millan 1272 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 فروردین، ۱۳۹۲ وارونه که به دنیا نگاه میکنی همه چیز اویزان است اما انگار خودت داری فرو میری تو زمین...وارونه دنیا هم به درد ما نخورد 10 لینک به دیدگاه
ya~ya 820 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 فروردین، ۱۳۹۲ چقدر خسته ام، چقدر تنهام، درست لحظه ای که تمام توانمو جمع کردم برای یه تغییر و تحول اساسی و مثبت همش خرج اندوه درد دنیا شد. شکر 10 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 فروردین، ۱۳۹۲ مرغ مینای من "نَر" بود ؛ سگ همسایه مان نیز ! و طوطی مادرم ! نگاه کن ؟ در اطرافم نر زیاد میبینم: پسر همسایه ، همکلاسی هایم ! استادم !! و تو ... !؟ میبینی؟! نر بودن کار سختی نیست، حتی از حیوانات نیز برمی آید! "مرد" کمیاب شده است . . . . . . 12 لینک به دیدگاه
دل مانده 7714 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 فروردین، ۱۳۹۲ همه به من ارجحیت دارن.... همه... آدم دلش میشکنه خو... 9 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 فروردین، ۱۳۹۲ با کلی ذوق و شوق تولد و بابامو بهش از صبح تبریک نگفتیم تا شب براش جشن بگیریم یه انسان زهلم گتمیش با یه اس ام اس که همین 2ساعت قبل بهش زده همه چی رو لو داده 13 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 فروردین، ۱۳۹۲ خدایاااااااااااااااااا شکرتــــــــــــــ حال اجی نرگسم خوبه :hapydancsmil: خدایا میسپرمش دست خودت ، خودت حفظش کن 10 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۲ در حد مرگـــــــــــــ از تبعیض متنفرم 9 لینک به دیدگاه
s.zarei 3090 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۲ چه دلگيره اينجا دلتنگم ازين بيداد دلتنگم ازين فرياد دلتنگم از اين غريبه دلتنگم ازين آشنايان ولي بخيالش درجا راحت باش 10 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۲ شاید برای مهربانی وقت کم بیاید...دم را غنیمت شمار 10 لینک به دیدگاه
s.zarei 3090 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۲ بايد كم كمك بار سفر بربست بايد هجرت كرد هجرتي از جنس وداع وداعي از جنس دلتنگي دلتنگي از جنس دل شكستن و دل شكستني از جنس سوخته دلان 9 لینک به دیدگاه
nasim184 12256 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۲ این روزا کار زیاد دارم.....وقتشم دارم!!!ولی حوصلش ندارم!!!هر چیم میخورم سیر نمیشم.عجب روزایی دازه این بهار... 8 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۲ صدای دولت زندگی می آید . . . 9 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۲ یه چن باری تو گاهنوشته ها رفتم تو نخ استاد پیرهاید همیشه متنای قشنگشونو میخونم نتیجه ===> فقط از کسایی تشکر میکنن که متن ادبی تو گاهنوشته بنویسن(قابل توجه طرفدارانشون) 7 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۲ Alejandro گذاشته ايم و يك چيزهاي درهم برهمي را كه از آهنگ حاليمان ميشود ميخوانيم و تلقين ميكنيم كه معناي تمامي كلماتش را ميفهميم و ميدانيم حتي اگر فرانسوي باشد! حس ميكنيم از اعماق ِ وجودمان ميخواند و باور درونيمان را كه دارد ذره ذره دود ميشود،اوج ميگيرد و محو ميشود؛ به رويمان نمي اورد... ما اما دلمان ميخواهد عمق ِ بي خيالي ِ صدايش را بكوبيم توي صورتش و بگوييم به جهنم.. به جهنم كه دود شد... 8 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۲ حکایت این روزهای من مانند کسیست که چیزی گم کرده است یا در گذشته ای دور جا گذاشته است... ولی اصلا دوست ندارد پیدایش کند...همان خاطراتش کفایت میکند تا رویارویی با تغییراتش. 10 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۲ شاید برای نبودن کمی دیر شده است. اما بودن،دردناک است. 9 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۲ من دیگه توبه کردم با دوستام هم گروه نمیشم 12 لینک به دیدگاه
دل مانده 7714 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۲ انقد اعصابم خوووورده که حد نداره... انقد امروز توو کتابخونه گریه کردم که ...حالت تهوع گرفتم! باز خوبه کتابخونه خالی بود وگرنه آبروم میرفت!.... 10 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده