دسته جمعی خندیدیم!! اما بدجور ضایع شدم!!! 25 لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 17 بهمن، ۱۳۸۹ سوتی های خودم همچی بامزه نیستن....ولی می خوام سوتی یکی از دوستامو براتون تعریف کنم! ما حدود 2-3سال پیش یه استاد نرم افزاری داشتیم به اسم رامین.م و ایشون شمارشو داده بود بهمون تا اگر تو نرم افزار مشکلی داشتیم،با تماس باهاش اشکالامونو رفع کنیم. حدود 2 سالی ازون کلاس گذشته بود...دوستم زنگ میزنه به دوستش رامین و این مکالمه رو ترتیب میده: دوستم:سلام رامین رامین:سلام دوستم : نشناختی؟ رامین:خیر....به جا نیاوردم دوستم: واقعاً نشناختی؟ رامین:خیر... دوستم:بهتر نیست یکم اون فسفرای مغذتو کار بندازی؟ رامین:حیفه...تموم میشن..لازمشون دارم! دوستم:یادت نیست یبار .... رامین:خیر آقا...اگر ممکنه اسمتونو بگید تا یادم بیاد! دوستم: آقا شرمنده...گویا اشتپ شده... و مکالمه قطع شد....:smiley (18): . . . من الان ترمی 20 تومن از دوستم میگیرم تا پتشو نریزم رو آب....انقده حال میده!!! ولی خداییش خیلی حرکت ضایعی بوده....یکی نیست بگه آخه حمّال!....تو از صداش نمیفهمی این اون رامین نیست؟!! لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده