Valentina 13664 ارسال شده در 24 خرداد، 2011 :ws28: یه چیز دیگه بگم بخندیم نزدیکه اون پنجره هه کنار خود ضریح هست اونجا بودیم یه مقدار خلوت اینجا بود منم داشتم درد دل اینا میکردم خفن تو حاله خودم بودم:girl_angel: بعده یه خانومه با صدا بلند گفت یا امام رضا گریب ، گریب امام رضا(خیلی لهجش باسم جالب بود) منو میگی... ترکیدم از خنده ... نمیدونستم چی کار کنم بخندم یا تو حاله خودم باشم ______________ شرمنده از دوستای ترکم اخه تازه با این لهجه اشنا شده بودم ... فکر کردم خانومه طرز حرف زدنش اینجوریه منم وقتی بچه بودم به مداد قرمز میگفتم مداد گرمز خدا خفت نکنه متین :ws28: 2
El Roman 31720 ارسال شده در 24 خرداد، 2011 :ws28: یه چیز دیگه بگم بخندیم نزدیکه اون پنجره هه کنار خود ضریح هست اونجا بودیم یه مقدار خلوت اینجا بود منم داشتم درد دل اینا میکردم خفن تو حاله خودم بودم:girl_angel: بعده یه خانومه با صدا بلند گفت یا امام رضا گریب ، گریب امام رضا(خیلی لهجش باسم جالب بود) منو میگی... ترکیدم از خنده ... نمیدونستم چی کار کنم بخندم یا تو حاله خودم باشم ______________ شرمنده از دوستای ترکم اخه تازه با این لهجه اشنا شده بودم ... فکر کردم خانومه طرز حرف زدنش اینجوریه منم وقتی بچه بودم به مداد قرمز میگفتم مداد گرمز لابد نمیدونسته امام رضا فارسه باید باهاش فارسی حرف زد ضمنا ، جهت اطلاع ترکی لهجه نیست ، یکی از برترین و کاملترین زبان های دنیاست 8
Abolfazl_r 20780 ارسال شده در 24 خرداد، 2011 دائیم راننده تریلیه. با ماشین سواری خودش دیروز داشتیم میرفتیم دیدن یه نفر به عنوان عید دیدنی. پشت فرمون نشسته بود تو مسیر خیابون بو علی میرفتیم. یه مسیر مستقیمه که چند تا چهارراه پشت سر همدیگه با فاصله کم قرار داره. یه خورده اعصابش ضعیفه و کلا آدم بداخلاق و خطرناکیه. همه سعی میکنن جز در موارد ضروری باهاش حرف نزنن. :banel_smiley_52: آقا کار نداریم داشتیم میرفتیم دیدم چراغ قرمز اولو رد کرد. خیابونا هم این روزا خیلی خلوته. دومی رو هم رد کرد. منم هرچی اومدم بهش بگم دیدم جای حرف زدن نیست. بالاخره خودش یه عمره راننده بیابونه. سر چهارراه فردوسی تقریبا 100 تا سرعت داشتیم که کاملا آزاد با یه ماشین نمره شیراز که بدبختا مسافر هم بودن به شدت برخورد کردیم. خوشبختانه خسارت جانی نداشتیم ولی ماشین خودمون و اون بنده خدا بدجوری داغون شد. دائیم وقتی پیاده شد گفت من اصلا حواسم نبود تو خیابونم. فکر میکردم دارم تو جاده رانندگی میکنم. :icon_pf (34): 17
Matin H-d 18145 ارسال شده در 24 خرداد، 2011 لابد نمیدونسته امام رضا فارسه باید باهاش فارسی حرف زدضمنا ، جهت اطلاع ترکی لهجه نیست ، یکی از برترین و کاملترین زبان های دنیاست خو اصولا ما میگیم لهجه داره، مثلا رشتی، مشهدی،ترکی اما بله ترک زبانان یه زبانه کامله در هر حال یه شوخی بود... شاید اگه همینجوری شنیده بودم خندم نمی گرفت چون تو حاله خودم بودم اینجوری شنیدم متوجه نشدم باسه محلی جاییه 8
jonny depp 8297 ارسال شده در 24 خرداد، 2011 لابد نمیدونسته امام رضا فارسه باید باهاش فارسی حرف زدضمنا ، جهت اطلاع ترکی لهجه نیست ، یکی از برترین و کاملترین زبان های دنیاست یه کلام از ماشین عروس 2
El Roman 31720 ارسال شده در 24 خرداد، 2011 یه کلام از ماشین عروس لزومی نمیبینم شما رو توجیح کنم فقط برام جالبه چرا باعث سوزش شما شد این جملم 4
jonny depp 8297 ارسال شده در 24 خرداد، 2011 لزومی نمیبینم شما رو توجیح کنم فقط برام جالبه چرا باعث سوزش شما شد این جملم سوزش؟ ما بزرگواریم میذاریم کسایی که چیزی برای افتخار ندارن با دروغ خوش باشن 2
El Roman 31720 ارسال شده در 24 خرداد، 2011 سوزش؟ ما بزرگواریم میذاریم کسایی که چیزی برای افتخار ندارن با دروغ خوش باشن (حیف نمیخوام با هر کس و ناکسی دهن به دهن بشم، دوستای خیلی خوبی دارم که ممکنه جواب دادن به همچین مسائل بی ارزشی موجب آزرده خاطر شدنه اونا بشه ، و واقعا اصلا ارزش ناراحت کردن دوستامو نداره ایشون ، شخصیت ایشون از روزای اول برای من کاملا مشخص شد:icon_pf (44): ) 5
asal sadra 3752 ارسال شده در 25 خرداد، 2011 (حیف نمیخوام با هر کس و ناکسی دهن به دهن بشم، دوستای خیلی خوبی دارم که ممکنه جواب دادن به همچین مسائل بی ارزشی موجب آزرده خاطر شدنه اونا بشه ، و واقعا اصلا ارزش ناراحت کردن دوستامو نداره ایشون ، شخصیت ایشون از روزای اول برای من کاملا مشخص شد:icon_pf (44): ) این طرز حرف زدن از شما بعیده :viannen_38: نباید از شوخی ها دلخور بشین:girl_yes2: 4
El Roman 31720 ارسال شده در 25 خرداد، 2011 این طرز حرف زدن از شما بعیده :viannen_38:نباید از شوخی ها دلخور بشین:girl_yes2: من از شوخی آقای متین ناراحت نشدم ، فقط به نظرم چیزی واسه خنده نبود یک نفر داشته با امامش حرف میزده ، ولی این پست اصلا ربطی به اون شوخی نداشت ، ایشون کنایه زدن 2
Matin H-d 18145 ارسال شده در 25 خرداد، 2011 من از شوخی آقای متین ناراحت نشدم ، فقط به نظرم چیزی واسه خنده نبود یک نفر داشته با امامش حرف میزده ، ولی این پست اصلا ربطی به اون شوخی نداشت ، ایشون کنایه زدن دوست عزیز من قصدم مسخره کردن یا کنایه زدن نبود.... من تا الان با این زبان برخورد نداشتم و نمیدونستم که مربوط به دوستانه ترکمان باشه.... قصده توهینم نداشتم من اینجا دوستانه ترکه زیادی دارم و همچنین در فضای خوده جامعه و خیلی هم باهاشون صمیمی هستم اما با این زبان اشنا نبودم و در اون لحظه برام جالب بود و این که تنها یه شوخی بوده که در اون لحظه پیش اومد و چیزه دیگه ی هم نبوده .. اگر باعثه ناراحتیه دوستان شدم شرمنده :flowerysmile: 5
El Roman 31720 ارسال شده در 25 خرداد، 2011 دوست عزیز من قصدم مسخره کردن یا کنایه زدن نبود.... من تا الان با این زبان برخورد نداشتم و نمیدونستم که مربوط به دوستانه ترکمان باشه.... قصده توهینم نداشتم من اینجا دوستانه ترکه زیادی دارم و همچنین در فضای خوده جامعه و خیلی هم باهاشون صمیمی هستم اما با این زبان اشنا نبودم و در اون لحظه برام جالب بود و این که تنها یه شوخی بوده که در اون لحظه پیش اومد و چیزه دیگه ی هم نبوده .. اگر باعثه ناراحتیه دوستان شدم شرمنده :flowerysmile: خواهش میکنم مساله شما حل شده بود ، بحث سره کسه دیگه ایه 3
Valentina 13664 ارسال شده در 25 خرداد، 2011 ایییشششش بسه دیگه...هی من میام سوتی بخونم هی سوتی نمیبینم...:w00: جای این حرفا یه ریزه سوتی بدین 7
Matin H-d 18145 ارسال شده در 25 خرداد، 2011 ایییشششش بسه دیگه...هی من میام سوتی بخونم هی سوتی نمیبینم...:w00: جای این حرفا یه ریزه سوتی بدین خوب خودت یه دونه بوگو خو 1
Matin H-d 18145 ارسال شده در 25 خرداد، 2011 میدونی که من سوتی کم میدم حالا من یه چیز میگم سر کلاس بافت شناسی بودیم روزه اخر دانشگاه تو همین اسفند ماه منم با دوستام جلو ردیف اول نشسته بودیم چون دیر اومدیم کله صندلی های عقب پر شده بود خلاصه هوا خیلی سرد بود این در کلاس هم بسته نمیشد ... من هی پا میشدم درو میبستم این سطل زباله هم میزاشتم پشت در.... هی باز میشد هی میبستم.. سوزه خفن داشت ... دیگه کلافه شده بودم تازه داشت حالم جا میومد در دیگه باز نمی شد.... یه دفعه یکی از پسرا اومد تو کلاس درو باز کرد نبستش هنوز از جلو من رد نشده بود گفتم چرا درو نمی بندی؟ ببندش ببینم.. مگه نمی بینی هوا سرده؟:ubhuekdv133q83a7yy7 نتایج: پسره: خودم: دوستام::ubhuekdv133q83a7yy7 استاد: اما باز همچنان از لایه در سوز میومد منم تا اخره کلاس اینجوری بودم... روم نمیشد پاشم محکم ببندمش:imoksmiley: 14
mobinak 398 ارسال شده در 25 خرداد، 2011 اين دوستمون يه سوتي تعريف كرد منم يه چيزي يادم اومد كه بگم: كلاس مدار منطقي داشتيم، كلاسشم خيلي شلوغ ميشد، من اومدم داخل كلاس يكي از بچه ها گفت : ببين ميشه درو ببندي؟؟؟ درو بستم، يكي ديگه گفت: ببين ميشه پنكه رو روشن كني؟؟؟؟ اونم روشن كردم، يه پسره گفت :ببين ميشه يه ليوان چايي برا من بياري؟؟؟ منم بهش گفتم :مگه اومدي خواستگاري كه چايي بيارم؟؟؟؟ ديگه كلاس تركيد. 17
El Roman 31720 ارسال شده در 25 خرداد، 2011 همین الان یه سوتی دادم سیما همیشه برای من مثل خیلیا عکس و نقاشی های قشنگ میفرسته الان هم یکی از اون عکسای قشنگ برای من فرستاده شد ، من بدونه اینکه فرستنده رو ببینم کیه فکر کردم مثل همیشه سیماست رو نام کاربریش کلیک کردم و رفتم تو پروفایلش و بابت عکس تشکر کردم ، بعدش دیدم ا این که پروفایل afarin هست ، فکر کردم اشتباهی اومدم تشکر کردم و بهش گفتم معذرت کامنته اشتباهی بود تو این فاصله هم آفرین تو پروفابله من گفته بود خواهش میکنمو اینا و بعد afarin اینجوری شد: ، خلاصه بعدا رفتم پروفایل سیما از اون بابت عکس تشکر کردم ولی باز که اومدم پروفایلم دیدم عکس رو afarin فرستاده نه سیما بعد رفتم پروفایل سیما و بهش گفتم معذرت کامنته اشتباهی بود و باز هم از afarin تشکر کردم هرکسی فهمید چی به چی شد جایزه داره 20
yasi * m 5032 ارسال شده در 25 خرداد، 2011 همین الان یه سوتی دادم سیما همیشه برای من مثل خیلیا عکس و نقاشی های قشنگ میفرسته الان هم یکی از اون عکسای قشنگ برای من فرستاده شد ، من بدونه اینکه فرستنده رو ببینم کیه فکر کردم مثل همیشه سیماست رو نام کاربریش کلیک کردم و رفتم تو پروفایلش و بابت عکس تشکر کردم ، بعدش دیدم ا این که پروفایل afarin هست ، فکر کردم اشتباهی اومدم تشکر کردم و بهش گفتم معذرت کامنته اشتباهی بود تو این فاصله هم آفرین تو پروفابله من گفته بود خواهش میکنمو اینا و بعد afarin اینجوری شد: ، خلاصه بعدا رفتم پروفایل سیما از اون بابت عکس تشکر کردم ولی باز که اومدم پروفایلم دیدم عکس رو afarin فرستاده نه سیما بعد رفتم پروفایل سیما و بهش گفتم معذرت کامنته اشتباهی بود و باز هم از afarin تشکر کردم هرکسی فهمید چی به چی شد جایزه داره من فهمیدم:mornincoffee: 4
Ehsan 112346 ارسال شده در 25 خرداد، 2011 دیروز داشتم به سمت ایستگاه مترو پیاده میومدم. یک افغانیه جلوم را گرفت،گفت آقا مرتو کجاست؟ من هی میگفتم چی؟ طرف میگفت مرتو. گفت میخوام برم مرتو ورد آباد !!!!!!! تازه فهمیدم منظورش مترو وردآورد بوده !!!!!!! 17
ارسال های توصیه شده