رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

چقدر خسته ام، چقدر تنهام، درست لحظه ای که تمام توانمو جمع کردم برای یه تغییر و تحول اساسی و مثبت همش خرج اندوه درد دنیا شد. شکر

  • Like 10
لینک به دیدگاه

مرغ مینای من "نَر" بود ؛

سگ همسایه مان نیز !

و طوطی مادرم !

 

نگاه کن ؟ در اطرافم نر زیاد میبینم:

پسر همسایه ،

همکلاسی هایم !

استادم !!

و تو ... !؟

 

میبینی؟! نر بودن کار سختی نیست، حتی از حیوانات نیز برمی آید!

 

"مرد" کمیاب شده است . . . . . .

  • Like 12
لینک به دیدگاه

با کلی ذوق و شوق تولد و بابامو بهش از صبح تبریک نگفتیم تا شب براش جشن بگیریم :banel_smiley_4:یه انسان زهلم گتمیش با یه اس ام اس که همین 2ساعت قبل بهش زده همه چی رو لو داده:banel_smiley_4:

  • Like 13
لینک به دیدگاه

چه دلگيره اينجا

دلتنگم ازين بيداد

دلتنگم ازين فرياد

دلتنگم از اين غريبه

دلتنگم ازين آشنايان

ولي بخيالش

درجا راحت باش

  • Like 10
لینک به دیدگاه

بايد كم كمك

بار سفر بربست

بايد هجرت كرد

هجرتي از جنس وداع

وداعي از جنس دلتنگي

دلتنگي از جنس دل شكستن

و دل شكستني از جنس سوخته دلان

  • Like 9
لینک به دیدگاه

یه چن باری تو گاهنوشته ها رفتم تو نخ استاد پیرهاید:whistle:

همیشه متنای قشنگشونو میخونم :w16:

نتیجه ===> فقط از کسایی تشکر میکنن که متن ادبی تو گاهنوشته بنویسن(قابل توجه طرفدارانشون) :whistle:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

Alejandro گذاشته ايم و يك چيزهاي درهم برهمي را كه از آهنگ حاليمان ميشود ميخوانيم و تلقين ميكنيم كه معناي تمامي كلماتش را ميفهميم و ميدانيم حتي اگر فرانسوي باشد!

حس ميكنيم از اعماق ِ وجودمان ميخواند و باور درونيمان را كه دارد ذره ذره دود ميشود،اوج ميگيرد و محو ميشود؛ به رويمان نمي اورد...

ما اما دلمان ميخواهد عمق ِ بي خيالي ِ صدايش را بكوبيم توي صورتش و بگوييم به جهنم..

به جهنم كه دود شد...

  • Like 8
لینک به دیدگاه

حکایت این روزهای من مانند کسیست که چیزی گم کرده است یا در گذشته ای دور جا گذاشته است...

ولی اصلا دوست ندارد پیدایش کند...همان خاطراتش کفایت میکند تا رویارویی با تغییراتش.

  • Like 10
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...