maryam39 8211 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۳۹۲ ممنونم ازتون.ولی چرا ساختا ر جمله ش اینجوریه؟ hear دو معنا داره یکیش همین گوش دادنه یکی دیگش خبر داشتنه که کمتر به کار میره و همونجور که دوستم گفت اغلب تو محاوره ازش استفاده میشه 4 لینک به دیدگاه
eng.l.s 5684 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 بهمن، ۱۳۹۲ سلام . میشه تو ترجمه های جمله های قرمز زیر کمکم کنید I 've got this new flat.it 's so nice!I really love it. I 'm having such a good time she probably thinks I 'm unemployed because i don't go out to work in the morning and I don't wear a suit.I think I wear really cool clothes.(اقاهه تی شرت میپوشه و شلوارش جینه) there's only me living here.but my flat's a bit busy at the moment because some of the other guys in the band are using it to keep their instruments in ,so they 're always coming in and out. 2 لینک به دیدگاه
mim-shimi 25686 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۹۲ Urea did not induce skin irritation at the concentrations tested, based on visual inspection for urea-induced irritation 2 لینک به دیدگاه
a.namdar 5908 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 بهمن، ۱۳۹۲ Urea did not induce skin irritation at the concentrations tested, based on visual inspection for urea-induced irritation بر اساس مشاهدات عینی برای حساسیت ناشی از اورهآ ، در غلظتهای آزمون حساسیتهای پوستی مشاهده نشده است. 3 لینک به دیدگاه
mim-shimi 25686 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اسفند، ۱۳۹۲ Information regarding the potential toxicity of oral exposure to exogenous urea inhumans is limited to accounts of accidental exposure, studies on volunteers withrenal disease, and studies where therapeutic uses of urea were employed. These studies are described in Appendix B and are of limited value in developing a chronic RfD due to the acute nature of exposure to urea, evaluation of high doses,lack of observed toxicity, limited study design, and insufficient exposure characterization 1 لینک به دیدگاه
eng.l.s 5684 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اسفند، ۱۳۹۲ Information regarding the potential toxicity of oral exposure to exogenous urea inhumans is limited to accounts of accidental exposure, studies on volunteers withrenal disease, and studies where therapeutic uses of urea were employed. These studies are described in Appendix B and are of limited value in developing a chronic RfD due to the acute nature of exposure to urea, evaluation of high doses,lack of observed toxicity, limited study design, and insufficient exposure characterization اطلاعات مربوط به سمیت بالقوه قرار گرفتن در معرض دهان به اوره برون زا در انسان به حساب از قرار گرفتن در معرض اتفاقی، مطالعات بر روی افراد مبتلا به بیماری کلیوی، و مطالعات که در آن استفاده های درمانی از اوره استفاده شد محدود شده است. این مطالعات در پیوست B شرح داده شده و از ارزش محدود شده است در حال توسعه یک RFD مزمن با توجه به ماهیت حاد قرار گرفتن در معرض اوره، ارزیابی دوز بالا، عدم سمیت مشاهده شده، طراحی مطالعه محدود، و شناسایی قرار گرفتن در معرض ناکافی امیدوارم درست باشه. 4 لینک به دیدگاه
vahid_oveili 47 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مرداد، ۱۳۹۳ represented by the lower limiting curve for 1C. نظرتون راجه به این چیه توسط پایین اوردن منحنی محدود کننده به ازای ... نشان داده میشود یا توسط محدوده ی پایین منحنی به ازای ... نشان داده شده 4 لینک به دیدگاه
maryam39 8211 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 مرداد، ۱۳۹۳ represented by the lower limiting curve for 1 نظرتون راجه به این چیه توسط پایین اوردن منحنی محدود کننده به ازای ... نشان داده میشود یا توسط محدوده ی پایین منحنی به ازای ... نشان داده شده فک میکنم هیچ کدوم درستش میشه: توسط منحنی محدود کننده پایینی به ازای ... البته اگه معنی میده تو متن! چون اولی در صورتی درست بود که میگفت: by lowering limiting curve دومی هم در صورتی درست بود که میگفت: by the lower limit of the curve 4 لینک به دیدگاه
Ali khaleghi Irani 12 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۳۹۴ بچه ها کسی میتونه بگه مفهوم این جمله چیه؟ زمینه: مهندسی مکانیک inertia forces increase with the size of the part, and in many machines this more than offsets any gain resulting from using large parts. فکر کنم مبهمترین قسمت جمله کلمه offset باشه 2 لینک به دیدگاه
S.F 24932 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۹۴ بچه ها کسی میتونه بگه مفهوم این جمله چیه؟ زمینه: مهندسی مکانیک inertia forces increase with the size of the part, and in many machines this more than offsets any gain resulting from using large parts. فکر کنم مبهمترین قسمت جمله کلمه offset باشه مال این ه؟ [h=3] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [/h] جمله ناجوری اینرشیا فورس ک همون نیروی متعادل کننده است. افست تو نرم افزار ها ب معنی فاصله ب کار می ره متعادل کردن و خنثی کردن هم گوگل ترنسلیت می ده. 2 لینک به دیدگاه
.sOuDeH. 16059 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۳۹۴ من دارم یه تز معنی میکنم...بعضی جاها (خیلی جاها) مشکل دارم..کم کم پیش میرم کم کم از شما یاری میجویم به نام خدا اولین مشکلم :دی (1 studied in network information theory, albeit one that is very pertinent to present-day networks—essentially all wireline networks can be cast into their model once the physical layer has been abstracted into errorfree conduits for carrying bits (2 coding. But it does not distinguish the study of network coding from network, or multiterminal information theory—a much older field with a wealth of difficult open problems (3 A feature of Ahlswede et al.’s paper that distinguishes it from most network information theory papers is that, rather than looking at general networks where essentially every node has an arbitrary, probabilistic effect on every other node, they look specifically at networks consisting of nodes interconnected by error-free point-to-point links 1 لینک به دیدگاه
tasvir52 12 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آبان، ۱۳۹۴ 1= مبحث کامپیوتر ،پردازش تصویر 2-a part-based tree model by constructing poselet examples through a visual category distinctive tree nodes which are used to represent the human body parts 3-یک مدل درختی مبتنی بر جزع که با ساخت نمونه poselet ها توسط دسته بندی بصری گرههای متمایز درخت که در نمایش اجزای بدن انسان بکاررفته است درخواست: آیا ترجمه بهتری میتونین ارایه بدین و.... ترجمه ی poselet چی میشه؟ 2 لینک به دیدگاه
Abbas.H 15131 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آبان، ۱۳۹۴ 1= مبحث کامپیوتر ،پردازش تصویر2-a part-based tree model by constructing poselet examples through a visual category distinctive tree nodes which are used to represent the human body parts 3-یک مدل درختی مبتنی بر جزع که با ساخت نمونه poselet ها توسط دسته بندی بصری گرههای متمایز درخت که در نمایش اجزای بدن انسان بکاررفته است درخواست: آیا ترجمه بهتری میتونین ارایه بدین و.... ترجمه ی poselet چی میشه؟ تو منابع poselet رو اینجوری معرفی کردن: Poselets are parts that are tightly clustered in both appearance and configuration space اجزایی که هم در ظاهر و هم در پیکربندی به صورت فشرده گردآوری شده اند. لینک منبع: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام تو جمله شما دو بار که استفاده شده که به نظر من اولیش رو حذف کنید معنی بهتری میده. یک مدل درختی مبتنی بر جزع، با جمع کردن نمونه های poselet از طریق دسته بندی ... 4 لینک به دیدگاه
tasvir52 12 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۹۴ ممنوووون دیگه داشتم از این انجمن ناامید میشدم ممنون که پاسخ دادین آره شاید نشه معادل فارسی براش پیدا کرد مثل wavelet یا کانتورلت .میتونم بازم مزاحم بشم برای ترجمه و آیا از همین قسمت باید وارد شدهئ و درخواست بدم؟ لینک به دیدگاه
meytim 716 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۹۴ 1= مبحث کامپیوتر ،پردازش تصویر2-a part-based tree model by constructing poselet examples through a visual category distinctive tree nodes which are used to represent the human body parts 3-یک مدل درختی مبتنی بر جزع که با ساخت نمونه poselet ها توسط دسته بندی بصری گرههای متمایز درخت که در نمایش اجزای بدن انسان بکاررفته است درخواست: آیا ترجمه بهتری میتونین ارایه بدین و.... ترجمه ی poselet چی میشه؟ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام مثال: wavelet ----> موجک curvelet ----> خمک poselet ----> حالتک 4 لینک به دیدگاه
tasvir52 12 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۹۴ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام مثال: wavelet ----> موجک curvelet ----> خمک poselet ----> حالتک ممنوووووووون meytimعزیز فقط موجک رو میدونستم بجای خمک اگه بگیم خمینه غلطه؟ لینک به دیدگاه
meytim 716 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۹۴ ممنوووووووون meytimعزیز فقط موجک رو میدونستم بجای خمک اگه بگیم خمینه غلطه؟ حقیقتش من نمی دونم؛ دیدم دیگران اینجوری استفاده کردن؛ عملاً اون اصطلاح انگلیسی هست که کار رو راه میندازه؛ تا اینا جا بیفتن ما نابود شدیم! 3 لینک به دیدگاه
*Reyhaneh* 3812 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۴ سلام. معنی این عبارت چی میشه؟ the reinforced piled embankments لینک به دیدگاه
meytim 716 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۹۴ سلام. معنی این عبارت چی میشه؟the reinforced piled embankments embankments به چند تا چیز مختلف گفته می شه، کا با توجه به متن یا موردی که دارید مطالعه می کنید مشخص می شه. من فعلاً فرض می کنم که منظور "پشته" باشه بنابراین، معنی اون عبارت می شه: پشته مصلح به شمع پشته تقویت شده با شمع پشته شمع کوبی شده به جای "شمع" از خود کلمه "پایل" هم، که در بین مهندسها رایج و جاافتاده، می تونید استفاده کنید: پشته مصلح به پایل پشته تقویت شده با پایل پشته پایل کوبی شده 3 لینک به دیدگاه
tasvir52 12 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آذر، ۱۳۹۴ حقیقتش من نمی دونم؛ دیدم دیگران اینجوری استفاده کردن؛ عملاً اون اصطلاح انگلیسی هست که کار رو راه میندازه؛ تا اینا جا بیفتن ما نابود شدیم! ممنون از وقتی که میذارین . تو انجمن کسی هست که به بینایی ماشین وارد باشه ممنون میشم معرفیشون کنید . موفق باشید لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده