Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 7 فروردین، 2013 از فردا حضور من در انجمن خیلی خیلی کم میشه. بدلیل مشغله های کاری. اینم واسه یادگاری داشته باشم خوبه Mr. Specific 11
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 11 فروردین، 2013 اونقدر ذهنم خسته هست که نمیدونم چی به چیه! پریروز تا حالا بدجور دلم درس میخواد هرکی رو میبینم داره واسه امتحانا میخونه بهش حسودیم میشه دست خودم نیست. دلم درس میخواد نه واسه مدرکش. واسه دل خودم عدم وجودش بدجور داره آزارم میده از طرفی فکر میکنم پیر شدم نمیدونم واسه کنکور بعدی بخونم یا نه :icon_razz: چقدر دوست داشتم الان درسم رو توی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران تموم کرده بودم اون مدیر گروه بیشعورمون نذاشت هیچوقت نمیبخشمش همیشه هم فحش میدم بهش. مرتیکه ی بـــــــــــــــــوق:vahidrk: 12
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 13 فروردین، 2013 دارم یه تصمیم خیلی جدی میگیرم شاید به نفعم باشه ولی سخته 10
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 19 فروردین، 2013 بعد از یک روز بسیار درگیر یه استراحت تووووپ میچسبه. 10
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 20 فروردین، 2013 بعد از یه سفر طولانی بالاخره رسیدم استرالیا اینجا پر از ایرانیهای فراریه همه قاچاقی اومدند هوا 23 درجه چه دبشه آقای خاص در توهم 12
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 21 فروردین، 2013 چقدر دلم علافی میخواد :icon_razz: یه دوست باحال هم ندارم. همه مثبت اه حالم از خودم و دوستام بهم میخوره. یه دوست باحال میخوام :icon_razz: یه جمع خیلی شلوغ رفاقتی میخواد 10
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 23 فروردین، 2013 آلبوم نقاب از قمیشی واقعاً الان بشدت می چسبه چه آرامشی میده این آلبوم خدا میدونه 6
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 23 فروردین، 2013 اصلاً هم خوب نیستم. هر چقدر هم میخوام روی اعصابم کنترل داشته باشم نمیتونم. بنده خدا خانمم البته در کنار اونم بروز نمیدم. گناه داره. حالم از دولـــط خدمطگظار بهم میخوره. حالم بد میشه... برید بجهنم همتون.:vahidrk: 6
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 25 فروردین، 2013 دیروز تا حالا مهمون دارم. آخه این مراسم ختم چیه؟ بزور توی این وضعیت آدم باید میزبان باشه. از همه مهمتر این که خانمم امتحان داره و بنده خدا زیاد نمیرسه بخونه! آخه چرا بعضیها اینقدر بی درک آفریده شدن ؟ 13
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 27 فروردین، 2013 سلام امروز دومین روز کاریم بود در سیستم اداری. هم حس خوبیه و هم خسته کننده. در کنار همدیگه خوبه این دو تا حس. حس خوب بخاطر این هست که کلا ساختمان ما همه کارکنان جوان هستند و امروزی و بدور از جو ثیاصی که این خیلی عالیه و همچنین اینکه من نیروزی تازه نفس هستم با ایده ها و پیشنهادات خیلی خوب (تعریف از خود نباشه ) این یکی دو روزه بد جور خودم رو تحمیل کردم به مدیرکل با پیشنهاداتم در راستای گرفتن بازده بالا از کار حس میکنم مدیر خوشش اومده. آخه من هدفم این نیست که فقط توی همون کار دست و پا بزنم. میخوام برم جاهای بهتر و اینکه همه روم حساب کنند به عنوان یه کسی که ایده های خوبی داره البته بخشی که من کار میکنم تعداد کارکنانش خیلی کم بود به همین خاطر من با یه سمت دیگه دارم واسشون کار میکنم. که قراره در دو سه روز آینده 1 نفر دیگه بهمون اضافه بشه. که در اینصورت من زودتر میتونم به اهدافم برسم :gnugghender: 15
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 29 فروردین، 2013 تخصص...تخصص....تخصص من به دنبال این هستم. در کاری که بلد هستم باید بهترین باشم.. به دلایلی مهم. میخوام 3-4 سال دیگه بهترین باشم. در کارهایی که توشون تخصص دارم. چند روزی هست که اون فشار روانی روم برداشته شده و حس آزادی بیشتر دارم و حس میکنم الان راه پیشرفتم هموار شده و باید استفاده کنم. 3-4 سال دیگه. شاید! 14
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 2 اردیبهشت، 2013 من خیانت کردم به رشته مکانیک امروز واسه آزمون دانشگاه آزاد ثبت نام کردم اونم چه رشته ای؟ مدیریت اجرایی خیانت به مکانیک.. عشق من البته بیشتر با دیدگاه آینده نگری این کار رو کردم. بخاطر شرایطم. اینم برا خودش یه توجیهیه دیگه 11
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 6 اردیبهشت، 2013 آخیـــــــــــــش هیچ جا خونه خود آدم نمیشه حتی خونه خود آدم چه اینجا خوشحال میشم (توی این تاپیک) داشتم به متن هایی که نوشتم توجه میکردم. واقعا چقدر فضاها متفاوت بوده... رشد خودم رو خیلی واضح حس میکنم 11
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 24 اردیبهشت، 2013 سلام سرم خیلی شلوغ شده! منو بگو دنبال کار دوم هم بودم و هستم هنوز! یعنی میشه؟ البته اینم اضافه کنم از 20 روز پیش تا 4 روز آینده هر روز از ساعت 3 تا 7 کلاس آموزشی هم داریم. این خیلی خسته کننده است. کلا همیشه خسته هستم ولی باز هم باید کار دوم رو پیدا کنم. :gnugghender: آخه چرا اول کار دوم رو پیدا نکردم که اینقدر توی دردسر نیفتم؟ 10
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 25 اردیبهشت، 2013 بدترین حالت ممکن در این روزها برای من تنهاییه و من الان بهش گرفتار شدم تا چند روز آینده مجرد هستم 10
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 26 اردیبهشت، 2013 ساعت ها چه دیر میگذرند انتظار.... انتظار برای من به منزله مرگ تدریجیه انگار. تندتر لطفاً یه مقدار فقط. 10
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 1 خرداد، 2013 همیشه فکر میکردم اینجا بهترین جایی هستش که میتونم توش فعالیت کنم. بخاطر محیط بسیار صمیمی و دوستانه بین کاربران آن. ولی..... ولی فکر کنم زیاد مطمئن نیستم الان. 11
Mr. Specific 43573 مالک ارسال شده در 2 خرداد، 2013 در طول روز به کرّات با این صحنه روبرو میشم که وقتی معاون و یا مدیرکل و یا استاندار داره توی اداره راه میرن چندین نفر به عنوان پاچه خار و چاپلوس باهاش و به فاصله منظم و غیرقابل تغییر 1 متر میدوند!! که در نگاه اول خیلی ها این عقیده رو دارند که امری شاید عادی باشد. من هم همین عقیده رو دارم. جالبتر اینکه توی دنیای مجازی هم همینطوره. که شاید این عقیده رو با مشاهده برخی موارد پیدا کنید. که البته در همین انجمن هم تقریبا کم و بیش دیده میشه. مثلا خودم به عینه دیدم پستی چند ساعت ازش میگذره و کسی ازش تشکری هم نمیکنه ولی همینکه مدیرسایت ازش تشکر میکنه سیل تشکرها سرازیر میشه بهله اینطوریاست 10
ارسال های توصیه شده