رفتن به مطلب

بهترین، بدترین و جالب ترین خاطره تان در نواندیشان


Mohammad Aref

ارسال های توصیه شده

با درود دوستتون دارم هوارتا

 

خاطره بد كه يه بار سركار خانمي ما رو به مرد سالاري محكوم كرد و زود قضاوت كردنش حالم گرفته شد در صورتي كه بنده در تمامي پست هاي مربوط به اينچنين موضوعي حق رو حقدار و اكثرابه خانم هادادم.. بدم مياد از اپارتايدجنسي

 

بهترين خاطره هر زماني كه روحيه ام عوض شد عالي بود پيدا كردن دوستان فراوان در محيط خوب و صميمي اينو بدون اقراق ميگم..

 

و اولين پست هاي كه بهم خوشامد گفتن جذاب بود

 

الانم خوشحالم چون دارم دوتا اهنگ از جيبسي جديد و مارك انتوني گوش ميدم و چسبيد با خاطره ها

 

البت من زياد سابقه ندارم

  • Like 13
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 50
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترینش پیداکردن کلی دوستای خوب و خانواده بزرگ

بدترینش بی معرفت شدنه بعضی از دوستان .....

کلا اینجا رو دوست دارم اگر سرنزنم به اینجا یک جورههایی احساس بی مصرفی میکنم ...حتی با وجودی که دیگه کمتر پستی میزنم.....

بدترین بدترینش دعوای بین بچه هابود که به فحشهای آب نکشیده کشید........

تقریبا یکی دوهفته پیش هم باز جوداشت سنگین میشد.............

 

یک عده میایند آرامش رو بهم میریزندو باعث میشوند چهارتا آدم بافهم هم بذارند بروند...

  • Like 11
لینک به دیدگاه

بهترین=> همه لحظات اینجا واسم بهترینه، وقتی میبینم دوستام بهم پیام میدن و باهشون میحرفم واقعا لذت میبرم و خوشحال میشم ( من اینو از ته دل راست میگم و اصنم تعارف و همینجوری نیس)

ولی بهترینش وقتی بود یوحنا اومد همدان و برای اولین بار با بچه های مجازی قرار گذاشته بودم و میخواستم ببینمش و موقعی که رفتم سر قرار باران و یوحنا اومده بودن و یه راست پرسیدن ازم پرسیدن کی کیه؟!!!:دی

و یکی دیگه ام وقتی رفته بودم اصفهان و نگار فهمید قرار گذاشت و سر قرار دیدم نگار و فهیمه اومدن و بعدش راحله و آریوبرزن، خیلی خیلی بهم خوش گذشت!!!

یه بارم یه تاپیکی اسپاو زده بود که بچه ها از خاطرات مهندسان توش نوشته بودن و شبش با بچه ها اسپم کردیم خیلی خیلی اون شب خوش گذشت چون واقعا اون صمیمیت قدیما حس میشد!

 

ولی اگه مدیری چیزی بشم دیگه واقعا حسابی برام بهترین میشه :-" :دی

بدترین=> چرا تا بهترین هست به بدترین فک کنیم و من در لحظات خوشی که اینجا داشتمو دارم تمام خاطرات بدمو از ذهنم بیرون کردن و الان هیچی یادم نیس!!!

 

 

 

مرسی از تاپیک خوبت:icon_gol:

  • Like 11
لینک به دیدگاه

درود

بهترین خاطره که خیلی بود کلی خندیدیم در کنار هم بودیم با خیلیا هم عقیده بودیم به شدت خیلی چیزا یاد گرفتیم از هم:dancegirl2:

بدترینشم خیلی زیاد بود مریضی دوستان خبر ناراحتی ها و فوت عزیزان دوستان دعواها بی مرامی ها بی احترامی ها کم نبود... اینا همه بد بود و تنها دعوای بزرگی که با تاپیکی که من زدم راه افتاد و یک نفر به دلیل اینکه تاپیک من در گفت و گوی آزاد منبع نداشت هر چی دهنش بود بارم کرد آخرم یه دوستی بهم خبر داد که خبر رفتنشو قلپی انداخته گردن من (جالبه گویا نوشته بوده میرم به دلیل توهین های این خانوم!!!!!!! ) بگذریم ما هم خدایی داریم و اون بالا شاهده ...ادمین و سایر بچه ها هم خدا رو شکر شاهد بودند در اون لحظه...

بازم خاطره بد دارم کسانی بودند که به خاطر عقایدم هر چی میتونستن بارم کردن چون یاد نگرفته بودن که باید به عقیده دوستان احترام گذاشت (این جزو اصول اولیه بحث هست که متاسفانه قشر تحصیلکرده جامعه هنوز یاد نگرفتنش)

یکی دیگه از خاطات بد رفتن یکی از دوستای ما بچه های گیلان بود:sigh:

ولی اینا همه قابل گذشته من فراموشش میکنم همین الان ...:sigh:

جالبترین خاطره هم این بود که همین چند هفته پیش فهمیدم با یکی از کاربرا(مینا جوجو) هم مدرسه ای بودم:ws3:

آها یکی دیگه از خاطرات خوبم این بود که تالار زیست جدا شد و من تونستم به شیوه ای کاملا علمی بخش بندیش کنم ازین موضوع هم خیلی خوشحالم:dancegirl2:

  • Like 13
لینک به دیدگاه

بدترین خاطره این بود که بعضی ها مخالفتشون رو با توهین به مقدسات طرف دیگه اعلام میکردند :icon_razz:

 

 

 

جالب ترین خاطره من :

 

:texc5lhcbtrocnmvtp8lssicfvhh3hv491gxi.jpg

  • Like 5
لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

×
×
  • اضافه کردن...