manjari 2934 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۲ مثلا که چی؟؟؟!!!!!!!! یواشکی میای و میری قایم موشک بازی در آوردی آخر سر هم که مچتو رسما بگیرم میگی به این و اون و.... دلیل که اینطور بود خوش بحال اعصاب فولادیهایی مثل تو. خوش باش اگر اینارو نمیگفتم میترکیدم خانم محترم................ 14 لینک به دیدگاه
One gear 7070 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۲ بارالهـــــــــا... هیچی به کارت برس ، مزاحم نمیشم! این روزهـــا همچنان چشم ها را باید شست... امـــا با وایتکس ، حتی با سیم ظرفشویی! چیزایی می بینیم که نباید.... 15 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۲ امروز به این نتیجه رسیدم که: مرد ها هم میزایند 14 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۲ نتیجه داد... صبر و تلاشی یکساله امروز به ثمر نشست و هم اکنون تمامی پهنای آسمان سرخوشی مال من است. 22 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 شهریور، ۱۳۹۲ امروز مثل اینکه روز دختر بوده و ما بی خبر یکی از جماعت نسوان بهمون گوشزد کرد ما هم بر اساس مرام و مردانگی که داشتیم تبریک گفتیم حتی الامکان ، اینم یک تبریک کلی برای جماعت دختران انجمن، باشد که بیشتر قدر برادرا پدرا و کلا پشتیبان های زندگیتون رو بدونید 24 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۲ تو به زندگیـَت خوش باش من با خاطرات و عکسهایَت دلخوشــم 16 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۲ چ استــــــادایی پیدا میشن ها!!!! ینی در حیرتم.....بابا ما میدونستیم این خیلی شوته دیگه نه تا این حد عاشقتممممممممممم... 12 لینک به دیدگاه
nasim184 12256 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۲ امروز رفتو برگشت داخل ماشین حرفای دکتر فرهنگ گوش دادم.... حالا وسطش بلند میخندیدم به حرفاش ! هیچی دیگه همه اطرافیان فک کردن دیوونه شدم ولی از اهنگ گوش دادن که بهتره کلی چیز یاد گرفتم اگه عملیش کنمبلههههه 12 لینک به دیدگاه
سـارا 20071 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۲ ای بابا این استاد چرا بیخیال ما نمی شه ؟؟ از جمعه تا حالا هر بار دو دقیقه هم خوابیدم ، خواب استادو دیدم هی می گه اجرا داریم امروز هم تو خواب گفت 9/9 اجرا داریم..برو دیگه ولم کن 9 لینک به دیدگاه
دختر باران 18625 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۲ دلم به حال پسرک سوخت وقتی گفتم کفش هایم را خوب واکس بزن گفت خاطرت جمع مثل سرنوشتم برایت سیاهش میکنم 13 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۲ چند ساعت پیش فهمیدم مرگ از چند قدمی هم به ادم نزدیکتره:5c6ipag2mnshmsf5ju3 اگه فقط چند سانت جلو میرفتم ماشین به جای پام خودمو له میکرد چرا همیشه فکر میکنیم مرگ سراغ ما نمیادتو همین لحظه تو هر ثانیه ی زندگی ممکنه قسمت ما بشه:5c6ipag2mnshmsf5ju3 اماااااااااااااااااااا زندگی باید کرد 22 لینک به دیدگاه
Ali.Fatemi4 22826 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۲ گاهی وقتا آدم با خودش فکر میکنه که چقدر خوب میشد دیوونه میبودیم:hapydancsmil: 12 لینک به دیدگاه
دل مانده 7714 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۲ پسر یکی از دوستای بابام دو سه روز پیش فوت کرد...همینجوری یهویی...برا همین کالبد شکافیش هم کردن....امروز هم تشییع جنازش بود... اون فقط 22 سالش بود.... وای خدا زندگی چقدر میتونه وحشتناک باشه....توو یه لحظه زندگی آدم عوض میشه...یا کلن تموم میشه....دقیقا وقتی که انتظارشو نداری..... خدا رحمتش کنه 18 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۲ داشتم یادی از قدیما می کردم... همیشه تابستون که میشد از تو کوچه صدای گل کوچیک و دوچرخه سواری و بازی ها ی دیگه ی بچه ها میومد...! آسمون رو هم نگاه می کردی پر بود از بادبادک هایی که با روزنامه باطله می ساختن...! من یادمه پسر عمو ها و پسر خاله هام واسم بادبادک می ساختن.وقتی هم خیلی تحویلم می گرفتن با کاغذ رنگی می ساختن واسم! الان اما بچه های قدیم کوچه ی ما بزرگ شدن...! بچه ها الان هم دیگه دستشون به بازی های زمان ما نمیره! همبازی ها زمان کودکی منم همه بزرگ شدن و مشغول زندگی خودشون. زمان چقدر زود میگذره و زمانه چقدر زود تغییر می کنه. 19 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۲ این روزها و شبها سکوت میکنم نه اینکه حرفی برای گفتن نداشته باشم گوشی برای شنیدن نمیبینم و دور وبرم نیست از تکرار مکررات خسته شدم از شنیدنش هم این آمد و آن رفت این گفت و اون نشنید آخرش که چی ؟ مثل جلسه امتحانی هست که همه درحال تقلب کردن هستند توش و باز طبق معمول من از شنیدن پچ پچ ها و دزدی های زحمات دیگران کلافه فقط متأسفانه مسئول امتحان رفته بیرون و نمیشه برگه رو داد و از این همه نجوا خلاص شد. دلم هیچ نمیخواد فقط نبودن و نیستی هرچند الانشم نیستم ............... خرچنگ دلمرده ش.پ 10 لینک به دیدگاه
setare.blue 23086 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۲ یک هفته ای هست که پسرخالم حالش اصلا خوب نیست، بیماری عجیبی گرفته ، فکر میکردیم فقط تشنج هستش،اما اصلا خوب نمیشه ،گاهی اروم میشه ،اما نه به طور کامل، به حالت عادی برنمیگرده ، بچه ای که شیطنت میکرده ، بازیگوشی میکرد ، حالا ساکت شده ،نمیدونم علتش چیه، از وقتی این بچه به دنیا اومد همش تو چشم بود ... این هفته همش بیمارستان بود..... بچه ها خواهش میکنم واسش دنیا کنید ، همش سه سالشه ، میگن خوب میشه،ارثیه ،اما مگه چند نفر تو فامیلشون اینجوری بودن ، نهایتا 2 نفر ، به این شکل هم اصلا نبوده . به درستی هم تشخیص داده نمیشه ، با کلی آزمایش ...... خدایا به امید خودت ..:icon_gol: 32 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۲ دچار شوی یا نشوی و یا حتی اگر شوی و وانمود کنی که نشده ای...دیر زمانی نخواد گذشت تا بفهمی باید عبور کنی...پس چه بهتر که دچار شوی و دچار کنی. 12 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۲ زن گـاهـی سـعــی مـی کـنـد ، مـردانـه بـازی کـنـد !!! مـردانه کـار کـنـد ... مـردانـه قـدم بـردارد مـردانـه فـکـر کـنـد مـردانـه قـول دهــد امـا هـر کـاری هـم کـه بـکـنـد زن اســت !!! احـسـاس دارد لـطـیف اسـت یـک جـا عـقـب مـی نـشـیـنـد و مـحـبـت تـو را مـی خـواهـد زن اسـت دیـگــر ... ! 6 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۲ آرام... آرام... آرامتــر تکــانـش دهیــد. مـَـرگ مَغـــزی شُــده…بــایـد زودتـــر دفــن شــود… چیـــزی بــَرای اِهـدا هـــم نــدارد… اِحســـاسَـــم استــــ ! تــــا همیـن دیــروز زنـده بـــوده … خـــــودمــ دیـــدمــ ، کِســـی لِهــــش کــــــرد و رَفــتـــــ... 13 لینک به دیدگاه
hakan_68 2446 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۳۹۲ گاهی وقتی نمی دانم به خاطر کدام گناه باید عذاب بکشم...........:5c6ipag2mnshmsf5ju3 10 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده