رفتن به مطلب

همسرم منو واسه خودم نمیخواد


ارسال های توصیه شده

چه قد این جمله ضایعست : منو برا خودم نمیخواد !!!!!!!!!

مد شده همه هم استفاده میکنن

 

خود یعنی چی اصلا؟ مگه جز طرز گفتار و رفتار و فکر و ظاهر و باطن و همه چی با همه؟؟؟؟

 

اون تیکه ای رو که خودمون خوشمون نمیاد از خود جدا میکنیم، بعد می گیم منو باید برای خودم بخواد !!!

 

 

 

در ثانی بیان ایرادات یه نفر بین دوستاش و خواهر و برادراش و نشون دادن اس ام اس و ..... واقعا زشته:icon_razz:

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 66
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

 

در ثانی بیان ایرادات یه نفر بین دوستاش و خواهر و برادراش و نشون دادن اس ام اس و ..... واقعا زشته:icon_razz:

 

:w16:

 

به عنوان دو تا انسان بالغ الان باید بتونید خیلی راحت و مسالمت امیز با هم دیگه حرف بزنید و مشکلاتتونو بیان کنید هیچ رفتاری بدون دلیل نیست.بهتره صادقانه و دوستانه نظرتونو بهش بگین و ازش دلیل رفتارهاشو بخاید

به نظرم هیچکس نمیتونه راه درستی به شما نشون بده تا اینکه واقعا نفهمین تو سرش چی میگذره...

اینقدم اول هر مشکلی فرتی نگیم و نریم مشاور.خود ادم بهترین حلال مشکلاتشه و هیچکی نمیتونه واقعی ادم درک کنه

لینک به دیدگاه
عزیزم منم تا ازدواج نکرده بودم همین حرفا رو میزدم البته نمیگم کاملا نظرم برگشته نه...

در بعضی موارد اینطوری نیست.. ایشالا ازدواج کنی متوجه میشی

خودم به شخصه تو هررابطه ای چه پسر چه دختر سردی ببینم خیلی بیشتر سرد میشم

 

هرکی 1 قدم باهم گرم بشه 100 قدم باهاش گرم میشم ولی تو همین انجمن خودمون سردی و کم محلی و غرور از کسی ببینم راحت کنارش میذارم فکر کنم تو زندگی آیندمم اینجوری باشه تو زندگی 2 نفری کم محلی معنا نداره

 

در ضمن این مردا هستند که نمیتونن کم محلی زن هارو تحمل کنند نه زن ها!اونا کم طاقت ترند به نظرم

لینک به دیدگاه
چه قد این جمله ضایعست : منو برا خودم نمیخواد !!!!!!!!!مد شده همه هم استفاده میکننخود یعنی چی اصلا؟ مگه جز طرز گفتار و رفتار و فکر و ظاهر و باطن و همه چی با همه؟؟؟؟اون تیکه ای رو که خودمون خوشمون نمیاد از خود جدا میکنیم، بعد می گیم منو باید برای خودم بخواد !!!در ثانی بیان ایرادات یه نفر بین دوستاش و خواهر و برادراش و نشون دادن اس ام اس و ..... واقعا زشته:icon_razz:
سلام خدمت شما دوست گرامیراستش من به اینکه این جمله مد هست یا نه فکر نکردم.من از روز اول ایشون رو همونجور که بود قبول کردم و بهشون گفتم من همینجوری که هستی دوست دارم و خوب البته هم شما ایراداتی داری هم من که باید رفع کنیم. اما هیچوقت به خاطر ایرادتشون کل وجودی خودشون رو نفی نکردمخود یعنی چی اصلا؟ مگه جز طرز گفتار و رفتار و فکر و ظاهر و باطن و همه چی با همه؟؟؟؟اون تیکه ای رو که خودمون خوشمون نمیاد از خود جدا میکنیم، بعد می گیم منو باید برای خودم بخواد !!! دقیقا حرف شما درسته. من هم نظرم همینه اما خانومم اینجور فکر نمیکنه. این دقیقا همون کاریه که ایشون میکنه. خانومم دو تا شخصیت از من تو ذهنش ساخته که هیچ کدوم من نیستم. یه شخصیت خوب و یه شخصیت بد. ایشون سعی داره شخصیت بده رو تبدیل به شخصیت خوبه کنه. ولی اینکار رو با من داره انجام میدهمثلا سر همون قضیه چایی گفت تو عمدا نخوردی و خودتو زدی کوچه علی چپ که جلب توجه کنی. خوب این حرف یعنی اینکه ایشون فکر میکنه من اینقدر بیچاره هستم که میخوام با این کارهای بچه گانه جلب توجه کنم. در مورد پیامک ها هم من فقط به اون دختر اقواممون نشون دادم اون هم برای اینکه حرفم رو باور نمیکرد و فکر میکرد دارم مظلوم نمایی میکنم. و گفتم که حتی وقتی پیامک ها رو خوند هم باز شک تو حرفاش موج میزد. من هم دوست ندارم ایرادات خانومم رو جایی بگم اما وقتی میبینم با حرف زدن باهاش نتیجه نمیگیرم پس به مشورت نیازه. این ایراداتی هم که گفتم رو حتی به برادر خواهرش هم نگفتم. فقط همون دختر اقواممون گفتم و فقط هم برای اینکه بتونه مشکل من رو درک کنه. درست مثل همین جا که دوستان راهنمایی های خوبی کردن
لینک به دیدگاه
در ثانی بیان ایرادات یه نفر بین دوستاش و خواهر و برادراش و نشون دادن اس ام اس و ..... واقعا زشته:icon_razz:
:w16:به عنوان دو تا انسان بالغ الان باید بتونید خیلی راحت و مسالمت امیز با هم دیگه حرف بزنید و مشکلاتتونو بیان کنید هیچ رفتاری بدون دلیل نیست.بهتره صادقانه و دوستانه نظرتونو بهش بگین و ازش دلیل رفتارهاشو بخایدبه نظرم هیچکس نمیتونه راه درستی به شما نشون بده تا اینکه واقعا نفهمین تو سرش چی میگذره...اینقدم اول هر مشکلی فرتی نگیم و نریم مشاور.خود ادم بهترین حلال مشکلاتشه و هیچکی نمیتونه واقعی ادم درک کنه
حرف شما درستهاینکه من این موضوع رو با بقیه مطرح کردم هم به همین خاطر بود که دیگه خودم راهی به زهنم نمیرسید. گفتنی ها رو قبلا بارها بهش گفتمبا محبت با دعوا ولی جواب قانع کننده ای نمیده. مساله منم همینه نمیدونم چی تو سرش میگذره. خود ایشون هم که هیچ کمکی نمیکنه. فقط میگه من اینجوری میخوام من اونجوری میخوام
لینک به دیدگاه
این نظر شخصیه منه

 

احتمالا بعد از نامزدی چیزی در شما دیده که قبلش نمیتونست ببینه و خوشش نیومده!

اونی که گفته تو سری بزن کاملا راست گفته با جان و دل حرفش رو تایید میکنم، من اگه جای تو بودم و البته با عرض معذرت شرایطی که شما گفتید واقعیت باشه و به این نتیجه برسم اون فقط دنبال بهانه هست و من بی گناه هستم کاملا بهش بی محلی میکردم تو سری هم میزدم، زن جماعت خاصیتش اینه که اگه بیوفتی دنبالش ازت فرار میکنه و اگه ازش فرار کنی میوفته دنبالت، بهترین راه جلب محبت یک زن رو ندادن بهش است:a030:

 

 

راستش فکر میکنم بزرگترین مشکل من همینه. من تاحالا دوست دختر نداشتم. دختر های زیادی توی داشنگاه بودن که سلام و علیک داشتم اما رابطه عاطفی نداشتم چون همیشه فکر میکردم که احساساتت رو فقط باید بزاری واسه شریک زندگیت (که الان فکر میکنم زیاد هم عاقلانه نبوده)

من همیشه سعی داشتم درکش کنم. با ایراد گرفتن های ایشون مدارار میکردم . زمانی که عصبانی بود یا ناراحت من موقتا کوتاه میومدم تا اروم بشه و بعد حرف بزنیم. اما ایشون تمااام انها رو گذاشته به اسم ترسیدن نه محبت. هرچند که بارها واسش قسم قران رو خوردم که من فقط خواستم درکش کنم که اینجوری رفتار کردم ولی باز هم باور نمیکنه متاسفانه

لینک به دیدگاه
خودم به شخصه تو هررابطه ای چه پسر چه دختر سردی ببینم خیلی بیشتر سرد میشم

 

هرکی 1 قدم باهم گرم بشه 100 قدم باهاش گرم میشم ولی تو همین انجمن خودمون سردی و کم محلی و غرور از کسی ببینم راحت کنارش میذارم فکر کنم تو زندگی آیندمم اینجوری باشه تو زندگی 2 نفری کم محلی معنا نداره

 

در ضمن این مردا هستند که نمیتونن کم محلی زن هارو تحمل کنند نه زن ها!اونا کم طاقت ترند به نظرم

 

اینایی که تو میگی برا روابط دوستانس که خب طبیعتا من و خیلیا اینطوری هستن

اما رابطه زن و شوهری خیلی فرق داره...

شاید گاهی طرف مقابل یه رفتاری بکنه که بهترین راه همون محل نذاشتنه..

اینو برا این قسمت از حرفات گفتم ( تو زندگی 2 نفری کم محلی معنا نداره)

 

 

من نمیگم کم محلی تنها راه حله. اگه مبنارو بر کم محلی بذاریم که تکلیف معلومه ...

ایشالا پاتو تو زندگی بزاری مفهوم اصلی این حرفای منو اون موقع متوجه میشی :a030:

بعضی وقتا این کم محلی لازم میشه...:w16:

لینک به دیدگاه
شاید راست بگی ولی تجربه چیز دیگری نشون داده

کلا موجودات خیلی پیچیده ای هستید، سرشناسترین انسان های تاریخ تقریبا همه بلا استثنا اعتراف کردند که از شناخت زن ها عاجز موندند چه برسه به ما درپیت ها :hanghead:

 

میدونم منظور از این حرف چیه.... فک نکنم اینقدرام دوزاریم کج باشه...

بله در مورد این آقا صدق میکنه اما نه الان .... میتونم سرش شرط ببندم که اگه الان این رویه رو پیش بگیره نتیجه عکس بده

چون الان دیگه دیره... خانم ایشون مطمئنن در درونش میدونه رفتارش نامناسبه اما همون ابتدا که این روند رو پیش گرفته و جز صبر و حوصله چیزی ندیده

روی این نوع اخلاق پافشاریش زیادتر شده و تقریبا عادت کرده....

شاید باورتون نشه اما من گاهی اوقات دلم میخواد همسرم سر یه موضوعی بهم بگه همین که من گفتم :w58:

 

توضیحات پیمان عزیز و ابوالفضل عزیز کاملا منطقی و به جاست:icon_gol: ... شاید در مواردی این آقا اشتباه کرده باشه .. اما چون این خانم روی

همسرشون حساس شدن کوچیکترین چیزی هم که صد در صد به چشم بقیه نمیاد ایشون رو عصبانی میکنه و موجب میشه مدام اون

موضوع رو بزرگتر کنه :hanghead:

این قسمت از صحبت های حامد رو به عنوان یه خانوم کاملا تایید میکنم

 

تو سری زدن رو موافق نیستم اما یک مرد باید جذبه مردونش رو حفظ کنه:ws37:

 

 

یه دوستی داشتم که خیلی دوست دختر داشت

ایشون میگفت بعضی وقتا زنها یه کارایی میکنن که از بس عجیبه، خدا با تعجب رو میکنه به فرشته هاش میکنه میگه : این چرا اینجوری کرد؟؟!!!!

 

من تو کار این خانومم موندم

اصرار میکنم سر موضوعی میگه اه چقدر اصرار میکنی- اصرار نمیکنم میگه تو واسم اهمیت قائل نیستی

موقع غذا تعارف میکنم عصبانی میشه میگه مگه من غریبه ام تعارف میکنی - تعارف نمیکنم میگه من ادم نبودم یه تعارف خشک خالی هم به من کنی

بهش با محبت برخورد میکنم میگه تو میترسی- با ناراحتی برخورد میکنم میگه اخلاق نداری

من که دیگه موندم واللا از دست شما خانوم ها

لینک به دیدگاه
یه دوستی داشتم که خیلی دوست دختر داشت

ایشون میگفت بعضی وقتا زنها یه کارایی میکنن که از بس عجیبه، خدا با تعجب رو میکنه به فرشته هاش میکنه میگه : این چرا اینجوری کرد؟؟!!!!

 

من تو کار این خانومم موندم

اصرار میکنم سر موضوعی میگه اه چقدر اصرار میکنی- اصرار نمیکنم میگه تو واسم اهمیت قائل نیستی

موقع غذا تعارف میکنم عصبانی میشه میگه مگه من غریبه ام تعارف میکنی - تعارف نمیکنم میگه من ادم نبودم یه تعارف خشک خالی هم به من کنی

بهش با محبت برخورد میکنم میگه تو میترسی- با ناراحتی برخورد میکنم میگه اخلاق نداری

من که دیگه موندم واللا از دست شما خانوم ها

 

بیخود نیست کتاب رازهایی در مورد زنان اثر باربارا دی انجلیس یه کتاب خیلی قطوره دقیق نمیدونم اما فک کنم چیزی حدود هفتصد صفحه باشه

اما رازهایی در مورد مردان خیلی کمتر از این حرفاس

بد نیست کتابشو بگیری بخونی

لینک به دیدگاه
دوست عزیز

شما میگی سه ماه نامزد بودید...

در این سه ماه چه حرفهایی باهم میزدید؟آیا راجع به این مسائل صحبتی نشده بود؟

 

 

اینها سوالاتی ست که ایشان باید جواب بدهد و پاسخهای شما نمیتواند ملاک و سنگ محک خوبی برای قضاوت باشد...

این خورده ایرادها معمولا در زنان نشان دهنده مشکل بزرگتریست که ایشان یا خجالت میشکد بگوید یا نمیخواهد مستقیم بگوید....مطمئن باشید مشکل شما نحوه غذاخوردن شما نیست:a030:

همیشه مشکل دوطرف دارد آیا تابخال از خود نپرسیده اید شاید مقصر رفتار خود من باشد؟

 

اگر واقعا خانوم شما این ایرادات رو که میگید داشته پس باید قبل ازدواج هم این رفتا رو داشته باشه نمیتونه یه شبه این همه رفتارش عوض بشه:banel_smiley_4:

اگه داشته و شما ندیده گرفتید که یه نحوی مقصر خودتون هستید اگه نداشته و بعدازدواج پیداشده آیا فکر نمیکنید طرزبرخورد خودشما باعث این تغییر رفتار شده؟:ws38:

 

آیا در اون سه ماه نامزدی کوچکترین حالتی ازاین مشکلات را بروزنداد؟

 

در تمام نوشته های شما از پست اول تا کنون یه غرور خاصی موج میزنه که همه حق رو به خودتون دادید

اگه این چنین حرف زدن در زندگی هم بوده خانوم به نحوی جلوی همین ادبیات موضع گرفته

دوست عزیز

تا وقتی صحبتهای خانوم شما شنیده نشه این مشکل لاینحل میمونه:a030:

مشکلات زندگی زناشوی همیشه باید دوطرفه بررسی بشه و یک طرفه هرگز شما به نتیجه مطلوب نمیرسید مخصوصا که شما ایشون رو مقصر صرف میدونید و خودتون رو مبری از هرگونه اشتباه:icon_gol:

 

تو این سه ماه اتفاق می افتاد ولی اصلا لحن جدی نداشت. با خنده میگفت. اصلا فکر نمیکردم بخواد مثلا واسه یکی دو کلمه بگه طلاق بگیریم.

در مورد اینکه قبل از ازدواج اینجئری بوده یا نه باید بگم خیلی از رفتار ها بعد از ازدواج بروز میکنه و تا قبل از ازدواج تو وجود فرد نهفته هست و حتی خود فرد هم ممکنه خبر نداشته باشه و یا حتی برعکسش فکر کنه ولی بعد از ازدواج نظرش عوض شه

مثلا خود من تا قبل از ازدواج مخالف صد درصد این قضیه بودم که زن و شوهر رقیب هم هستن نه شریک

اما الان فکر میکنم 95 این غلطه که زن و شوهر شریک هم هستن نه رقیب.

 

خوب مطمئنا من هم کمبود هایی دارم مثل وضعیت مالی فعلی نا مناسب یا اینکه با خلقیات خانوم ها زیاد اشنا نیستم و تا حد زیادی ایده الی فکر میکردم در مورد این قضیه. ولی سوال اینه :

 

ایا بخاطر وجود مشکلاتی در شخصیت یا در وضعیت یک فرد باید همسرش در کنارش بمونه و با همکاری ایشون رو تعالی ببخشه و به کمال برسونه و در صورتی که رفع عیب ممکن نبود با گذشت و فداکاری به این زندگی تداوم ببخشه یا اینکه تا دید لقمه رو کج میگیره یا لجش تهرونی نیست بگه طلاق؟

 

 

شما میگویید ازاقوام است آیا تابحال یکبار هم غذاخوردن شمارو ندیده بود؟

 

فامیل هستید ولی یک ادبیات و فرهنگ صحبت کردن ندارید؟:ws52:درطول این همه مدت خویشاوندی آیا ایشان پی به این مشکل شما نبرده بوده است؟

 

اشتباه ایشون هم این بوده که رویایی فکر میکرده و الان که مدتی از عقدمون گذشته حالا چیزهایی براشون مهم شده که قبلا بخاطر کوری عشق نمیدیده.

فامیلیم اما مادر ایشون از یک خانواده دیگست که فرهنگشون تا حدی با ما فرق داره و ظواهر براشون اهمیت داره تا جایی که یه دختر داییش بخاطر اینکه نامزدش (عقد بوده اند) از نظر ایشون خوب غذا نمیخورده یا تهرونی حرف نمیزده طلاق گرفته

لینک به دیدگاه
از نظر من پیمان عزیز همه چیز رو روشن کردن و حرفی برای گفتن باقی نمیمونه. بنده فقط میتونم در تایید حرفهای ایشون چند نکته رو اضافه کنم.

 

همونطور که پیمان جان فرمودن مشکل خانم شما قطعا نحوه تلفظ کلمات و لقمه گرفتن نیست.

 

متاسفانه خیلی از خانم ها نمیتونن مشکلاتشون رو با همسرشون در میون بزارن که خود دلایل بسیاری داره. البته من چند تا مثال خواهم زد تا روشن بشید. اما اینو به یاد داشته باشید که وقتی خانم ها یه مشکل بزرگ داشته باشن و به هر دلیل موجه یا غیر موجهی از عنوان کردن اون مشکل امتناع کنن همانند همسر شما خودشونو میزنن به در و دیوار. اینکه چرا اینطوریه فکر میکنم خیلی مهم نباشه. چون عموما زنها اینطورن. مهم پیدا کردن اون مشکل و در صورت امکان برطرف کردنشه. روحیات زنها با جنس من و شما فرق میکنه. اونها در مواجه با مسائل مختلف عکس العمل های خاص خودشونو دارن که از نظر من و شما ممکنه بسیار بعید و دور از ذهن باشه. که خوب شما با کسب شناخت از جنس مخالف میتونید این موارد رو شناسایی کنید. من احساس میکنم شما با هیچ خانم دیگری قبل از همسرتون رابطه عاطفی نداشتید و این عدم شناخت از اونجا ناشی میشه. که خوب البته مشکل بزرگی هم نیست به شرطی که بتونید خودتون رو با این مسائل وقف بدید و شناخت صحیحی از روحیات و تفکر و منش همسرتون برسید.

 

برای مثال یک عمل و چند عکس العمل در زندگی زناشویی رو مثال میزنم.

 

اگر به گفته خودتون شما از سطح خانوادگی بالاتری نسبت به همسرتون برخوردارید باید به یاد داشته باشید که نه تنها نباید این موضوع رو عنوان کنید حتی نباید به این موضوع فکر کنید. اگر شما اذعان دارید پدر ایشون معتاده نه تنها نباید اعتیاد پدرشون رو عنوان کنید حتی نباید به این موضوع فکر کنید. ممکنه شما پیش خودتون بگید که پدر ایشون معتاده و من با این موضوع مشکلی ندارم پس نباید در ذهن همسر من تفکر خاصی شکل بگیره یا منطقی نیست که ایشون فکر کنه من این موضوع رو مد نظر دارم.

ولی وقتی شما راجع به یک معتاد یا مقوله اعتیاد حرف بزنید یا در حضور همسرتون با یکی از دوستانتون غیبت یک فرد معتاد رو بکنید. یا از کلمه معتاد و مواد مخدر یا اعتیاد استفاده بکنید، همسرتون حرف رو به خودش میگیره و در وجود خودش احساس حقارت میکنه. چرا که پدری معتاد داره و میدونه شما به این مسئله اذعان دارید. هر حرفی که شما به یک آدم معتاد بزنید یا راجع به یک آدم معتاد و مواد مخدر بزنید در واقع همسرتون در ذهن خودش اعتیاد پدرش رو به تصویر میکشه و با حرف های شما در باره مقوله اعتیاد کنار همدیگه میزاره و این رو توهینی به خود میدونه و شخصیتش با شکست داخلی مواجه میشه. اما افسوس که حتی نمیتونه کوچکترین حرفی به شما بزنه. چرا که حقیقتا پدر معتادی داره. چرا که شما به پدر او ایراد نگرفتید. چرا که این ضعف از طرف خود اوست. و این فشار روانی منجر به این میشه که به شما بگه چرا لقمه رو برعکس میگیری. در واقع به نوعی خودش رو تخلیه میکنه. میخواد یه ایراد و اشکالی از شما بگیره. یا با شما یه مجادله ای داشته باشه تا به آرامشی نسبی برسه. یا به نوعی تلافی کرده باشه. اما شما ریشه این مشکل رو هیچوقت متوجه نمیشید و در نظر خودت بسیار مظلوم واقع میشی که چرا باید از نحوه غذاخوردنم هم ایراد گرفته بشه در حالی که من از پدر معتادش یا برادر نا به سامانش ایراد نمیگیرم. همین باعث میشه دست از غذا خوردن بکشی و همه شوق و اشتیاقت نسبت به زندگی کور بشه. در حالی که اگر همه اینها رو بدونید مسئله رو میندازی به شوخی و خنده و بی توجهی و میگذره و میره.

 

همه اینها شاید در مورد شما اصلا درست نباشه. من فقط تونستم یک برداشت کلی از حرف هایی که تا اینجا زدید داشته باشم و یه مصداق کوچک از مشکلات رناشویی رو عنوان کنم. حل مشکل شما نیازمند وقت و حوصله زیاد و درمیون گذاشتن با یک مشاور خبره و به طور حضوریه.

 

من خودم هم با شما موافقم

خودم فکر میکنم که خانومم بخاط وضعیت مالی من که چندان مناسب نیست و کاری رو تازه شروع کردم ناراحته و اینجوری داره بروز میده اما شک داشتم. در مورد مسائلی هم که فرمودین خدا شاهده حتی یکبار هم نشده حرفی بزنم چه مستقیم چه غیر مستقیم.

حتی شده که خودش از دست پدرش و برادراش بناله اما من یا سعی کردم خوبیهاشون رو بگم یا حداقل من چیزی نگم که مثلا بگم اره درسته اینجوریه

همونجوری که فرمودین من تاحالا با هیچ دختری رابطه عاطفی نداشتم به همین خاطر خیلی از روحیاتشون رو ممکنه درست نشناسم

مثلا توی قضیه نشون دادن مردونگی و جذبه مردونگی مشکل دارم.

این دو تا مشکل بزرگترین مشکل های منن

خانومم به خاطر همین مشکلات، به درست یا به غلط، علاقه اش رو نسبت به من از دست داده. رفتارش واضحه که بی علاقه هست هرچند که زبانی میگه بدون تو میمیرم.

 

ولی یه چیزی رو خوب میدونم. زندگی یعنی با هم بودن. بار زندگی رو دوش مرده و مرده که باید بار زندگی رو بدوش بکشه. مرد هم باید ارامش روان داشته باشه تا بتونه از پس مشکلات خرده و درشت زندگی بر بیاد. وقتی خاونم بنده حاضر نیست کنارم باشه و در عوض اومده سد راهم شده، من باید پکار کنم تا بتونم پرخ این زندگی رو بچرخونم؟

لینک به دیدگاه
من خودم هم با شما موافقم

خودم فکر میکنم که خانومم بخاط وضعیت مالی من که چندان مناسب نیست و کاری رو تازه شروع کردم ناراحته و اینجوری داره بروز میده اما شک داشتم. در مورد مسائلی هم که فرمودین خدا شاهده حتی یکبار هم نشده حرفی بزنم چه مستقیم چه غیر مستقیم.

حتی شده که خودش از دست پدرش و برادراش بناله اما من یا سعی کردم خوبیهاشون رو بگم یا حداقل من چیزی نگم که مثلا بگم اره درسته اینجوریه

همونجوری که فرمودین من تاحالا با هیچ دختری رابطه عاطفی نداشتم به همین خاطر خیلی از روحیاتشون رو ممکنه درست نشناسم

مثلا توی قضیه نشون دادن مردونگی و جذبه مردونگی مشکل دارم.

این دو تا مشکل بزرگترین مشکل های منن

خانومم به خاطر همین مشکلات، به درست یا به غلط، علاقه اش رو نسبت به من از دست داده. رفتارش واضحه که بی علاقه هست هرچند که زبانی میگه بدون تو میمیرم.

 

ولی یه چیزی رو خوب میدونم. زندگی یعنی با هم بودن. بار زندگی رو دوش مرده و مرده که باید بار زندگی رو بدوش بکشه. مرد هم باید ارامش روان داشته باشه تا بتونه از پس مشکلات خرده و درشت زندگی بر بیاد. وقتی خاونم بنده حاضر نیست کنارم باشه و در عوض اومده سد راهم شده، من باید پکار کنم تا بتونم پرخ این زندگی رو بچرخونم؟

نیما جان برای شما یا هرکسی که این مشکل را داره میگم

یه سری چیزها با همفکری عموم حل میشه مثل این محیط جامع و دوست داشتنی ولی یک سری چیز ها نیاز به متخصص داره .کاره من و امثال ما نیست که بخوایم کسی را راهنمایی کنیم.امثال ما از تجربیات خودمون و دورو اطرافمون میگییم

ولی متخصص از افکار و تجربیات جهانی و کتب مطالعه شده جوابه شمارو میده

من پیشنهاد میکنم یه سر متخصص خانواده یا مشاور برو ببین اونا چی میگن

هیچ مشکلی غیر قابل حل نیست غیر از مرگ که اون هم مشکل نیست راهه ایندمونه.

بیخبرم نزار ببینیم چیکار کردی

لینک به دیدگاه
نیما جان برای شما یا هرکسی که این مشکل را داره میگمیه سری چیزها با همفکری عموم حل میشه مثل این محیط جامع و دوست داشتنی ولی یک سری چیز ها نیاز به متخصص داره .کاره من و امثال ما نیست که بخوایم کسی را راهنمایی کنیم.امثال ما از تجربیات خودمون و دورو اطرافمون میگییمولی متخصص از افکار و تجربیات جهانی و کتب مطالعه شده جوابه شمارو میده من پیشنهاد میکنم یه سر متخصص خانواده یا مشاور برو ببین اونا چی میگنهیچ مشکلی غیر قابل حل نیست غیر از مرگ که اون هم مشکل نیست راهه ایندمونه.بیخبرم نزار ببینیم چیکار کردی
تشکر از بابت راهنماییباشه انشااللهفعلا که یه هفته ای هست قهریم!خیلی دلم میخواد برم دیدنش اما یاد حرفش که میفتم و احساس میکنم که این دیدار رو میزاره به حساب ترسیدنم و ضعفم بی خیال میشم
لینک به دیدگاه
تشکر از بابت راهنماییباشه انشااللهفعلا که یه هفته ای هست قهریم!خیلی دلم میخواد برم دیدنش اما یاد حرفش که میفتم و احساس میکنم که این دیدار رو میزاره به حساب ترسیدنم و ضعفم بی خیال میشم

نیما بخشش ادم را بزرگ میکنه

خانم ها خیلی نیاز دارن که اگز مشکلی پیش بیاد شوهر شون نازشونو بکشه

همیشه یادت باشه خانم ها نازن و مرد ها نیاز :icon_redface:

من خوذمم مردم

میدونم دختر ها و خانم ها چی میخوان

و شخصیتشون چیه

سعی کن بخاطر زندگین بخاطر عشقت که خدا بهت هدیه داده از غرورت مثل من و امثال ما بگزری و باهاش اشتی کنی.

:a030:منم مثل برادرت بدون

مشکی یا هم صحبتی خواستی من در خدمتتم رفیق

لینک به دیدگاه
نیما بخشش ادم را بزرگ میکنهخانم ها خیلی نیاز دارن که اگز مشکلی پیش بیاد شوهر شون نازشونو بکشههمیشه یادت باشه خانم ها نازن و مرد ها نیاز :icon_redface:من خوذمم مردم میدونم دختر ها و خانم ها چی میخوان و شخصیتشون چیه سعی کن بخاطر زندگین بخاطر عشقت که خدا بهت هدیه داده از غرورت مثل من و امثال ما بگزری و باهاش اشتی کنی.:a030:منم مثل برادرت بدون مشکی یا هم صحبتی خواستی من در خدمتتم رفیق

ممنون میدونم چی میگی

یکی از خصلت هایی که من دارم و بعضی وقتا هم ازش بدم میاد همینه که کینه ای نیستم اصلا کینه ای نیستم تاحالا بارها اذیت کرده زد حال زده ولی بخشیدم اما حالا احساس میکنم فقط شخصیتم رو زیر پا گذاشتم

لینک به دیدگاه

با چیزایی که من از نوشته های استارتر خوندم به این نتایج مهم رسیدم:

ببخشید اگه رک میگم:

1- خانومتون احتمالا از اون دخترایی بوده که شدیدا دغدغه ازدواج داشته و سعی میکرده همیشه خودشو خوب نشون بده و به این فکر میکرده که فقط شوهر کنم حالا که با شما نامزد شده فهمیده بعله شما با اون معیارها و ایده آل هایی که تو ذهنش تصور میکرده خیلی فاصله دارید واسه همین مدام بهونه میگیره...

2- همسرتون عاشق شما نیست و شما ایده آلش نیستید

3- اگر جدا بشید کسی که بیشتر از همه لطمه بخوره و پشیمون بشه مطمئنا خوده خانومتون خواهد بود...

 

راهکار:

بشینید با همسرتون خیلی جدی و بی رودربایسی صحبت کنید حتی شده با لحن خشن مشکلاتتونو بهش بگید ازش چندتام ایراد بگیرید اخلاقای بدشو بهش گوشزد کنید که توهم تریپ سرتری از سرش بپره و بعد بهش بگید بر تا چند روز فکراتو بکن که میخوای با من باشی یا نه...

لینک به دیدگاه
با چیزایی که من از نوشته های استارتر خوندم به این نتایج مهم رسیدم:

ببخشید اگه رک میگم:

1- خانومتون احتمالا از اون دخترایی بوده که شدیدا دغدغه ازدواج داشته و سعی میکرده همیشه خودشو خوب نشون بده و به این فکر میکرده که فقط شوهر کنم حالا که با شما نامزد شده فهمیده بعله شما با اون معیارها و ایده آل هایی که تو ذهنش تصور میکرده خیلی فاصله دارید واسه همین مدام بهونه میگیره...

2- همسرتون عاشق شما نیست و شما ایده آلش نیستید

3- اگر جدا بشید کسی که بیشتر از همه لطمه بخوره و پشیمون بشه مطمئنا خوده خانومتون خواهد بود...

 

راهکار:

بشینید با همسرتون خیلی جدی و بی رودربایسی صحبت کنید حتی شده با لحن خشن مشکلاتتونو بهش بگید ازش چندتام ایراد بگیرید اخلاقای بدشو بهش گوشزد کنید که توهم تریپ سرتری از سرش بپره و بعد بهش بگید بر تا چند روز فکراتو بکن که میخوای با من باشی یا نه...

 

 

بجز مورد یک که تاحدی موافق حرفاتونم بقیه رو قبول دارم

روش اخر رو هم امتحان کردم قبلا

جواب داد اما موقتا

لینک به دیدگاه

نمیدونم شاید راه حل سرکار خانم سیندرلا درست باشه.من اولش گفتم باید باهم صحبت کنید به قول سرکار خانم سیندرلا باید جدی باهاش صحبت کنید

مثال درستی نیست و عذر خواهی میکنم بابت مثالم نیما جان

ولی میگن تبخال وقتی بهش شک وارد بشه خوب مشه

منظورم اینه که با مسائل بحرانی باید جدی برخورد کرد.بازم بابت مثالم عذر خواهی میکنم

به هر صورت نگران نباش ما اینجاییم که کمکت کنیم ولی اخر از همه زندگی خوذته خودت حرف اول و اخرو میزنی پی بشین جدی بهش فکر کن مبحثه زندگی مشترکه ذو نفره که یک نفرشم خوذتی

جدی بهش فکر کن و عاقلانه برخورد کن

نیما خیلی وقت ها شده که کاری کردیم ولی پشیمونی به بار اورده

همه پلهای برگشت رو براش حتی برای خوذت خراب نکن

جدایی اخخخخخخخخخرین راه حله

 

با چیزایی که من از نوشته های استارتر خوندم به این نتایج مهم رسیدم:

ببخشید اگه رک میگم:

1- خانومتون احتمالا از اون دخترایی بوده که شدیدا دغدغه ازدواج داشته و سعی میکرده همیشه خودشو خوب نشون بده و به این فکر میکرده که فقط شوهر کنم حالا که با شما نامزد شده فهمیده بعله شما با اون معیارها و ایده آل هایی که تو ذهنش تصور میکرده خیلی فاصله دارید واسه همین مدام بهونه میگیره...

2- همسرتون عاشق شما نیست و شما ایده آلش نیستید

3- اگر جدا بشید کسی که بیشتر از همه لطمه بخوره و پشیمون بشه مطمئنا خوده خانومتون خواهد بود...

 

راهکار:

بشینید با همسرتون خیلی جدی و بی رودربایسی صحبت کنید حتی شده با لحن خشن مشکلاتتونو بهش بگید ازش چندتام ایراد بگیرید اخلاقای بدشو بهش گوشزد کنید که توهم تریپ سرتری از سرش بپره و بعد بهش بگید بر تا چند روز فکراتو بکن که میخوای با من باشی یا نه...

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

سلام مجدد خدمت همه کسایی که این ها رو میخونن

 

چیزی که بیشتر از همه منو گیج میکنه اینه که

الان هفته سومه

خانواده ها فهمیدن ولی کسی کاری نمیکنه

 

خانواده خودم که خودم نزاشتم کاری کنن

خانواده ایشون هم که تاحالا واکنشی نشون ندادن

 

واقعا گیج شدم.

 

نمیدونم چی درسته چی غلط

 

دیروز رفتم برم پیش مشاور ولی ماشالله قیمت ها ....

نیم ساعت 15 تومن تو یه شهر کوچیک مثل اینجا خیلی زیاده. حداقل واسه من

 

چیزی که بیشتر از همه منو گیج میکنه اینه که کسی که اینهمه ادعای دوستی و عاشقی داره چرا کاری واسه نجات خودش و زندگیشون نمیکنه

 

گیرم که حق با ایشون باشه. ایا این شرایط که روز بروز داریم از هم فاصله میگیریم ایشون رو نگران نمیکنه؟ ایا این زندگی مال ایشون نیست؟

دارم روز بروز بیشتر به این نتیجه میرسم که نه تنها نگران نمیشه بلکه خوشحال تر هم هست. احساس میکنه از زیر باره مسئولیت کنار رفته

 

هرچند که تو همین مدت 6 ماهه هم نشون داد که از همسر بودن فقط ایراد و بهونه گرفتن و داشتن توقعاتش رو یاد گرفته نه چیز دیگه.

 

خوب منم اگه کسی میومد خواستگاریم که باید جهیزیه میداد، مهریه سال تولدی میداد ، خرج عقد وعروسی و .... رو میداد و خلاصه تنها کاری که لازم بود من بکنم این بود که زحمت بکشم تشریف ببرم خونه بخت همین کار رو میکردم و مسئولیتی بیش از این احساس نمیکردم که توقع داشتم باشم

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...