food111 785 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۲ پریدن، باور پرنده ای است که به پرواز می اندیشد وگرنه دلیل پرواز پر نیست...! 9 لینک به دیدگاه
black banner 9103 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۲ ديشب چه شبي بود ... سر باغ زير درخت نشسته بودم محكم زانو هام رو بغل كرده بودم و توي اون تاريكي نشسته بودم تمام وجودم داشت گريه ميكرد اما اشكي از چشمم نميومد تمام بدنم ميلرزد از حس بدي كه داشتم ، از اتفاق ناخوشايند از دست دنيا و آدما ... واقعا حال بدي بود ... اي كاش تكرار نشه ... 13 لینک به دیدگاه
NYC 20977 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۲ دهها نفر به دلیل پرخوری در روز اول ماه رمضان در قطر راهی بیمارستان شدند ... 13 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۲ ماه عسل رو دوس دارم ... درسته که اکثر اوقات یه غمی میذاره تو دل آدم ... ولی خوبه که آدمو از این حبابِ مسخره ی دورش آزاد می کنه و یادش میاره کنار کیا داره زندگی می کنه ... درسته که احسان بعضی وقتا واقعن سرتق بازی درمیاره و سوالای توهین آمیزی از طرف می پرسه و ناراحتش می کنه ... ولی همین احسان، پارسال که اجرا نکرد ماه عسلو، حتی یه قسمتش رو هم نتونستم ببینم ... 14 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۲ گاهی باید برای حس احساس دوست داشته شدن، اندکی وسیع تر و عمیق تر و صد البته قشنگتر دید. 16 لینک به دیدگاه
seyed mehdi hoseyni 27119 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۲ خیلی حس بدیه که 6 ماه برای سوپرایز کردن دوستت برنامه بریزی ولی چند روز مونده به اون اتفاق گَند بزنه به همه چی.... آخرشم آدم بدِ بشی 18 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۲ وای خدا عاشقتممممممممممممممممممممممممممم ینی ی مواقی جواب که مقابله ب مثل میده.....هیچــــــــــــــــــی نمیده 13 لینک به دیدگاه
viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۲ دوست دخترم تو فیس بوک گیر داده بهش وب بدم. مردم کرور کرور پسر عاشقشون میشه، منم دختر 11 لینک به دیدگاه
Abbas.H 15131 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۲ برنامه ماه عسل امروز ضعیف بود ... مخصوصا بخش اولش 9 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 تیر، ۱۳۹۲ اعتراف میکنم تو کل زندگیم به هیچ چیز و هیچ کس حسودی نکردم جز به کسایی که بابا بزرگ دارن حتی بچگیام خواب بابا بزرگ میدیم:5c6ipag2mnshmsf5ju3قدرشونو بدونید 15 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۲ حس میکنم همه داریم فیلم بازی میکنیم همه تو نقشی که جامعه بهمون داده فرو رفتیم نقش هامون را خیلی خوب باور کردیم به قیمت فراموش کردن خود زندگی حتی هر روز با افکار ابلهانه و حماقت محض می پذیریم که بیشتر نقش بازی کنیم می پذیریم ادای ادم های شاد، باهوش، عاشق را در بیاریم ما حتی نقش زامبی ها را بهتر از همه نقش ها بازی می کنیم 12 لینک به دیدگاه
nasim184 12256 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۲ نبودن با کسی که دوستش داری و بودن با کسی که دوستش نداری همه اش رنج است پس اگر همچون خود نیافتی مثل خدا تنها باش بهتره 9 لینک به دیدگاه
NYC 20977 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۲ دلم برای یک نفر تنگ است. نه میدانم نامش چیست و نه میدانم چه می کند. حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم. لبخندش را هم ندیده ام. فقط میدانم که باید باشد و نیست. 16 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۲ امان از تنهایی و وقت آزاد که من رو اغفال کرد که دوباره آن بشم چند روزی به شدت بیکارم هستیم تا ببینیم خدا چی میخواد 11 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۲ آب رفته است....نمی دانم به کجا؟!... شاید قامتش، آب رفته...می گویند بعد از خاموشی....تن آدمی آب می رود درون گودال مرگ.... به گمانم شاید آبِ آبرویش رفته...بر زمین ریخته...طبل رسوایش بر عالم نوایِ طرب انگیر می زند... یَحتَمِل آب از چشمانش رفته....که خشک شده و پلک نمی زند.... انگار آب از خلوصِ نیتش رفته...شک کرده اند به پاکی او...بر سر گودال.... انگار این دو حرف چه ساده و چه مشتق با حروف دیگر همه جانبه از او رخت بر بسته...آب را می گویم..آبرو را می گویم...آب رفتن را می گویم... . . . مشتی خاک می ریزم بر روی آنکه...محروم شده از این دو حرف و مشتقاتش... 13 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۲ ینی آدم سریالای تولید ضرغام تی وی ام حس میکنه سامسور شده...اصن معلوم نیس چی ب چیه تو کلاه پهلوی مه لقا که ظاهرا با میل خودش رفت پیش جوانشیر پس مشکلشون چی بود که همچین شد؟!!! کریم این وسط چیکاره بود که مه لقا انقد ازش تشکر میکرد!کسی ! اگه کسی فمیده به منم پ.خ بده:5c6ipag2mnshmsf5ju3 7 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۲ به خدا سپرده ام هر وقت دلش برایم تنگ شد به خواب هایم سرک بکشد . . . 10 لینک به دیدگاه
شقایق31 40377 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 تیر، ۱۳۹۲ به جرات میتونم بگم یکی از بدترین و دردناک ترین بیماری ها بیماری هلیکوباکتری هستش بیماریی که از پارسال دارم با خودم حملش میکنم یه مدت خوب شده بودم ولی حدود دو ماهه که دوباره شروع شد در دوفته اخیر فقط 4 بار بستری شدم خدا نصیب هیچ کس نکنه دردش کشندست :4564: 11 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده