رفتن به مطلب

امشب


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 3.5k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بروبچ و "رفقا" ما یه مدت رفتیم سنگامونو با خودمون وا بکنیم، این "مدت" ممکنه 1 ساعت باشه ممکنه 1 سال باشه! تو این مدت تمامی راه های ارتباطی مسدود میباشد:)

الوداع ...

  • Like 9
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

___________________________

تو تو تخت خودت خوابیدی و راحتی

 

غذات یه وقتی داره و خوابت ساعتی

 

مدرسه میری و شانست واسه زندگی بالاس

 

نمیشه ردش کنی دایی سخت نگیر

 

یه بابا داری که مث شیر پشت سرت

 

مامانی که قلبش با قلب تو می تپه

 

حالا بزرگ تر می شی و می بینی زندگی

 

چطور آدم و خم میکنه دایی سخت نگیر

 

دایی قدر اون چیزی رو که داری داشته باش

 

زندگی مث رنگ و قلم و تو نقاش

 

هر جور رنگش کنی همون جور میمونه

 

نشه جغد شومی تو بومت بخونه

 

نشه سفیدیه چشمات یه روز خون بشه

 

نشه صورت قشنگت گلگون بشه

 

دایی یاد بگیر همه چی رو تجربه کنی

 

ولی تو بعضی راها دیگه برگشتی نیس

 

به هر دستی که دس دادی دست تو بپا

 

دایی بترس از گرگای آدم نما

 

تن لخت تو بده به کسی که

 

روح لختشو هدیه میده بهت و پاش می افته

 

دایی بپا بکارت روحت خط نخوره

 

این یکی پرده رو نمیشه دوخت دوباره

 

اگه نخونی و ندونی پس زود خام میشی

 

سرتو بالا نیگه دار نشه رام شی

 

نگی روسری روسرت محدود شدی

 

حدود و تو تعیین می کنی زندگی یعنی

 

زندونی که آزادیت دست خودت

 

مگه کوه و میشه به بند کشید دایی

مگه کوه و میشه به بند کشید دایی

 

سارینا بیا ببین داییتو دوباره گلی که کاشته

امروزفقط یه خار

سارینا قصم همیشه گریه داره سارینا سارینا سارینا

 

 

 

نشه اخم کنی به اون دختر بچه ای

 

که گلی داره تو دستشو می خواد بهت

 

بفروشه روبرگردونی و با خودت بگی

 

فرق داری حتما آره فرق داری دایی

 

اون یه بچه کارگره از پایین شهر

 

فقر و ترس و سیاهی همراهشن

 

باباش معتاد دایی ببین صورتشو

 

جای سرخ سیلی سرد پدرشو

 

فقط نه سال داره تو مدرسه نیستو

 

طعم تلخ کارو به دوش کشیده و

 

گلی که پرپر میشه تو دست مشتری

 

اون گلی که با تلخی ازش می خری

 

واسه اون گل نیست یه لقمه نونه

 

ضامن اینکه کتک نخوره تو خونه

 

نپرس تقصیر کیه خودت می فهمی

 

نپرس قصه اش طولانیه دایی زمین

 

پر از آدمایی که کار میکنن و یه عده ای

 

فقط پول دارن یه مشت عقده ای

 

که از کار کارگرا کاخ ساختنو

 

چه کسایی تو این راه جون باختنو

 

این چیزارو به دیگرون بگی بهت میخندن

 

آخه زشتیم عادت میشه واسه آدم

ولی تو قصه ی خودتو بکش نقاش

 

بزار هر کی هر چی هس باشه ، تو خودت باش

 

سارینا بیا ببین داییتو دوباره گلی که کاشته

امروز فقط یه خار سارینا قصم همیشه گریه داره سارینا سارینا سارینا

 

 

 

9pzy7u1swrqtqhx4ey45.jpg

  • Like 7
لینک به دیدگاه
___________________________

تو تو تخت خودت خوابیدی و راحتی

 

غذات یه وقتی داره و خوابت ساعتی

 

مدرسه میری و شانست واسه زندگی بالاس

 

نمیشه ردش کنی دایی سخت نگیر

 

یه بابا داری که مث شیر پشت سرت

 

مامانی که قلبش با قلب تو می تپه

 

حالا بزرگ تر می شی و می بینی زندگی

 

چطور آدم و خم میکنه دایی سخت نگیر

 

دایی قدر اون چیزی رو که داری داشته باش

 

زندگی مث رنگ و قلم و تو نقاش

 

هر جور رنگش کنی همون جور میمونه

 

نشه جغد شومی تو بومت بخونه

 

نشه سفیدیه چشمات یه روز خون بشه

 

نشه صورت قشنگت گلگون بشه

 

دایی یاد بگیر همه چی رو تجربه کنی

 

ولی تو بعضی راها دیگه برگشتی نیس

 

به هر دستی که دس دادی دست تو بپا

 

دایی بترس از گرگای آدم نما

 

تن لخت تو بده به کسی که

 

روح لختشو هدیه میده بهت و پاش می افته

 

دایی بپا بکارت روحت خط نخوره

 

این یکی پرده رو نمیشه دوخت دوباره

 

اگه نخونی و ندونی پس زود خام میشی

 

سرتو بالا نیگه دار نشه رام شی

 

نگی روسری روسرت محدود شدی

 

حدود و تو تعیین می کنی زندگی یعنی

 

زندونی که آزادیت دست خودت

 

مگه کوه و میشه به بند کشید دایی

مگه کوه و میشه به بند کشید دایی

 

سارینا بیا ببین داییتو دوباره گلی که کاشته

امروزفقط یه خار

سارینا قصم همیشه گریه داره سارینا سارینا سارینا

 

 

 

نشه اخم کنی به اون دختر بچه ای

 

که گلی داره تو دستشو می خواد بهت

 

بفروشه روبرگردونی و با خودت بگی

 

فرق داری حتما آره فرق داری دایی

 

اون یه بچه کارگره از پایین شهر

 

فقر و ترس و سیاهی همراهشن

 

باباش معتاد دایی ببین صورتشو

 

جای سرخ سیلی سرد پدرشو

 

فقط نه سال داره تو مدرسه نیستو

 

طعم تلخ کارو به دوش کشیده و

 

گلی که پرپر میشه تو دست مشتری

 

اون گلی که با تلخی ازش می خری

 

واسه اون گل نیست یه لقمه نونه

 

ضامن اینکه کتک نخوره تو خونه

 

نپرس تقصیر کیه خودت می فهمی

 

نپرس قصه اش طولانیه دایی زمین

 

پر از آدمایی که کار میکنن و یه عده ای

 

فقط پول دارن یه مشت عقده ای

 

که از کار کارگرا کاخ ساختنو

 

چه کسایی تو این راه جون باختنو

 

این چیزارو به دیگرون بگی بهت میخندن

 

آخه زشتیم عادت میشه واسه آدم

ولی تو قصه ی خودتو بکش نقاش

 

بزار هر کی هر چی هس باشه ، تو خودت باش

 

سارینا بیا ببین داییتو دوباره گلی که کاشته

امروز فقط یه خار سارینا قصم همیشه گریه داره سارینا سارینا سارینا

شاهين نجفیه تهشم بنويس...

:icon_gol:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

امشب عین دیشب ازون شباست که الکی الکی تو دلم لباس می شورن .... :ws52:

 

بی اعصاب .... بی حوصله .... کسل ..... خسته .... :icon_razz:

 

اونقدر بی اعصابم که از دست این موهای بلند داره حالم بهم میخوره ......

 

اصن کی گفته خوبه؟!!! دوست دارم موهای پسرونه کوتاه داشته باشم .....

 

  • Like 6
لینک به دیدگاه

هر روز که میگذره و به 15 نزدیک میشه احساس میکنم که چقدر دوسش دارم

 

چند شبه این حس لعنتی داره اذیتم میکنه......امشب دیگه بُریدم.......کسی رو هم ندارم باهاش درد و دل کنم:sigh:

 

شوخی که نیست.....20 سال با هم بودیم شونه به شونه......قدم به قدم.......با هم تنبیه میشدیم .........گاهی هم به جای هم......

 

دلم میخواد زمان برگرده ......اصلا چرا بزرگ شدی؟!!.........چرا یکی دیگه دلتو برد؟!!!

 

فکر نبودنت توی این خونه داره دیوونم میکنه......هنوز ختی عقد هم نکردی ولی من........

 

احساس میکنم دارم از دستت میدم:sad0:

 

 

یادت باشه......تو همیشه اول خواهر منی......بعد زن پسر عمت.......

 

آبجی دلم برات تنگ میشه:icon_gol:

 

 

امشب خیلی تنهام:sad0:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

من اطراف مشهدم،حدود نیم ساعت تا 45دقیقه پیش خواب بودم یه دفعه همه جا لرزید ،بعدش دیواراا شروع کرد به صدا دادن،

زمین لرزه شدیدی اومد

امیدوارم کسی آسیب ندیده باشه.

  • Like 10
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

امشب...

امشب هم مثل شبی که پست قبلیمو تو این تاپیک نوشتم (34-35 شب پیش) دارم وسایلمو جمع میکنم که دوباره برم شیراز واسه کار.

آخه چرا من انقدر سختی میکشم تو زندگیم؟!

پس کی از زندگیم لذت ببرم؟

خسته شدم از بس دلخوشی ها و آرزوها و علایق و ... ام رو پاس دادم به آینده. زمان دانشگاه میگفتم بذار دانشگاه تموم شه درست میشه! دانشگاه تموم شد گفتم بذار سربازیم تموم شه برم سرکار درست میشه، سربازیمون تموم شد رفتیم سر کار بازم درست نشد. یعنی شرایط اونطور که میخوام نیست! خداااااااااااااااااااااااا. پس من کی به اون شرایطی که دلم میخواد میرسم؟! بخدا توقعم هم بالا نیست.

 

حالا شانس ما امشب هم تهران یه بارون باحالی داره میاد که نگو!

  • Like 9
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

این تاپیک رو من دوس دارممم ... بیا بالا:hapydancsmil:

 

امشب از همه شبای پیشم بهترههه:hapydancsmil::hapydancsmil:... حداقل یه ذره به خودم انرژی و امید دادممم :hapydancsmil::hapydancsmil:

  • Like 5
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...