رفتن به مطلب

همسرم منو واسه خودم نمیخواد


ارسال های توصیه شده

سلام مجدد خدمت همه کسایی که این ها رو میخونن

 

چیزی که بیشتر از همه منو گیج میکنه اینه که

الان هفته سومه

خانواده ها فهمیدن ولی کسی کاری نمیکنه

 

خانواده خودم که خودم نزاشتم کاری کنن

خانواده ایشون هم که تاحالا واکنشی نشون ندادن

 

واقعا گیج شدم.

 

نمیدونم چی درسته چی غلط

 

دیروز رفتم برم پیش مشاور ولی ماشالله قیمت ها ....

نیم ساعت 15 تومن تو یه شهر کوچیک مثل اینجا خیلی زیاده. حداقل واسه من

 

چیزی که بیشتر از همه منو گیج میکنه اینه که کسی که اینهمه ادعای دوستی و عاشقی داره چرا کاری واسه نجات خودش و زندگیشون نمیکنه

 

گیرم که حق با ایشون باشه. ایا این شرایط که روز بروز داریم از هم فاصله میگیریم ایشون رو نگران نمیکنه؟ ایا این زندگی مال ایشون نیست؟

دارم روز بروز بیشتر به این نتیجه میرسم که نه تنها نگران نمیشه بلکه خوشحال تر هم هست. احساس میکنه از زیر باره مسئولیت کنار رفته

 

هرچند که تو همین مدت 6 ماهه هم نشون داد که از همسر بودن فقط ایراد و بهونه گرفتن و داشتن توقعاتش رو یاد گرفته نه چیز دیگه.

 

خوب منم اگه کسی میومد خواستگاریم که باید جهیزیه میداد، مهریه سال تولدی میداد ، خرج عقد وعروسی و .... رو میداد و خلاصه تنها کاری که لازم بود من بکنم این بود که زحمت بکشم تشریف ببرم خونه بخت همین کار رو میکردم و مسئولیتی بیش از این احساس نمیکردم که توقع داشتم باشم

 

 

همین امروز ازش جدا شو

که بعدها خیلی باید با زجر اینکارو بکنی وقتی یه بچه معصوم جلو چشمته و مجبوری جدا بشی

من نمیگم عیب از شما هست یا خانمت

ولی هرچی هست شماها بدرد هم نمیخورین خودتونو گول نزنین

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 66
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

همین امروز ازش جدا شو

که بعدها خیلی باید با زجر اینکارو بکنی وقتی یه بچه معصوم جلو چشمته و مجبوری جدا بشی

من نمیگم عیب از شما هست یا خانمت

ولی هرچی هست شماها بدرد هم نمیخورین خودتونو گول نزنین

 

مثل اینکه کارمون رسید به اخر خط

امروز رفتم یه شاخ گل هم خریدم رفتم پیشش

بهشون گفتم جریان چیه میخوای چکار کنی

 

گفت یک کلام. یا تا یه ماه دیگه طلاقم میدی یا مهرم رو میزام اجرا

گفتم خوب برای چی؟

گفت گفت دوست ندارم

اشتباه کردم

ما بدرد هم نمیخوریم

و...

 

فقط نمیدونم چرا اصرار داشت تا یه ماه دیگه حتما طلاق بگیره

لینک به دیدگاه
قضیه از اول غیرطبیعیه،یه چیزی این وسط داره میلنگه:ws38:

 

من که دیگه عقلم قد نمیده

دیروز که این حرف رو زد مثل ادم هایی نبود که شکست خوردن. مثل ادمی بود که به پیروزی رسیده

با یه غرور و اطمینان به نفس خاص حرف میزد

گفتم یعنی چی طلاق؟

من و تو اسممون رو همه. ما عقد کردیم. حالا من هیچی تو یه دختری. میفهمی این یعنی چی؟

راحت جواب داد زیر یه سقف که نبودیم.

 

میگم بابا مگه کسی میاد ببینه زیر یه سقف بودیم یا نبودیم که بعد بخواد حرف بزنه

میگه اشکال نداره میرم شناسنامم رو عوض میکنم

من موندم که چی بگم

لینک به دیدگاه

بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووققققققققققق :w16:

 

خوب دیووانه معلومه دختره می خواد از سرش بازت کنه ...من خودم دخترم جنس خراب بعضی دخترارو بهتر می شناسم ...شاید دلش یه جا دیگست :ws37: معمولا ما دخترا وقتی چیزی رو نخوایم مدام نق می زنیم و ایراد می گیریم ازش :ws3:

 

از من می شنوی ازش جدا شو ....می بینی این چن ماهه نساختین فک کردی می تونی چند سال باهاش بسازی؟؟؟ تازه اختلاف سنیتونم نیگا کن نزیک یه دهه است ....نمی فهمین همو :w16: یکیو پیدا کن که نخواد عوضت کنه ....کسی که حتی بدیهاتو دوست داشته باشه نه اینکه ایراد بگیره :banel_smiley_4:

لینک به دیدگاه
من که دیگه عقلم قد نمیده

دیروز که این حرف رو زد مثل ادم هایی نبود که شکست خوردن. مثل ادمی بود که به پیروزی رسیده

با یه غرور و اطمینان به نفس خاص حرف میزد

گفتم یعنی چی طلاق؟

من و تو اسممون رو همه. ما عقد کردیم. حالا من هیچی تو یه دختری. میفهمی این یعنی چی؟

راحت جواب داد زیر یه سقف که نبودیم.

 

میگم بابا مگه کسی میاد ببینه زیر یه سقف بودیم یا نبودیم که بعد بخواد حرف بزنه

میگه اشکال نداره میرم شناسنامم رو عوض میکنم

من موندم که چی بگم

رک بگم،من به شمام شک دارم،حرفات پر از جای خالیه و یه عالمه علامت سوال.

شما اگه زندگیتو دوست داری تو این یک ماه(البته مبنا حرفای خودته) برو دنبال مشاور و وکیل و کاری به هزینه ها نداشته باش.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شما هم آدم دیروزی نیستی،وقتی میخواستیش باید به فکر تفاوت ها بودین نه الان.اگه خیلی هم از دستش عصبانی هستین نباید اجازه بدین این تفاوت ها به فکرتون بیاد،فقط نجات زندگیتون البته اگه واقعا خودتونم میخواین این زندگیو ادامه بدین!!!!!!!

لینک به دیدگاه
خاک بر سرت ....یکی بزن تو دهنش تا آدم شه ..لیلی به لالاش گذاشتی خودشو لوس کرده :w16: خوب دیووانه معلومه دختره می خواد از سرش بازت کنه ...من خودم دخترم جنس خراب بعضی دخترارو بهتر می شناسم ...شاید دلش یه جا دیگست :ws37: معمولا ما دخترا وقتی چیزی رو نخوایم مدام نق می زنیم و ایراد می گیریم ازش :ws3: از من می شنوی ازش جدا شو ....می بینی این چن ماهه نساختین فک کردی می تونی چند سال باهاش بسازی؟؟؟ تازه اختلاف سنیتونم نیگا کن نزیک یه دهه است ....نمی فهمین همو :w16: یکیو پیدا کن که نخواد عوضت کنه ....کسی که حتی بدیهاتو دوست داشته باشه نه اینکه ایراد بگیره :banel_smiley_4:

این برای وقتیه که چند سالی از ازدواج گذشته باشه،نه اینکه تو این چند ماه اول زندگی که به اصطلاح دختر و پسر کور میشن.حتی دختر و پسری هم که با هم نسازن و همدیگرو نخوان حداقل 6 ماه اول باهم خوبن!!!

در ضمن اگه جنس خرابی باشه باید برای مهریه باشه ولی میبینیم که اینطور نیست.اگه جنس خرابی دیگه ای هم در کار باشه واسه قبل ازدواجه تا پسرو فریب بده تا باهاش ازدواج کنه(طبق صحبتای ایشون،خانواده داماد خیلی برترن!).حالا که تونسته فریب بده و ازدواج کنه چرا باید طلاق بخواد؟اونم بدون مهریه!

یه چیزی این وسط دروغه!

والسلام:icon_razz:

لینک به دیدگاه

رک بگم،من به شمام شک دارم،حرفات پر از جای خالیه و یه عالمه علامت سوال.

شما اگه زندگیتو دوست داری تو این یک ماه(البته مبنا حرفای خودته) برو دنبال مشاور و وکیل و کاری به هزینه ها نداشته باش.

 

شما هم آدم دیروزی نیستی،وقتی میخواستیش باید به فکر تفاوت ها بودین نه الان.اگه خیلی هم از دستش عصبانی هستین نباید اجازه بدین این تفاوت ها به فکرتون بیاد،فقط نجات زندگیتون البته اگه واقعا خودتونم میخواین این زندگیو ادامه بدین!!!!!!!

 

من زندگیم رو دوست دارم. درسته این مشکل پیش اومده ولی من که زندگیم رو تعطیل نمیکنم به خاطر این موضوع. این جای خالی ها و علامت سوال ها رو من هم دارم. چونکه هنوز باورم نمیشه به خاطر همچین مسائلی دارم طلاق میگیرم. دختر های زیادی وجود دارن که بخاطر زندگیشون سالهاست دارن میجنگن. اما ایشون نه تنها حاضر نیست بخاطر این زندگی بجنگه بلکه فقط معتقده جنگیدن کار منه و این منم که باید همه چیز رو درست کنم و ایشون هیییچ مسئولیتی تو این زندگی ندارن.ایشون فکر میکنه همین که بهم گفته بعله و قبول کرده که با سختی های مالی زندگیم کنار بیاد دیگه به اندازه کافی تلاش کرده (هرچند که همینم درست حسابی انجام نداد و بارها نق بی پولیم رو هم زد)

از ایشون پرسدم وظیفه تو به عنوان زن تو زندگی چیه؟فقط ایراد گرفتن؟

گفت نمیدونم

من که خواستمش با همه تفاوت هاش. ایشونه که نمیخواد. ایشونه که میگه باید اونی بشی که من میخوام.

 

اگه جنس خرابی باشه باید برای مهریه باشه ولی میبینیم که اینطور نیست.اگه جنس خرابی دیگه ای هم در کار باشه واسه قبل ازدواجه تا پسرو فریب بده تا باهاش ازدواج کنه(طبق صحبتای ایشون،خانواده داماد خیلی برترن!).حالا که تونسته فریب بده و ازدواج کنه چرا باید طلاق بخواد؟اونم بدون مهریه!

یه چیزی این وسط دروغه!

والسلام:icon_razz:

 

ای کاش من هم واسه این سوال ها جوابی داشتم.

 

دلم بیشتر واسه همین موضوع میسوزه که نمیدونم بخاطر چی زندگیمون را داره از هم میپاشونه

 

وقتی خودم این داستان که جلو روم داره اتفاق می افته ولی باورم نمیشه، چرا باید توقع داشته باشم که شمایی که نیستی فکر نکنی که کل این قضیه یه سر کاریه که چند روزی ملت اینجا علاف باشن و من بخندم.

ولی این قضیه واقعیه

واقعی و باور نکردنی.

 

امروز رفتم پیش برادرش. گفتم بابا حداقل یه عیب ایراد ازم بگیر بگو فلانی اینجای راه رو اشتباه رفتی که دلم خنک بشه بگم حقمه به این خاطر.

ولی جواب ایشون هم این بود که چی بگم .

لینک به دیدگاه

همسرتون شما رو نمی خواد ...

حتما با شما خوشحال نیست ... دلیل این موضوع واقعا ایرادی از طرف شما نمی تونه باشه و یا اینکه کس دیگه ای توی زندگی اون پیدا شده؛ بلکه گاهی تنها تقاوت ها می تونه باعث همچین احساسی باشه.

شاید آقایون به تفاوت بیشتر جذب بشن ولی عموما خانوم ها، شباهت ها رو بیشتر دوست دارند. من نمی تونم خانومتون رو هم قضاوت کنم. ...

متاسفانه نمی تونم راه حلی هم بدم که به درد شما بخوره ...

طبق نظر دوستان، یه مشاور خانواده بهتر می تونه به شما کمک کنه ... حتی اگر تنهایی پیش این مشاور برید ... به هر حال مسائلی هست که ممکنه اینجا نشه در موردش صحبت کرد و شما بتونید به مشاور بگید ...

لینک به دیدگاه
این برای وقتیه که چند سالی از ازدواج گذشته باشه،نه اینکه تو این چند ماه اول زندگی که به اصطلاح دختر و پسر کور میشن.حتی دختر و پسری هم که با هم نسازن و همدیگرو نخوان حداقل 6 ماه اول باهم خوبن!!!

در ضمن اگه جنس خرابی باشه باید برای مهریه باشه ولی میبینیم که اینطور نیست.اگه جنس خرابی دیگه ای هم در کار باشه واسه قبل ازدواجه تا پسرو فریب بده تا باهاش ازدواج کنه(طبق صحبتای ایشون،خانواده داماد خیلی برترن!).حالا که تونسته فریب بده و ازدواج کنه چرا باید طلاق بخواد؟اونم بدون مهریه!

یه چیزی این وسط دروغه!

والسلام:icon_razz:

 

واللا خودم هم موندم تو کار این بشر

دیروز که رفتم پیشش گفت تمام خونوادش خبر دارن از این موضوع و این قضیه قطعیه

امشب رفتم پیش باباش. باباش گفتن بیجا کرده همچین حرفی زده. من الان از تو دارم میشنوم!

 

از طرف دیگه یکی دو ماه پیش یه قضیه پیش اومد که داستانش طولانیه و قرار بود یه جایی بریم که به پیشنهاد خودش نرفتیم من چند بار اصرا کردم که بریم ولی اخرش هم قبول نکرد.قرار شد به کسی هم نگیم که نرفتیم.

الان اومده رفته همینجوری واسه باباش تعریف کرده. چرا؟ خدا میدونه!

چی گفته گفته من هر کاری کردم نیما نیومد.

 

حالا کسی فهمید چی به چیه به من هم بگه

لینک به دیدگاه
سلام خوبی والله بچه ها ماشالله همه واردن،ببخشید از باباش حرف شنوی داره یا باباش معتاد درب و داغونه

 

نه حرف شنوی داره

از این معتادای درب و داغون نیست

لینک به دیدگاه

یه چیزی بگم ناراحت نمیشی میخواستی زن بگیری چیکار کنی به غیر از یه عمر بدبختی چی داره

 

بشین باهاش روراست حرف بزن بگو بهش واقعا مشکلش چیه

لینک به دیدگاه
اون بهت گفته ضعیف چون که شاید درست روش داد نکشیدی

خودش هم با این حرفش غیر مستقیم بت گفته که دوست داره که کم زور بشنوه

 

شاید به اندازه کافی داد نکشیدم!

لینک به دیدگاه
این نظر شخصیه منه

 

احتمالا بعد از نامزدی چیزی در شما دیده که قبلش نمیتونست ببینه و خوشش نیومده!

اونی که گفته تو سری بزن کاملا راست گفته با جان و دل حرفش رو تایید میکنم، من اگه جای تو بودم و البته با عرض معذرت شرایطی که شما گفتید واقعیت باشه و به این نتیجه برسم اون فقط دنبال بهانه هست و من بی گناه هستم کاملا بهش بی محلی میکردم تو سری هم میزدم، زن جماعت خاصیتش اینه که اگه بیوفتی دنبالش ازت فرار میکنه و اگه ازش فرار کنی میوفته دنبالت، بهترین راه جلب محبت یک زن رو ندادن بهش است:a030:

 

فكر نمي كنيد خيلي متحجرانه فكر مي كنيد؟:ws46: اين افكار براي همه مدل شخصيت ها جواب نتيجه يكسان نمي ده و نمي شه با اين قاطعيت اين راه حلو تاييد كرد . لطفا عاقلانه تر دوست مونو راهنمايي كنيد ممكنه با پيشنهاد هاي غلط زندگيش از هم بپاشه...

لینک به دیدگاه

سلام مجدد

فکر میکنم دیگه واقعا راهی نمونده

دیشب با پدر خانومم صحبت کردم . گفت که نه ایشون بی جا کرده اینجور گفته. به بهونه هایی هم که گرفته بود خندید. یک دو تا ایراد هم از من گرفت که حق داشت. قرار شد من برم با خانومم صحبت کنم

صبح رفتم اما خانومم چنان رفتار بدی داشت که نگو

گفت تو ادم ضعیفی هستی که رفتی با بابام صحبت کردی

اگه تو منو میخواستی باید یه هفته هر روز میومدی باهام حرف میزدی نه اینکه فقط به یکی دو ساعت صحبت با من اکتفا کنی

 

در مورد چیز هایی صحبت کرد که مربوط به مدتها پیش بود. گفتم خوب چرا الان داری میگی؟ چرا همون موقع نگفتی که جوابت رو بدم . میگه الان میگم

میگه تو اون موقع و اون موقع فلان فکر ها تو ذهنت بوده من میدونم.

میگم خوب بابا من الان باید چجوری ثابت کنم که اینجور نبوده. به قران قسم بخورم قبول میکنی

میگه این چیزا رو وسط نکش. حالا که اینجور شد اصلا من به قران و پیامبر و اینا اعتقاد ندارم.

 

حتی خواهرش هم میگفت خوب چجوری ثابت کنه. میگه نمیدونم من دیگه حرفش رو باور ندارم.

 

میگه من ازت خوشم نمیاد چون محکم صحبت نمیکنی. گفتم خوب بگو محکم صحبت کردن یعنی چجوری که همونجوری صحبت کنم.حتی خواهرش هم خندش گرفت و توپید بهش که تو که میگی محکم صحبت کن خوب بگو محکم صحبت کردن یعنی چی؟ چجوری؟

میگه نمیدونم فلانی و فلانی و فلانی رو نگاه کن مثل اونها صحبت کن.

 

خلاصه من گفتم ببین زندگی کم داره زیاد داره باید مگه تو روز اول صحبت کردنم رو ندیدی. مگه روز اول قول ندادی و یا علی نگفتی که اگه جایی نقصی دارم کمکم کنی

میگه اون موقع کور بودم الان نمیخوام

 

خلاصه کلی من و خواهرش نصیحتش کردیم که اره تو ایراد منطقی بگیر، حرف منطقی بزن به روش منطقی ایراد بگیر من نامردم اگه تلاش نکنم که رفعش نکنم. میگه نه نمیخوام من دیگه تحمل ندارم.

اخرش هم گیر داد چرا الان اینجوری نشستی؟ این چه طرز نشستنه؟!! (یه پام رو جمع کرده بودم و یکی دیگش رو یکم دراز کرده بودم) خواهرش بهش توپید خب خستش شده پاشو دراز کرده.

من دیگه حرفی نزدم اومدم.

 

 

حق با ایشونه.

ایشون به هر دلیل دلش دیگه به این زندگی نیست.

میگن ادمی که خوابه رو میشه با یه تکان دادن بیدار کرد ولی کسی که خودش رو زده به خواب رو با صد تا لگد هم نمیشه بیدار کرد.

میخوام برم با پدرش صحبت کنم. میخوام برم بگم ما به ته خط رسیدیم. دیگه فایده نداره.

ممکنه جسممون رو بزور بشه پیش هم نگه داشت ولی دیگه روحمون به هم تعلق نداره

 

خانواده خودشون هم میدونن حق با منه و اونه که داره اشتباه میکنه. ولی خوب به زور که نمیشه کاری کرد که کسی کسی رو دوست داشته باشه.

لینک به دیدگاه

سلام خوبی اقا نیما دلسرد نشو دوست داره ولی داره ناز میکنه

زنها همه خواسته هاشون داخل نق زدناشونه برو ببین گفته مثل کیا باش همونجوری بشو ببین اونوقت چی میگه

لینک به دیدگاه
سلام خوبی اقا نیما دلسرد نشو دوست داره ولی داره ناز میکن

زنها همه خواسته هاشون داخل نق زدناشونه برو ببین گفته مثل کیا باش همونجوری بشو ببین اونوقت چی میگه

 

اخه چجوری مثل اونها باشم

یکیش بابای خودشه که 70 سالشه و کارمند یکی از اداره ها بوده و بازنشست شده و صاحب هفت هشت تا بچه هست.

یکیش برادرمه که رئیس ادارست و عادت کرده به صحبت های رسمی و 53 سالشه

یکی دیگش دوست برادرمه که رئیس یه اداره دیگست و ایشونم هم حدودا 60 داره

 

همین مثل اونها بودن یک حداقل یک سال کار میبره. طرز لباست طرز غذا خوردنت، طرز حرف زدنت طرز برخوردت دوستات و همه چیزت باید مثل اونها بشم.

تگه من قراره مثل اونها بشم پس خود من چی؟

 

اخه من که سی و سه سال سن دارم باید مثل یه پیرمرد رفتار کنم تا خانومم پزش رو بدن؟

اخه من باید با زنم بگم احوال شما خوب هست انشا االه؟

توی جمع بشینم جلسه بزارم؟

لینک به دیدگاه

شما رو به این لینک دعوت می کنم ...

[h=1]من طــــ ــــ ــــلاق میخواهم ...[/h]شاید مصداق مناسبی برای داستان شما نباشه، اما حتما بهتون کمک می کنه

براتون آرزوی زندگی آرومتری دارم.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...