One gear 7070 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ گاهی بعضی آدما منو به شدت به این جمله معتقد می کنن: کار از فرهنگ سازی گذشته باس منقرض شیم یه گونه جدید بیاد ! 7 لینک به دیدگاه
moein.s 18983 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ من بینایی ام را از دست داده ام؟!... شاید کلمات معنای خودشان را دگرگون کرده اند یا دست خود...با حرف های خود... من شاید هم دستور واژه ها یادم رفته.... شاید چشمانم جا به جا می بینند... بانو می آید....آقا می آید..می گوید و می نویسد.... این یکی می آید...اون یکی می آید... خواهش می کند...تمنا می کند... دوستانه می گوید... ولی کو گوش شنوا.... باز همان داستان قدیمی.... می گوید..دوست دارم...هر کاری بخوام انجام می دم....قانون کشک چیست...حق دیگران پشم چیست؟! او می گوید...آنکه که رعایت می کند ترسو ست....شاید هم به اندازه ی من نمی فهمد..به من چه دخلی دارد....من کار خود می کنم.... پ.ن:ما عادت کرده ایم به شکستن.... موخره:چه گناهی کرده مدیر تالار که باید هی بگه..هی پاک کنه...و دست آخر هم هیچی به هیچی... 15 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ کسانی که فکر میکنند نتیجه دیروز دلیلی بر عدم تقلب در سال 88 است لطفا سر از زیر برف در بیاورند ، خون جوانان آزادیخواه و مقاومت ها باعث شد اینبار جرأت تقلب نداشته باشند ، به ولله قسم در ساعات اولیه صبح جریان باز هم به سمت سال 88 پیش می رفت اما مثل اینکه اینبار یک حکم حکومتی عاقلانه صادر شد 14 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ امیدوارم آقای روحانی ، فکری هم به حال رهبران مقاومِ در حصر مانده بکند آرزوی قلبی من است 14 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ دیروز رسانه حکومتی تصویر مردی رو نشون داد که انگشتانش رو به علامت پیروزی بلند کرده و میگه میخوان اینارو فروکنم تو چشم اوباما ، دارم به این نتیجه میرسم که کاپیتولاسیون حق ما بوده 10 لینک به دیدگاه
H O P E 34652 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ دیروز تو خیابون مردم چه لذتی می بردن از آزادی و شاد بودن ... یه پیرزنه نشسته بود تو ایستگاه اتوبوس کنار خیابون و از دور جوونا رو نگاه میکرد که با خوشحالی بالا پایین می پریدن، دست میزدن و جیخ و هورا می کشیدن ... همونجور که نگاشون میکرد، همچین اشک می ریخت و خداروشکر میکرد که منم بغض کردم ... بهش گفتم خانوم چرا گریه می کنید ؟ نگام کرد و نزدیکم شد اما حتی نتونست جوابم رو بده انقدر که هق هق کرد و اشک ریخت ... چقدر ما ایرانی ها تشنه ایم ... تشنه ی آزادی ، احترام متقابل ، شادی ، زندگی ... وقتی رسیدم خونه یه دل سیر گریه کردم ... 24 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ مگر در شادی چه چیزی هست که اینقدر می ترسید برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 8 لینک به دیدگاه
Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ جدا" دیشب از شادی مردم منم شاد شدم 8 لینک به دیدگاه
*Polaris* 19606 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ و این روزهــا چه دردنــاک میگذرد برای مــا و فرزندانت...! سیـــاه هست نبودنت رفتنت...! 14 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ هوا آلوده است ، همه جا را گرد و سرب پوشانده است تمامی ویروس ها دندان تیز کرده اند برای روزمرگی های من ، بی وجود خود ِ گمشده ام مرهم مرهم نیست ، تشویش اذهان خصوصیم هست بی وجودت ای خود ِ گمشده ام ، همه ی صداها شبیه سمفونی بوف است همین 16 لینک به دیدگاه
پیرهاید 10193 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ تنها شاعر معاصری که دوست داشتم ترانه هایش برای من بود ، اندیشه فولادوند است همین 12 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ بازی دادن خیلی سخته بازی خوردن راحت تره... این مردم نبودن که بخوان بین بد و بدتر یکی رو انتخاب کنن این خوداشون بودن از چند ماه پیش بین "بد" و "بدتر" یکی رو انتخاب کردن... پ.ن 1 : واژه بد و بدتر توی جمله اول دو تا آدم میتونه باشه....اما در جمله دوم دو تا وضعیت. پ ن 2 : احسنت به این هوش و ذکاوتشون و این نمایشنامه زیبا پ ن 3 : چه بلاتکلیفیم وسط این بحران 15 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ خــــدای من ، میشه منـــو از رو زمین برداری و هر وقت که بهم یه سری توانایی دادی دوباره منو به زمین برگردونی؟!؟! من بلد نیستم نه بگم .... بلد نیستم احساسات یکی رو لگد مال کنم .... بلد نیستم بی تفاوت باشم .... بلد نیستم نامرد باشم !! من خیلی چیزارو واسه زندگی کردن بلد نیستم .... به قول یه آشنای قدیمی : "تو باید 50 سال قبل به دنیا میومدی .... " چرا باید تو این دوران زندگی کنم ؟؟ منو اشتباهی فرستادی ... 12 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ دوستان برام دعا کنید شاید از دعاهای شما به آرامش زسیدم 13 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ الان به این نتیجه رسیدم که هر وقت میام نت نباید خوراکی دم دستم باشه ...اصلا یادم میره کی و چجوری اونا رو میخورم ...فقط آخرش که میشه میبینم هیچی نمونده 10 لینک به دیدگاه
NYC 20977 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ یه دمت و گرم درود به همه کسایی که نرفتن رای بدن. یه دمت گرم و درود به همه کسایی که رفتن رای دادن و به روحانی رای دادن. هردوی ما یه چیز میخوایم حدوداً. ولی روش گفتنمون فرق داشت. 11 لینک به دیدگاه
Saman_88 8062 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ در حسرت ِ دیروز آزادی را به رنگ ِ" سبز " می دیدند امروز ناگهان به رنگ ِ " بنفش " رسیدند من در حیرتم ، میان ِ حربه ی بازی با آبرنگ ها ! چه طور جماعتی سی و اندی سال ؛ رنگ ِ قرمز ِ خونین را ندیدند ؟!! 11 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ حالم بهم خورد اه:84eb3ampc0vsywihe0i 8 لینک به دیدگاه
.Apameh 25173 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 خرداد، ۱۳۹۲ داره صدای سکوتم گوش خودمو کَر میکنه... 11 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده