رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

ای دختر دریا

 

منم یک رهگذر .......به مانند اب یک رود.....مرا نگاه کن .........من اشنای همیشه غریبه ام ......

 

من فصل دیروز و فردایم ........تو اهل گرمایی و افتاب ..........و من فصل همیشه زمستانم ........

 

مرا در بر بگیر ........من نیز به مانند تو عشقی درخود دارم ........عشق تو از گرماست ........وعشق من ازسرما .........

 

من به مانند تو اغوشی از محبت دارم ........عشق تو از جنس فریادست و عشق من از جنس سکوت.....

  • Like 6
لینک به دیدگاه

از کودکی به ما جدایی را آموختند ، آن زمان که بروی تخته سیاه نوشتند خوب ، بد !

جایی هست که دیگه کم میاری از اومدنا ؛ رفتنا ؛ شکستنا !

جایی که فقط میخوای یکی باشه ، یکی بمونه ، نره ، واسه همیشه کنارت بمونه …

خدا کنه هیچوقت “هست” های کسی نشه “بود” …

کاش هیچوقت آرزو نمی کردم که کفش های مادرم اندازه ام شود !

حق الناس همیشه پول نیست … گاهی دل است ؛ دلی که باید نمیشکوندی ولی شکستی و رفتی .

چه بگویم خودم هم خسته شدم …

شاید همه حرفهای من در این واژه خلاصه شود : “بیــــــــــا”

  • Like 7
لینک به دیدگاه

بـــــرای کـــسی کــه رفــــتـنـی اســـت ،

 

راه بــــاز کــــنـید

 

ایــــستادن و مــنـتظر مـانـدن

 

ابـــلـهانه تـرین کـار دل اســت..

  • Like 7
لینک به دیدگاه

آورده اند راویان آفرینش که دخترکی بود زیباروی ، خداوند گذاشتش میان گِل و دل ، وقتش که رسید دم خاص وجود خویش ، سه کام حبس به وضوح بر شریانِ روحِ لطیفِ این گِلِ در دل مانده دمید

گذاشتش تا بوقت عُسرتِ بندگان خسته ی خویش ، فرشته گونه بر بال اسرافیل ، بی شیبور و نقاره هدیه دهد همین روح گِل ِدر دل مانده را

و من نماز باران نخوانده ام مسلمان نبودم ، ترسا نیستم و زُنار نبستم ، آدمی هستم که بی اذنِ وضو ، تکبیر به قامتِ سروم زدم

سلام گِلِ در دل مانده ، سلام سرو

کعبه اگر نبود ، سرو گزینه ی خوبی برای طواف می شد

با توام گِلِ در دل مانده

  • Like 8
لینک به دیدگاه

مـــجازی هســتـیـــم... امـــا...

دلــمــان مـــجــازی نیست

میــشـکـنـد...

 

حــواسـت بــه تایـــپ کــردنــت باشـــد!!!

 

خیلی این جمله قشنگه

  • Like 15
لینک به دیدگاه

هي نوشتم ...نوشتم..نوشتم...

هي پاك كردم ...پاك كردم ...پاك كردم...

 

آخر با خودم بر سر نوشتن يا پاك كردن به تفاهم نرسيدم

 

خدايا مثل اينكه براي نوشتن هم بايد جرأت سخن گفتن داشت...

اينبارهم ترجيحآ ....

سكوت....ميكنم.

  • Like 8
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...