Dark Shadow 290 ارسال شده در 8 مهر، 2013 یعنی گم شده ام در اینجا؟ ... چه واژه غریب و قریبی!!!!! ... آری،بی تو من ... بیش نیستم ... تا کی باید دوام بیارم در این دیار غربت و فراق به انتظار بنشینم برای دیدن روی همچو ماهت.... ... بگذار تا بگریم... 6
hasti1988 22046 ارسال شده در 8 مهر، 2013 غیر قابل تحمل نه ،خیلی سخت نه ،حتی سخت هم نه ....اما خیلی هم آسون نیست .... 6
رُز 563 ارسال شده در 8 مهر، 2013 دلم یک جای بکر می خواهد وتنهایی وسکوت..که سر غروب بنشینم و به افق نگاه کنم... +گاهی در می مانی..حتی از واژه...من پُرم و راهی به خالی شدن نیست.. 12
JU JU 7193 ارسال شده در 8 مهر، 2013 حتا در خواب، صدایت، مرا در بر گرفت چه زیبا بود شنیدن صدایت، پشت خط تلفن، در خواب دیدن مادر، پدر، و برادرت امروز، به انتظارت نشستم اما سکوتت، طولانیتر از این حرفاست گویا 9
شــاروک 30242 ارسال شده در 8 مهر، 2013 یه روز خیلی خوب همراه با خنده و گریه ، با دوستایی که اولش مجازی بودن اما حالا شدن جزئی از زندگیــــه من ! دوستتـــــــــون دارم و امیدوارم این دوستیمون مستدام بمونه ... 13
JU JU 7193 ارسال شده در 8 مهر، 2013 میخواستم به گناه آویز شوم تا خدا خسته شود و نگاهی بیاندازد اما، تو دیگر هیچ تو و فقط تو 6
*mini* 37778 ارسال شده در 8 مهر، 2013 یه سری ادما هستن فقط یه جای حرفتو میشنون..واسه بقیش ناشنوا میشن:icon_razz: حالا اصن حرفت چیز دیگه ای بوده...همون یه تیکه ای که دوست داشتنو میشنون و میگیرنش دستشون..به باقیش کار ندارن..حالا بیا متقاعدش کن...... از اینجور ادما متنفرم:icon_razz: 16
.Apameh 25173 ارسال شده در 8 مهر، 2013 فک نمیکردم اینقد حســــــــــــــودی کنــــــــــم دارم میتـــــــــــــــــــرکم 7
nasim184 12256 ارسال شده در 8 مهر، 2013 امروز یکی از بهترین روزای عمرم بود.. همش خنده و شادی با دوستای ابتدایی تااااااااااا دانشگاه..:hapydancsmil: ای خدا کاش همه مردم روزاشون شاد باشه... 9
nasim184 12256 ارسال شده در 8 مهر، 2013 یعذ از کلی خوشحالی...الان حس خیانت در امانت بهم دست داده...بابا خوب اتفاقی بود 5
shahdokht.parsa 50877 ارسال شده در 8 مهر، 2013 نمیدونم واقعا باید چکارکنم خدا چرا اینجوری شدم چرا همش و همه چی باید لحظه آخر خراب بشه؟ چرا اینقدر بدشانسی این سری نتونم جمع و جورش کنم خودت یکاری کن دیگه حتی روم نمیشه احساس کنم .. چه برسه به بیان خدا فهمیدی دارم سعی میکنم ثابت باشم رو حرفم وقولم و احساسم نه اصلا متوجه شدی نمیخوام دیگه کوچ کنم اگر نه بذار یه بار دیگه بهت بگم : عزیزم خسته شدم از داشتن و نداشتن این سری با هرچی که شده نمیذارم داشتم از دستم بره.. خودت که میدونی از رو نمیرم پس کمکم کن لطفا... 9
آریودخت 43941 ارسال شده در 8 مهر، 2013 خدایا خستم ، منو بببین ، واقعا این توانو تو وجود من میبینی که هر روز یه عزیزی رو از دست بدم؟ دیگه افتادم تو سراشیبی زندگی من سنگ نیستم ، انسانم منو ببین ... لعنت به افرنش من ... لعنت ... 10
Mahnaz.D 61917 ارسال شده در 9 مهر، 2013 تو یه ماه باید دوتا امتحان بدم که شیش واحدم پاس شه :banel_smiley_52: من می تونم.... 15
Mahnaz.D 61917 ارسال شده در 9 مهر، 2013 پارکینگ دانشگاه سالی 450 $ خیلی شیک پیاده می رم و میام.... 16
*mini* 37778 ارسال شده در 9 مهر، 2013 با این فوم نرما کار میکنم حسِ شیرینی پزی بهم دست میده مثه خمیر میمونن 14
haniye.a 5626 ارسال شده در 9 مهر، 2013 حتی اگیر باخته ام...تا خط اخر بازی کسی جرئت ندارد به من دست بزند یا مرا از صفحه بیرون بیندازد...شوخی که نیست من شاه شطرنجم! زانو نمیزنم حتی اگر سقف اسمان کوتاهتر از قد من باشد...حتی اگر تمام مردم دنیا روی زانوهایشان راه بروند... لزومی ندارد من همانی باشم که تو فکر میکنی...من همانی هستم که تو حتی فکرشم راهم نمیکنی... هر سه جمله دقیقا افکار منه....اخلاقه منه....مهم نیست دیگران نمیپسندن..مهم نیست مادرم مدام ایراد میگیره... مهم اینه من از خودم راضیم...مهم اینه که دارم اونطور زندگی میکنم که میخوام..که دوست دارم... تو ادامه بده...به ایرادات...به نپسندیدنات...دیگه اصلا برام مهم نیستی.... 17
H O P E 34652 ارسال شده در 9 مهر، 2013 ﺟﺪﯼ ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺮﺍﯼ ﺍﺣﻤﻘﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻣﺴﺘﺮﺍﺡ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺸﻮﻧﻮ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻦ ، ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺭﻭﺷﻮﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﮕﻦ ﻋﺸﻘﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﺴﺘﺮﺍﺡ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ؟ ﺑﻌﺪﺷﻢ ﺁﺧﻪ ﻣﮕﻪ ﺗﻮ ﻣﺴﺘﺮﺍﺡ ﻣﺮﺩﻭﻧﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﻴﺎﺩ ﺍﺣﻤﻖ :icon_pf (34): 20
پیرهاید 10193 ارسال شده در 9 مهر، 2013 به بهانه ی رمضان الکریم مسلمانان از دیرباز معتقد بودند که رمضان ماه رحمت الهی بر بندگان است ، این رحمت جز به اسباب انسان میسر نیست یاد میکنیم از رفتگان که با رفتنشان قوم و جماعتی را غرق غمشان کرده اند از خداوندگار شهناز تا پدر و مادرانی که در کنارمان نیستند ، از همین دو طلبه ای که چند روز پیش چند جوان را از موج وحشی نجات دادند و خود راهی خدایشان شدند ، از شهیدانی که با خونشان شستند ، خرچنگ های صدامی را یاد کنیم در این ماه از کودکانی که موی بر سر ندارند اما دریا در سینه دارند ، آنانکه مادرانشان تلخ گریه می کنند در جوار تختشان ، از زندانیان در بند از آن ها که در ظلمند از پدر و مادران شرمساز جامعه ی قرن بیست و یکمیمان که در تنگدستی نفس میکشند ، فراموش نکنیم خود را اگر هنوز به انسانیت معتقدیم یاد کنیم از پدر و مادرانی که از جور زمانه در اتاقکی افتاده اند و آنها را سالمند میخوانند به یاد بیاوریم اشک یتیم ، خون ِ دل خداست و به یاد بیاوریم خود را به بهانه ی رمضان ، هرچند دیگر رنگی از رمضان نمانده ، رمضان رنگ پریده شده است بیاد بیاورند اسیران امیران را و امیران اسیران را . . . . 16
ارسال های توصیه شده