Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مرداد، ۱۳۹۵ یکی از آشناهای ما هست هر دفعه من رو می بینه سئوالش اینه: بلیط رفت و برگشت به ایران میدونی چند شده؟ مثلاً میگم ۸۰۰ دلار. به محض در اومدن هر رقمی از دهن من جوابش اینه: ما که پارسال رفتیم گرونتر بود! خب که چی؟ الان من چیکار کنم؟:icon_razz: مردم واقعاً حالشون خوب نیست. 7 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مرداد، ۱۳۹۵ کی فکرشو میکرد نسلی باشیم با انواع وسایل و تکنولوژیهای ارتباطی برای اینکه نقش جغدشوم قرن 21 رو ایفا کنیم. #کابل #مونیخ #ترکیه #نیس #عراق. . . . 6 لینک به دیدگاه
sarevan 9753 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مرداد، ۱۳۹۵ کتابی میخونم که به شدت باعث ِ سوالات مختلف درذهنم شده... ملت ِ عشق ... بشد ت پیشنهاد میشود... +شُکر... 10 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 مرداد، ۱۳۹۵ میخوام ببینم در برابر حرفای خانواده شوهرت باید سکوت کنی یا ... نمیدونم والا حرفتو بزنی؟ چقدر من دارم حرص میخورم.. وقتی مجردی فقط مجردی.. ولی وقتی متاهل میشی دیگه میشی چندنفر با چند نظر.. نمیدونم چی مینویسم. خوابم میاد اصلا ولش کن.. انرژی مثبت بدیم.. برای سلامتی تمام مزدوجها و برای مجردها که همسر خوب و مناسب براشون جور بشه.. و تمام کسانی که میخوان ازدواج کنن و زندگی تازه رو شروع کنن.. صلوات و برای تمام دوستان ارزوی خوشبختی و موفقیت و سلامتی دارم.. خدایا همه رو به ارزوهای قلبیشون برسون.. خدایا همه خوشبخت بشن.. خدایا منم دریاب کارای ازدواجم بدون استرس پیش بره.. الهی امین 6 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مرداد، ۱۳۹۵ یه نفر دو تانصیحت بهم کرد: ۱. اگه یه جیزی میخوای بگی, جزئیاتش رو نگو. ۲. خیلی وقتها فکر کن چیزی رو نشنیدی, اگر هم شنیدی و منتظر پاسخ هستن یه جواب سربالا بده. پ.ن: من قبلاً ها خیلی عکس العمل نشون میدادم در مقابل حرفهای دیگران. با به گوش گرفتن این دو نصیحت هم استرس خودم کمتر شده, هم زندگیم راحت تر پیش میره. بی خیال بودن خیلی خوبه. 10 لینک به دیدگاه
*atefeh* 13017 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مرداد، ۱۳۹۵ حرفای سام عالیه، امیدوارم همیشه موفق و سلامت باشی[emoji255] [emoji255] [emoji255] [emoji255] [emoji255] زیاد سایت نبودم چندوقته ولی جای زفسنجانی خالی هست، انرژی بخش هست نوشته هاش، انشالله ک موفق و سلامت باشی، هم خودت هم خونواده عزیزت[emoji255] [emoji255] [emoji255] [emoji255] [emoji255] 8 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مرداد، ۱۳۹۵ قمار زندگی آهنگ ماندگار هایده برای من خونده انگار 6 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مرداد، ۱۳۹۵ این روزها خوبم چی میگند مردم خدایا شکرت زندگی خوبه ملالی نیست حتی دوری از کسی ( خوبه یجورهایی که دلبسته کسی نباشی که هی بخوای دلت شور بزنه که کجاست و چکار میکنه و از این بند و بساط ها ) همین که مشکل خاصی نیست راضیم به رضای خدا یه کلاس چند روزه حمایت روانی این ماه داشتیم که توش مباحثش روانشناسی و بازی بود بیشتر در کل خوش گذشت وجود یه تماشگر هم توی این دوره ها و کلاسهای که میرم دارم که وجودش انرژی مثبت بهم میده ولی خب تماشاگر هست معمولا صحبتی نمیشه از حضورش کرد چون جوابی نخواهم شنید خب دلش نمیخواد بگه چرا هست و یا نیست این اسم هم برگرفته از فیلم فرینج هست (اسم فرینج برای شناسایی من مثل علامت حاکم بزرگ هست ) در کل خوبه زندگی ایشالا که به روند مثبتش ادامه بده 9 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مرداد، ۱۳۹۵ خوب حرف زدن دلیل خوب بودن نیست زیاد دونستن دلیل خوب عمل کردن نیست تامل!!!! زنگ خطر 12 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، ۱۳۹۵ واقعا ما ایرانیها خیلی مقاوم هستیما تو این گرما که در معرض گرمازدگی هستیم برای رفع خستگیمون چایی هم میخوریم ( منکه میخورم خوابم بپره) موندم اون گ.ش.ت .های امنی.ت اخ.لا.قی نامحترم تو این گرما از جون مردم چی میخواهند که هی تو خیابونها گشت میزنند؟ نفرین کردند درست نیست ولی از خدا براشون میخواهم دچار حالت گرما زدگی شدید بشوند که کلا اون قسمت از مغز که بعید میدونم داشته باشند خونریزی کنه هم خودشون راحت بشوند هم باقی مردم :icon_pf (34): کاشکی طبیعت لااقل بهمون رحم کنه دیگه کار از خدا و دعا و این حرفها گذشته 6 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مرداد، ۱۳۹۵ مثل اینکه دستهایی پشت صحنه هستند که میگردن تا پرچونهترین افراد ممکن رو با من هم اتاقی کن. 9 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مرداد، ۱۳۹۵ تا حالا هیچ وقت مرگ و اینقدر عمیق حس نکرده بودم مرده دیده بودم اما مرگ نه مُردن یک واقعیته چرا از بچگی بچه هارو با این واقعیت مواجه نمیکنن؟چرا سر تشییع جنازه نمیبرن؟ چرا وقتی کسی داره میمیره چشم بچه رو میگیرن که نبینه؟چرا نمیذارن با واقعیت از اول کنار بیاد دیدن کسی که داره میمیره اونم یه دفعه سخته خیلی سخته تصورش مدتها تو ذهن میمونه :5c6ipag2mnshmsf5ju3 مرگ غم انگیز نیست مرگ به معنی دوری نیست باید دیدگاهارو عوض کرد باید واقعیات رو با اگاهی قبول کرد یارا هوامو داشته باش 12 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مرداد، ۱۳۹۵ یه بار دیگه .... Stressed out! 7 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مرداد، ۱۳۹۵ مردم دوستای قدیمیشون رو پیدا میکنن میرن گردش و تفریح و خوش گذرونی ، من دوست قدیمیم رو پیدا میکنم اول میخواد وامشو ضمانت کنم 13 لینک به دیدگاه
mahsa saraee 680 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مرداد، ۱۳۹۵ گاهی اوقات خیلی احساس تنهایی می کنم ولی کسی محلم نمیذاره برای همین خودم دست به کار شدم تا خودم، خودم را از تنهایی بیرون بیارم برای همین با خودم حرف می زنم...... به خودم پیغام می فرستم...... به خودم زنگ می زنم.........اما نمیدونم چرا همیشه مشغوله.. انگاری خیلی سرم شلوغه !!!!!!! 9 لینک به دیدگاه
fakur1 10129 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مرداد، ۱۳۹۵ شعار فکور : هر اتفاق بدی که برام می افته ، اگه تو اون اتفاق اراده ای غیر از اراده خودم موثر باشه ، من از رخداد اون اتفاق متاثر نمیشم ولی در رفعش همه تلاشم رو میکنم.(بدون استرس) 10 لینک به دیدگاه
masi eng 47044 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مرداد، ۱۳۹۵ امروز قشنگی بود بااینکه پرخرج بود.. بلاخره جلوبندی ماشین درست شد.... اخ بشه زود زود اقامتم درست بشه چی میشه اخه.... شوهرجانمو چیکارکنم.. موندم بشه برم یا بمونم.. یا دوتایی بریم.. یا تک نفره که اخر نامردیه.. ولی نه شوخی بود باهمسرگرام میرم.. میخوام اونور انجمن نواندیشان درست کنم.. انجمن نروژی... 6 لینک به دیدگاه
hakan_68 2446 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مرداد، ۱۳۹۵ یکی از دردهای همه گیر ما ایرانی ها قضاوت کردن کسانی هستش که فکر میکنیم میشناسیمشون. این باور که سنجش رفتارهای دیگران در قالبی از تجسمات خودمون و رفتار گذشته فرد همیشه همراه همیشگی قضاوت های ماست . قضاوت هایی که نه از روی واقعیت امر بلکه از روی پیش داوری های ذهنی ما صورت میگیره و هم باعث نابودی طرف مقابل و هم تشویش ذهن قضاوت کننده میشه. آیا سعی کردیم قبلا از قضاوت گاهی جایی طرف مقابل فکر کنیم و رفتارش رو بررسی و کنکاش کنیم؟ ببینیم تغییری داشته یا خیر یا اصلا با سبک و سیاق اون همخونی داره؟ دلم گرفته از قضاوتی که حتی فرصتی برای حرف زدن و رفع ابهان ندارم. از اینکه فرصتی بهم داده نشد که بتونم از خودم دفاع کنم و یا حداقل حرف دلم رو بزنم دردی که این روزها وجودم رو آتیش زده و یارای مقاومت در برار عطش سیری ناپذیرش برای شعله ور شدنش رو ندارم. شاید فرصتی برای اثبات دوباره و یا فرصتی برای بازگو کردن حقایق بتونه مرحمی بر دل زخم خورده م باشه. هاکان 95.5.6 12 لینک به دیدگاه
mahsa saraee 680 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مرداد، ۱۳۹۵ تو دوران مهدکودکم یک وسیله بود که میله ای بود ازش میرفتیم بالا من عاشقش بودم همیشه تا بالاش میرفتیم یک روز به سرم زد از بالاش بپرم پایین پریدمفقط میدونم بلند بود ......بلند .......بلند ...... جاتون خالی خیلی کیف داد پسرای شر مهدکودک فکشون افتاده بود:jawdrop: ولی جاتون خالی تا چند روز نیومدم مهدکودک ....... چون کف پاهام بدجوری درد میکرد 9 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده