ایلین1366 5544 ارسال شده در 29 خرداد، 2013 من بودم و تو و یک عالمه حرف و ترازویی که سهم تو رااز شعرهایم نشان میداد کاش بودی و میفهمدی وقت دلتنگی یک آه چقدر وزن دارد... 4
mani24 29665 ارسال شده در 29 خرداد، 2013 تو باز هم نیستی و این دل غرق بهانه است تو باز هم نیستی و این شب اوج ستاره است تو باز هم نیستی و من تنهای تنهایم چشم هایم را آرام میبندم و چیزی جز سکوت نمیشنوم چیزی در درونم زمزمه میکند: تو باز هم نیستی 3
Valentina 13664 ارسال شده در 29 خرداد، 2013 چند مین پیش فهمیدم کسایی که به تبریک سال نو جواب ندادن باید از لیست دوستام حذف شن!! با قاعدس دیگه نه؟!؟! :) 5
Lean 56968 ارسال شده در 29 خرداد، 2013 برای ایرانی بودنم متاسفم ، چقدر ننگینه انکار داشته ها و افتخار به نداشته ها 12
mani24 29665 ارسال شده در 29 خرداد، 2013 و من دوباره می نویسم ... که نوشتن تنها پیمانمان بود و من اکنون بی همپیمان تنها به قرارمان زنده ام و به نگاهت مرده ... روزگار دیگر شتاب گرفته و بی رحمانه از من رد می شود ... و من می مانم و غباری که زندگی می نامیمش ولی طعمی از مردن هم نمی دهد ... بهار دوباره آمد و عطر بهار نارنج ... فکر کنم دیگر آمدن را کهنه کرده ایم و ماندن را پوسیده ... تنها کار نکرده مان رفتن است ... پس قواعد بازی را به خاطر بسپار ... بخوان مرا ای تا عمق جان رفته ! ... بخوان مرا به نام ! ... که می خوانمت هر دم به جان ... بخوان مرا !!! 6
آریودخت 43941 ارسال شده در 29 خرداد، 2013 چقد سخته از یه نفر یه تصور خیلی خوب داشته باشی ، خیلی جای خوب تو قلبت واسش باز کنی و بهترین جا روی ابرا اون بالاها ببریش و اون قدر این دوست داشتنو ندونه و با بی اعتنایی و خودخواهی خیلی راحت بهت پشت کنه واسش متاسفم .... لابد لیاقت نداره 11
mani24 29665 ارسال شده در 29 خرداد، 2013 اینکه نمی نویسم نه این است که نمی بینم ... مگر می توان حس نکرد گرمایی که تا مغز استخوان رفته و بهانه ایست برای بودن ... دیگر دارد کم کم باورم می شود رفتنت را و نبودنت را و نخواستنت را ... زندگی اجبار باور ناخواسته هاست ای خواستنی ترین خواسته ی من! ... منی که می میرم هر شب در تو و هیچ صبحی زنده زندگی نمی کنم ... دلم تنگ روزهای تاریک گذشته ست ... روزهایی که بی هیچ شوقی بی صبرانه انتظار می کشیدم شب را و با این همه نور اکنون دلتنگ شب ... نه ! خداحافظی در من نیست و یارای گفتنش هم ... اما این بار گویی زمان و زمانه می خواندم به انتها ... انتهای با تو بودن و بی تو مردن ... مرا دیگر یارای بی تو بودن نیست ای تا همیشه با من ... مرا دیگر حسی ... شوری ... شوقی .... پس دوباره سلام به تنهایی .... 10
Valentina 13664 ارسال شده در 29 خرداد، 2013 یجور حس تنفر داره از اینجا درونم ایجاد میشه.. سعی میکنم تقویت نشه ولی ی چیزایی بوجود میاد که تقویتش میکنه!! شاید مشکل از خود منه!! 9
BISEl 3641 ارسال شده در 29 خرداد، 2013 اینجا زمین است ایــنـجـــــــا … دَســت هَــر کــَـس را کـِـه مـیـگـیــــری بــَرای {بـلـنــــد شـــدن} آمـــاده مــی شـَـــوَد بــَرای {ســـوار شــــدن} … ! 8
mani24 29665 ارسال شده در 29 خرداد، 2013 "با آدم ها همونقدر صميمي باش كه هستن.." اين آخرين جمله اي بود كه حين مكاله مان گفتي و من فكر كردم چقدر احمقم! گاهي آدم خودش را جاي كلمات ويرايش نشده ي جملات ميگذارد و حس ميكند بارشان زياد است...خيلي زياد.. انقدر كه ميتواند جمله را ويران كند و از بين ببرد و تو را تا سر حد جنون بكشاند و آخرش اما بايد لبخند بزني كه هنوز قدرت نفس كشيدن داري! 5
*mehrsa* 14558 ارسال شده در 29 خرداد، 2013 کاش میشد خیلی چیزها رو تغییر داد دلم میخواست همچین قدرتی داشتم چه سخته تو استرس زندگی کردن 6
B nam o neshan 12214 ارسال شده در 29 خرداد، 2013 بعضي از آدما عجب رويي دارن!خودشون اشتباه كردن،بعدم برميگردن ميگن:من ازت ناراحت نيستم!!! آخه آدم حسابي! اوني كه بايد ناراحت بشه و ناراحت هست،منم،نه تو!!! 13
دل مانده 7714 ارسال شده در 29 خرداد، 2013 انقد بدم میاد از ادمای بی منطق و خودخواه... اشتباه خودشونو انکار میکنن و کار بقیه رو که اشتباه نیس توو بوق و کرنا میزارن و با تمام وقاحت هر چی لیاقت خودشونه نثار دیگران میکنن... اییییییشششششششش 10
viviyan 12431 ارسال شده در 29 خرداد، 2013 کافر در لغت به معنی پوشاننده چیزی هست، مسلمانان و کلا دینداران؛ بی دینان رو کافر خطاب میکنند؛ یعنی که حقیقت رو میپوشانند. البته مشخصه که کافران موردنظر ادیان روشنفکران زمان بودند و البته کافر خطاب شدن مثلا برای من افتخاری بزرگ محسوب میشه. گل آفتابگردان امضای بالایی طبق منطق مسلمانان میشه اهل کتاب نه کافر. :texc5lhcbtrocnmvtp8 9
NYC 20977 ارسال شده در 29 خرداد، 2013 عروسکی که انگلیسی حرف میزند و احساسات ناسیونالیستی ما!!! این روزها همه مردم ما از پیر و جوان تا کودک و خردسال درگیر این عروسکهای جذاب و دلنشین مجموعه کلاه قر...مزی هستند. از روز گذشته یک سوال ذهن مارا درگیر خود کرده این "ببعی" جذاب و دوست داشتنی که با دیالوگهای انگلیسی زیبا و جذاب، دل میلیونها ایرانی را از آن خود کرده آیا اجازه دارد در برنامههای تلویزیونی کشور دیگری مثل آمریکا، انگلستان، فرانسه یا آلمان ظاهر شود و "فارسی" حرف بزند؟ اگر بخواهیم منظور خود را راحتتر بیان کنم اگر در این کشورها مجموعه طنزی ساخته شود و در آن چنین عروسکی فارسی حرف بزند ما چه کار خواهیم کرد؟ غیر از این است که اولین کاری که میکنیم صفحه فیسبوک آن شبکه یا برنامه تلویزیونی را پیدا میکنیم و آن را مورد آماج حملات و فحاشیهای خود قرار میدهیم؟ غیر از این است که احساسات ناسیونالیستی ما اصطلاحا قلمبه میشود و اقدام به ساخت انواع کمپینها میکنیم؟ غیر از این است که میگوییم این توطئه بر علیه ایران و ایرانیست و میخواهند ایرانیان را "ببعی" نشان دهند؟ راستش را بخواهید ما فکر میکنیم "ببعی" با زبان انگلیسی جذاب است ولی اگر "ببعی" آمریکاییها "فارسی" حرف بزند هم اتفاق خاصی رخ نمیدهد. شاید چشمها را باید بست ... جور دیگر باید دید --------------- ضمیمه؛ گویا برخی از این مطلب این برداشت را داشتند که چون این عروسک انگلیسی حرف میزند توهین به انگلیسی زبانان است اما منظور ما دقیقا بر عکس است ما میگوییم این کار اصلا توهین نیست بلکه جذابیت هم دارد اما اگر آن سر دنیا یک عروسک حیوان فارسی حرف بزند مردم ما آن را توهین به خود میدانند. 9
هولدن کالفیلد 19946 ارسال شده در 29 خرداد، 2013 شعر از حافظ با صدای نامجو: "عمری دگر بباید بعد از وفات ما را کین عمر سر بکردیم اندر امید واری." قشنگه. 7
ارسال های توصیه شده