مجید بهره مند 43111 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۲ خوب چيكار كنم حواسم نيست. يه وقتايي تو شلوغي اينجا گم ميشه.من سوتي ميدم شماهم ميخندين.بده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نه چرا بخندیم :lol::lol: 5 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۳۹۲ ببینین دیگه خداییش این تقصیر من نیست... تقصیر محمده 15 لینک به دیدگاه
maryam39 8211 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۲ چند وقت پیش سر ظهر سوار تاکسی شدم. وسطای مسیر داشتن اذون میدادن. منم طبق عادتم همین جوری داشتم همزمان اذونو زیرلبم زمزمه میکردم که تاکسیه پشت چراغ قرمز وایساد منم دیدم خوب وقتیه گفتم کرایه رو حساب کنم پولو درآوردم و رو کردم به راننده. بجای بفرمایید گفتم: الله اکبر رانندهه هم همین جوری مونده بود جواب الله اکبرو چی باید بده منم که دیگه خودم کف تاکسی بودم بقیه رو نمی دونم 20 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۳۹۲ چند روز پیش یکی از ایمیلهام رو که باز کردم دفعه چندمی بود که یاهو میگفت که رمزتو عوض کن ،احتمالا کسی با آی دیت آن شده ...من هم با اینکه عجله داشتم برای اینکه دیگه اون صفحه رو نیاره چند تا پسورد دادم تا بالاخره یکیو قبول کرد......الان یادم رفته پسوردم چیه....:icon_pf (34): اون ایمیلی هم که بخواد پسورد رو به اون بفرسته کلا یادم نیست.... 18 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آبان، ۱۳۹۲ دیروز با دوستم رفته بودم بیرون بعد حالم هم اصن خوب نبود رفتیم یه خیابونی که تا حالا نرفته بودم بعد وقتی از اون خیابون اومدیم بیرون دوستم گفت بیا بریم سمت چپ فلکه شیراز اینوره منم گفتم برووووو هیچم اینور نیست باید مستقیم بریم بعد اون هی میگفت نه منم قبول نمیکردم بالاخره با من اومد مستقیم رفتیم بعد هنوز دوستم هی غر میزد منم دستش رو گرفتم بردم جلو یه مغازه ای و با جدیت و عصبانیت گفتم آقا مگه فلکه شیراز از این سمت نیست؟ اونم گفت نه باید میرفتید اونور و دستش رو کشید به سمتی که دوستم گفت دوستم گفت خو بیا فقط میخواستی ضایع بشی؟ یعنی مرده بودیم از خنده وسط خیابون بعدش هی به این فکر کردم که حالا آقاهه پیش خود میگه اخه چرا با من دعوا داشت این دختره؟:vahidrk: 12 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آبان، ۱۳۹۲ همین الان هم یه سوتی دادم نشستم تو سایت بعد برگشتم که یه چیزی به دوستم بگم دسته صندلیم گیر کرد زیر میز هرچی کشیدم در نیومد منم با تمام توانم محکم کشیدمش آنچنان صدایی داد که ملت برگشتن نگام کردن یه نچی گفتن که ضایع شدم 12 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آبان، ۱۳۹۲ با 2تا از دوستام تو حیاط دانشگاه نشسته بودیم یکیشون گفت که بیاید به بچه های دکترا بخندیم تا سرمون بیاد خودمونم دکتر بشیم بعد از اون طرف یکی از استادای خیلی خوب یونیمون اومد رد شد که تازه از انگلیس برگشته اون یکی دوستم گفت بچه ها به دکتر بخندین مام بریم فرنگ یهو اون یکی بر گشت گفت یا خدا استاد کله شو برگردونده الان کچلی کله اش به سمت ماست :banel_smiley_52::evilsmile: مام شانس نداریمدکتر که سهله فردا کچل میشم آغا اینو که گفت ترکیدیم از خنده 14 لینک به دیدگاه
Moment 15228 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آبان، ۱۳۹۲ اینی که میگم سوتی نیست ولی خعلی باحاله یه معلم زبان داشتیم دبیرستان که آدم اهل حالی بود یکی از بچه ها یه لغت مثل ofifice از دبیرمون پرسید و اونم روی تخته کلمه رو نوشت ولی یکی از fها رو ننوشت رفیقمون گفت آقای معلم دو تا f داره، معلممون هم طی یه حرکت بسیار زیبا روی همونf ای که نوشته بود یه تشدید گذاشت 15 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۲ هم اتاقیم شارژ گوشیش تموم شد اومد گوشی منو گرفت که به شوهرش زنگ بزنه بعد الان بهم پس داد یه پیام فرستاده بودم برا دوستم اومدم تو صندوق ارسالی ببینم ارسال شده یا نه دیدم یکی از پیام های ارسالی این بود :(نفسم چی شد؟) گفتم خدایا من به کی پیام دادم نفسم؟ بعد تازه فهمیدم که بابا اصن شماره ناشناسه و دوستم پیام داده بوده نمیدونم تا کی قراره من انقدر سوتی بدم از دیروز تا الان... 9 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۲ وایییییییییی خدا... سوتی نیستا اما بیچاره شدم نمی دونم این یارو با خودش چی فکر کرده که کیف من بدبخت برد!!!:icon_pf (34): بابا حداقل شماره کارت میداد میریختم به حسابش بدبختو... فکر کنم بهم زنگ بزنه بگه: شماره کارتتو بده به حسابت پولشو بریزم:icon_pf (34): کیفمو تو کوچه میذاشتم نمکی هم نمیبردش 20 لینک به دیدگاه
SaHaR AnGeL 111 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۲ چند روز مونده بود مدارس باز بشه امسال یکی از دوسای نتی ازم پرسید چه خبر؟ منم میخاستم واسش بنویسم"بوی ماه مهر ماه مدرسه/بوی بازی های راه مدرسه" ولی این حرف س و ی کنار همن خورد "بوی ماه مهر ماه مدرسه/بوس بازی های راه مدرسه" منم اصن اون موقع حواس نبود ینی نفهمیدم که اشتباه تایپ کردم :icon_razz: هیچی دیگه تا یه ماه میخندیدن بهم:(2310): 17 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۲ یه کاری کردم که در کمتر از 48 ساعت آینده مشخص میشه سوتی بوده یا نه..... فی المجلس اینکه خودم ،عملیات انتحاری علیه ایمیل خودم که چند پست بالاتر بهش اشاره کردم، انجام دادم.....:icon_pf (34): 11 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 آبان، ۱۳۹۲ خدایاااااا آخه چرا من باید انقدر تابلو کنم آخههه؟؟؟؟ امشب میخواستم ماکارونی درست کنم بعد بسته ش باز بود یه کم ازش دوستم استفاده کرده بود قرار بود بقیه شو درست کنم اصن حواسم نبود که بازه خیلی هم خسته بودم سرم داشت گیج میرفت همین که اومدم بسته رو بردارم تمام ماکارونی ها ریخت رو میزو تو اتاق اومدم جمعشون کردم گفتم خب چیزی هم توشون نیست بعد الان دوستم داشت میخورد یهو دوید بیرون وقتی اومد تو گفتم چی شد؟ گفت نمیدونم چی توش بود آخه ماکارونی کههیچ چیز خاصی توش نیست پس این چی بود تمام دندونام درد گرفتن منم هیچی نگفتم خدا منو ببخشه 16 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آبان، ۱۳۹۲ تازه فهمیدم اونایی که میگن بروکراسی اداری از چه درد خفنی دارن صحبت میکنن!!! دهنم سرویسید:icon_pf (34): البته این سوتی نبودا اما پیرو پست قبلیم بود 11 لینک به دیدگاه
Hodaa37 2744 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آذر، ۱۳۹۲ این سوتی من نیست خدا رو شکر سوتی گرفتم یکشنبه رفته بودم بیرون چندتا سوتی گرفتم مهمترینش این بود سوار تاکسی شدم با کلی ترس و لرز.آخه راننده شبیه مانکنهای خیلی باکلاس بود با لباس و عطر و مدل موی خیلی توپ انگار داماد بود. صندلی عقب هم دوتا دختر خیلی خوشگل و خوش پوش نشسته بودن..همش فکر میکردم یا سرکاریه یا دوربین مخفی.خلاصه میدون اول رو که رد کردیم موبایل راننده زنگ خورد چه زنگ رمانتیکی و اونم با کلی جانم و .... جواب داد و قطع کرد و گوشی رو داد به من.فکر کن.راننده برگشت گوشی رو داد به من و دید که نمیگیرم چند بار گوشی رو تکون داد که یعنی بگیر دستم خسته شد!!!!!!! من اگه نفس میکشیدم کارم از شدت خنده به اورژانس میکشید 12 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۹۲ یکی از بچه های کلاسمون هست که ایرانیه اما اینجا به دنیا اومده...تازه هم فارسی داره حرف می زنه. امروز بهش می گم: جی - افت چه طوره؟ می گه ... ای بابا ... خیلی لوسه... بچه داره می گم ها؟ بچه داره؟ از کی؟ می گه: نه لوسه دیگه.... می گم آهان یعنی بچه ست و بچه بازی در میاره؟ می گه : آره همون 27 لینک به دیدگاه
pesare irani 41805 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آذر، ۱۳۹۲ دیروز رفته بودم دکترررررررررررررررررررررررررررررررررررررر نوبت هفت برا من بود نشسته بوودم رو صندلی تو خودم بودم برا خودم اهنگ میخوندم یه هو دیدم خانومی ک دم در وای مسته ماره میخونه برن تو اومده بالا سرم میگه اقا ما شمارتون چنده:5c6ipag2mnshmsf5ju3 منم خیلی ی ی ی ی خوشگل و شیک و مجلسی گفتم ...............0936 گفت این نع شماره ویزیت منم که این طوری شده بود گفتم هفت:icon_pf (34): گفت نوبتهه برو توووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو 29 لینک به دیدگاه
nasim184 12256 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۲ بچه ها کلی برنامه ریختم که استاد اومد سر کلاس بگن استاد هفته دیگه امتحان نطام مهندسیه وباید امتحان کنسل کنید! برنامه ریخته شد و استاد اومد یکی از بچه ها قضیه رو مطرح کرد......استادم کمی فک کرد و گفت نه امکانش نیست ولی خوب حالا کیا امتحان نظام دارن؟ همه نگاه هم میکردیم و هیشکه دستش بالا نکرد استادم گفت پس برا همدردی با بچه هایی که امتحان دارن میخواید امتحان کنسل کنید:ws28: هیچی دیگه ما هم گفتیم استاد خداییش صداقت بچه ها قابل تحسینه 28 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۲ رفتم تو سایت آمازون برای کتری سرچ کردم.... بع حواسم نبود گزینه روی home & kitchen مونده بود... بعد اومدم دنیال یه دوربین بگردم..... زدم canon G12 ... هی ارور میده... می گم: واااااااااا از آمازون بعیده بعد دیدیم رو همون گزینه ی Home & kitchen مونده... چه توقع هایی دارم از آمازون...می خوام تو وسایل آشپز خونه برام دوربین عکاسی پیدا کنه :5c6ipag2mnshmsf5ju3 13 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده