رفتن به مطلب

.:. گاه نوشـــــته های نواندیشـــــانی ها .:.


ارسال های توصیه شده

یه چیزی دوست دارم ولی نمیدونم چی دوست دارم... خوردنی ها...

یه ذره خوابم میاد.. ولی دوست ندارم بخوابم..

کلا خود درگیری دارم.:ws3:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

کلی از شب برنامه ریزی کنی برای صبح.صبح پاشی ببینی یک عالمه برف اومده مجبور بشی بمونی تو خونه:icon_redface:

 

:sigh:

 

از یه طرف هم دوست داشته باشی بیای اینجا:icon_pf (34):از یه طرف درس :sad0:

  • Like 7
لینک به دیدگاه

کلا الان به این نتیجه رسیدم کسانی که تولیست دوستام قرار ندارن رو.. پیام خصوصی هم دادن.. بدون اینکه بخونم پاکشون کنم.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

دوستی داشتم در دانشگاه که همشهری هم بودیم اتفاقا ، بالاترین افتخار این دوست ما این بود که اکثر کلاس هارو شرکت نمیکرد و کمترین وقت رو برای مطالعه میگذاشت اما نمرات خوبی میگرفت ، این دوست ما استاد تقلب بود به معنای واقعی کلمه ، اخیرا شنیدم در یکی از بانک های معروف دولتی مشغول هست و پست مهمی هم داره ، خب دیگه جای سوالی باقی نمیمونه که در سیستم بانکی کشور ما چطور میشه که امثال خاوری ها رشد میکنند:ws37:

  • Like 16
لینک به دیدگاه

حس خوبی دارم....همه اینها رو از تو دارم ....تو بودی دیگه؟؟؟

چون فقط تویی که میتونی این حس خوب رو به من هدیه بدی....:ws37:

راستی ....ممنونم که دیشب صدای من رو شنیدی ....ممنونم که اومدی نزدیکتر....

باز هم میخوام باشی....نمیدونم... شاید اشتباه کردم ولی خوشحالم که تو رو دارم ....همین برای من از هر چیزی مهمتره....

با من باش ،همیشه ،همه جا ای معبود نازنین من.....:icon_gol:

  • Like 18
لینک به دیدگاه

دیشب که از پنجره بیرون نگاه میکردم دلم میخواست برم بیرون قدم بزنم...:hapydancsmil:

هر چی خودم زدم به در و دیوار کسی پیدا نشد بیاد بریم ...غمگین و با حسرت نشسته بودم درس میخوندم!!!:banel_smiley_4:

ولی دیدم زنگ میزنن پریدم بیروووون!بله داداشم بود اومده بودن منو ببرن پیاده روی کنیم...وای که چقد خوش گذشت..انقد خندیدیم با برادرزاده ها :ws3:

در این مواقع میگن کاش یه چیز دیگه از خدا میخواستم:ws28:

وای خدا چقده نعمتات قشنگه

یه کاری کن همه این زیبایی ها رو ببینن و بفمن:ws37:

امروز صبحم خودم تنهایی باز رفتم پیاده روی... من قدم زدن روزای برفی خیلی دوست دارم:w16:...

خدایا شکرت:a030:

  • Like 19
لینک به دیدگاه

مثل اینکه خیلی وقتا همه اصرار دارن بگن همه چی خوب نیست..

 

از حرص خوردن و نگران بقیه بودن خسته شدم...

 

مرور زمان همه چیو حل میکنه

  • Like 14
لینک به دیدگاه

امروز حرفایی که شنیدم. از یه دوست اونم اینجا منو بد ریخت بهم. اینکه بخوای برای تالارت تلاش کنی و پیشنهاد بدی و اخطار بگیری خیلی دردناکه..

اینکه بچه ها ازت ناراحت باشن تو روت یه چیزی باشن و پشت سرت یه چیزه دیگه خیلی زور داره..

اینکه دوستی رو نتونی از دشمنی بشناسی خیلی.........

خواهش میکنم کسی برام نقل قول نفرسته .. نیومدم و نظرندادم ببخشید . ازتون تشکر میکنم ولی از نظردادن معذورم.

سکوت میکنم. و فعالیتمو از همین الان . متوقف میکنم.

حالا خوشحال باشید.:icon_gol:

فقط تو پروفایل دوستام هستم همین و بس.

ولی نمیبخشم کسانی که پشت من حرف زدن و روم یه چیزه دیگه بودن. اینو قلبن گفتم.

  • Like 24
لینک به دیدگاه

اونايي رو كه يه روز اينقدر دوست داشتيم كه فكر نمي كرديم بتونيم فراموششون كنيم وقتي فراموششون كرديم باورمون نميشه يه روز يه همچين آدمي رو دوست داشتيم

  • Like 24
لینک به دیدگاه

چند روز بود خیلی بیخیال شده بودم هی دلم صدام میزد گوش نمیدادم حوصله شو نداشتم....

اما حالا میبینم خیلی تنگ شده...اما نمیدونم برای کی و چرا؟؟؟

آخه دله من کسی که لیاقت نداره تورو نمی خواد چرا براش بی قراری میکنی ها؟؟؟؟

  • Like 16
لینک به دیدگاه

دلم برای کسی تنگ شده که دیروز با تمام احساسم گفتم اگه نبینمت میمیرم و او فقط گفت خداحافظ......

  • Like 14
لینک به دیدگاه

حدود یه هفته است هوا تمام ابریه و آسمون رو آبی ندیدم اولین باره از برف خسته شدم

دو تا عقده درمورد برف از کودکیم تا الان برام مونده یکی پا برهنه تو برف قدم بزنم یکی تو برفا غلط بزنم با اینکه هر سال این کار رو انجام می دم ولی باز جبران زمان کودکیم رو نمی کنه که از این کار منع شدم

  • Like 11
لینک به دیدگاه

عادت کردن همیشه خوب نیست

اولش به دوری و فاصله کم راضی میشی

اما بعدش ...میترسم از اون بعدش که دیگه به فراموشی عادت کنی

  • Like 10
لینک به دیدگاه

تلخ ترین جمله برایم این است می گویند:خیلی ها از اون بهترند ولی برای من تو بهترین بودی و همیشه خواهی بود

  • Like 7
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...