گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۳۹۲ تو فیسبوک میچرخیدم....اه ...چقد از بعضیا بدم میاد...و چقد بده که انقد از بعضیا بدم میاد...نمیدونم این حس چقد تو دیگران هست...اما من دلم میخاد فقط در مورد آدمایی که دوسشون دارم و کارا و چیزایی که دوس دارم فک کنم....نهایت خوشبختیه.... به قول براتی نازنین، آدما هم از هم متنفرن هم عاشق همن...صب که بیدار میشن میرن سرکار تو دلشون به آدم وعالم بدوبیراه میگن و از هرکسی ی جوری ایراد میگیرن اما اگه ی روز بیدار شن و ببینن هیچ کس نیس...از تنهایی دق میکنن 8 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۹۲ . . . . . فاصله شادی و غم خیلی کمه. فقط باید با احتیاط قدم بردشت نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت...دلیلی برای ناراحتی ندارم .فقط یکم دلم تنگه..:5c6ipag2mnshmsf5ju3 12 لینک به دیدگاه
bahar91 939 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۹۲ دیشب خیلی دلم گرفت امروز هم که بیدار شدم هنوز آثارش هست حتی شدیدتر.خدایا امیدم به خودته.غم از دلم بیرون بیار............... Sent from my SM-N900 using Tapatalk 9 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۹۲ زیاد اومدم و رفتم... خیلی چیزا این وسط عوض شد راه همون راهِ روز اوله... منتها من عوض شدم حس و حالم تغییر کرد... با انگیزه تر شدم...حتی قوی تر ازت ممنونم... من با این تغییر پخته تر شدم 10 لینک به دیدگاه
nasim184 12256 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آذر، ۱۳۹۲ داشتم برادرزادم میبرم مهد چون زیاد دوست نداره بره بهم گفت عمه نمیشه من بیسواد بمونممنم کلی بش خندیدم !!! حالا این روزا که حجم درسام انقد زیاده همش به جمله معناداری که گفت فک میکنم!!!عجب نابغه ای ... چرا به فکر خودم نرسید آقا خیلی خسته ام فقط خوبیش اینه که وقتی کار میکنیو نشون استاد میدی...رضایتش میبینی ...کلی خستگی از تنت میره بیرون خدایا شکرتاین هفته رو بزن رو سرعت اهسته!خواهش میکنم 8 لینک به دیدگاه
bar☻☻n 5895 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۲ تکرار درد، سوختن و خاکستر شدن، پرپر زدن، تنهایی، تنهایی، تنهایی... یعنی رفتن تا بی حسی. از شدت درده که آدم بی حس میشه. ساکت میشه، می خنده! اون وقته که نیم خط شعر، حتی هر لبخند و هر کلمه، حتی یک سه نقطه ی عادی، صدها برگ جرف تو خودش داره. جایی که هیچ حرفی وصف حال نیست باید سوخت و ساده ساکت شد تا به بی حسی رسید. این نیز می گذرد... به حباب نگران لب یک رود قسم غصه هم می گذرد! چگونه می گذردش هم لابد مهم نیست! :) 8 لینک به دیدگاه
MahSa.92 2151 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۲ انگار بیخیالی به من نیامده... چند روز بود خودمو زده بودم به بیخیالی .... اما امروز گند زدم .... جلو اونی که نباید سوتی دادم اساسی... دست خودم نبود ...یهویی شد.....:icon_pf (34): 5 لینک به دیدگاه
black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۲ آخرش كه چي ؟؟؟ من هميشه از آخرش بيشتر خوشم اومده تا اولش هميشه هر كار ميكنم اول از اخرش شروع ميكنم مثلا از فصل آخر درس ميخونم آخر رمان و داستان رو ميخونم بعد ميام از اولش شروع ميكنم آخر فيلم رو نگاه ميكنم بعد ميام از اولش ... كلا قبل از هركاري ميبينم آخرش چي ميشه / اولين سوال در مواجه شدن با هرچيزي براي من اينه : (( آخرش كه چي ؟؟؟ )) هميشه آخرا براي من اول بودن حالا خدايا / آخرش كه چي ؟؟ آخر اين هستي و خلقت و من و آخرت و تو و همه چيز و همه كس و هرچيزي كه چي ؟؟ خدايا آخرشو نشونم ميدي ؟؟ 9 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۲ از بالا می بیند مِسترِ ریش پُرفوسوری ! با اینکه رو به رویم نشسته... لیسانسش از شهید بهشتی ست و ارشدش از دوقوزآباد و دکتری از ینگه ی دنیا سرزمین گاوچران ها... اما رفتارش بیشتر به همان دوقوز آبادی می خورد که از آن ارشد گرفته! گاهی بِرَند دانشگاه هم...ماست مالی نمی کند بِرَند انسانی را... کژیِ شخصیت انسانی..حتی از پیشانی مدرک دکتری هم بیرون می زند..حالا میدین(made in) هر جا که باشد... . . . نسل فاخر ما هم دارد می شود عین فیلم های فاخرمان!..خرج زیاد و بهره ی کم! البته این آفت دور از شما،الهی 21 لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۲ کائنات اگر بخوان دست به دست هم میدن . . . 18 لینک به دیدگاه
mim-shimi 25686 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۲ دلم برا قدیما تنگ شده اون موقع ها که دل مشغولیا ی زندگی کمتر بود و بیشتر به هم بها میدادیم و برا هم وقت میذاشتیم 21 لینک به دیدگاه
علیرضارضایی 790 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۲ اینقدر که به کنکور ارشد و پایان نامه و طرح 5 فکر میکنم و ذهنم رو مشغول کرده که دوس دارم زمان بره جلو همه اینها تموم شده باشه و دو هفته برم مسافرت 15 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۲ خدا میشه امشب خود خودت کارامو درست کنی؟:5c6ipag2mnshmsf5ju3 17 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آذر، ۱۳۹۲ بعضی آدما ...همونایی که روزی فکر نبودنشون غیر ممکن بود......چقدر لذت داره بی اهمیت بودن بهشون. چقدر خوبه رها بودن از آدمها.چقدر خوبه در بند کسی نبودن...چقدر خوبه دلتنگ خدا شدن...چقدر خوبه وقتی صدای اذان بلند میشه دلت بخواد نماز بخونی خدایا دوست دارم.ببخشم به خاطر تمام روزایی که ناشکری کردم.. 19 لینک به دیدگاه
MahSa.92 2151 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۹۲ اگه تو باشی کنارم ... تو رو چشام میزارم... اما با نبودن تو این منم که کم میارم... 10 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۹۲ ی روزایی تو زندگی باید از دریا بخوای نه جوی ... 13 لینک به دیدگاه
ایلین1366 5544 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۹۲ امروز بدجور دل کسی رو شکوندم حتی اجازه نداد ازش معذرت خواهی کنم چقدر دل شکستن ادمها بده 13 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آذر، ۱۳۹۲ بهم می گه: جدی نیستی انگار.... چون ساکتی....برام مهمه بدونم چقدر اهمیت داره این کار..... شوخی نیست که... می گم: نه، جدی ام.... دارم فکر می کنم...همین.... بعد از 6 روز کلی با ذوق دارم باراش توضیح می دم که چیکارا کردم برای این طرح... جواب هاش فقط یه " خُب" ِ یخ بود..... حالا برای کی این کار مهم نیست؟! واقعاً بین دو راهی گیر کردم.... 13 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 آذر، ۱۳۹۲ خیلی خوشحالم برای تو دوست خوبم برای تویی که دل پاکت خیلی زود رفت سمت خدا... خدایا بهترین ها رو برامون رقم بزن.اونایی که لایق نیستن رو از زندگیامون دور نگه دار 23 لینک به دیدگاه
haminhala 224 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 آذر، ۱۳۹۲ فرقه بین.....من با من.... هر لحظه که می گذره 15 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده