رفتن به مطلب

ازلذتهای کوچک زندگیت بگو........


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

وقتی که با امیر علی تو حیاط آب بازی میکنیم

وقتی به درختا و گلای حیاط آب میدم

وقتی هی سوت میزنم طوطی همسایه بالایی همونجوری جوابمو میده:ws3:

وقتی دارم یه روز خوبو تو دفتر خاطراتم مینویسم

وقتی صدای بلند خنده های مامان بابامو میشنوم...

  • Like 23
ارسال شده در

وقتی بوی اسپند میشنوم لذت میبرم

وقتی از پله های دانشگاه میپرم لذت میبرم

وقتی تو جمعی باشم که هممون باهم میخندیم لذت میبرم

وقتی روی جدولای خیابون راه میرم لذت میبرم

  • Like 17
  • 3 هفته بعد...
ارسال شده در

وقتی یه نرم افزار جدید پیدا میکنم کلی خوشحال میشم. :lol:

  • Like 11
ارسال شده در

زمانی که 5 نفری میشینیم دانشگاه و شیطنت:gnugghender: :w02: می کنیم لذت می برم:ws3:

  • Like 10
ارسال شده در

وقتی صبح از خواب بیدار میشمو میبینم هنوز میتونم بخوابم خیلی لذت میبرم :girl_in_dreams:

  • Like 9
ارسال شده در

این زیر گلوی جوجه ها یکسری قب قب قرمز هست خیلی نرمه....

 

من وقتی اونو میکشم،خیلی حس خوشایندی دارم. :ws37:

  • Like 10
ارسال شده در

وقتی زیربارونم..

وقتی قدم میزنم

وقتی توی جاده خالی شروع میکنم به دویدن

وقتی صدای بارون و بوش رو حس میکنم

  • Like 7
ارسال شده در

از اینکه شکمم رو آب کنم لذت میبرم ولی از رژیم غذایی بدم میاد :164:

  • Like 7
ارسال شده در

از سخنرانی کردن لذت میبرم

 

حتی بعضی وقتا که شنونده ندارم برا خودم سخنرانی میکنم!

  • Like 6
ارسال شده در

تاپیک باحالیه :icon_gol:

 

 

 

وقتی شبا دیر میام بابا به جای گیر دادن میگه خسته نباشی دخترم لذت میبرم (البته سالی یه بار این مدلی میشه )

 

وقتی تمام خانواده دور هم جمعیم لذت میبرم

من وقتی داداشمو میبینم لذت میبرم حتی وقتی متلک میگه و اذیت میکنه

 

از گپ زدن با یکی از استادام لذت میبرم

 

 

وقتی زیر بارون خیس خیس میشم واقعا لذت میبرم

  • Like 6
ارسال شده در
امروز فلفل هایی که کاشته بودم و گل داده بودن رو چیدم :)

ازچیدن سبزی خوردنی از باغچه وقتی که یه کلاه سرمه و یه سبد چوبی تو دستم لذت می برم

 

 

قطره قطره کـم گـردد وآن گهـی صحـرا شـود.

  • Like 5
ارسال شده در

از اون شبایی که مامان قبل از خواب میاد تو اتاقم پتو میکشه روم میگه وقت شوهر کردنته هنوز من باید بیام روت پتو بکشم لذت میبرم

 

وقتی داداشم دیروقته میرسه میبینه من خوابم و با هر گونه مردم ازاری که میتونه منو بیدار میکنه بعد میگه چرا بیدار شدی؟ برو بخواب لذت میبرم

  • Like 13
ارسال شده در

زير بارون دعا كردن براي اونايي كه دوسشون دارم ... كادو دادن ... خنديدن ... غروبا رو پشت بوم رفتن ... آدم برفي درست كردن ... آخر شبا قهوه خوردن ... اينكه مامان بگه حالش بهتره ... بوسيدن شوهلي ... وقتي كه ميام سايت سارا هست ... به گربه ها غذا دادن ... شمع روشن كردن ...

همشون بهم آرامش ميدنjrip4w68mivvtdlnvlrw.gif

 

مرسي بابت تاپيك:icon_gol: حس خيلي خوبي بهم داد ...

  • Like 13
ارسال شده در

الان واسه من بهترین لذت شنیدن خبر معافیتم هست.(هیچ امیدی ندارم) واسم دعا کنید

  • Like 11
ارسال شده در
وقتي كه ميام سايت سارا هست ... .

 

منم وقتی سایت با هم هستیم خیلی حس خوبی دارم.... :heartshape2:

از شنیدن آهنگ پروفایل پیانیست ، از شکلکای جالب و قشنگ جدید انجمن ، ازین که دوستای قدیمی هنوز یادم می کنن ، از وایستادن جلو مغازه عروسک فروشی ، از سر به سر بابام گذاشتن ، از شادی های الکی ، از بی تفاوت بودن وقتی توی شرایط استرسم ، از زنــــــــدگی لذت می برم ....

  • Like 12
ارسال شده در

زیر سایه درختی بشینم و پاهامو تو اب سرد و زلال رودخانه ببرم و به صدای اب گوش بدم....:ws37:

  • Like 10
ارسال شده در

از اینکه هستم لذت میبرم

 

چرا که نه!به قول...

  • Like 4
ارسال شده در

همین الان دارم از صدای فریدون لذت می برم

 

کشف تو سخته خوشگلم :w58:اره این اعترافه

فهمیدن نگاه تو مثل یه اکتشافه

جادوی چشمای تو این دل و خالی می کنه

این دل عاشق منو حالی به حالی می کنه

دستای گرمتو بده بانوی عاشق سفر

کوچ تو زوده نازکم تو این روزای پر خطر

خندیدن چشمای تو یه موج انفجاره

می خوام که غرق تو بشم دوباره باز دوباره

اخر اعترافمه تو قدیس زمینی

این نکته یک سواله چرا تو بهترینی:ydm47612zsesgift969

  • Like 6
ارسال شده در

امروز در حالی که داشتم کلی به حال خودم غصه میخوردم فهمیدم یادم نیست دیروز از چی ناراحت بودم...

از حافظه کوتاه مدتم لذت بردم...

برای خوشبخت بودن یک حافظه بد کافیست....

  • Like 6
ارسال شده در

امروز از سکوت اتاقم لذت بردم...

از چند قطره بارونی که صبح به صورتم خورد...

از اینکه لبخندم باعث شادی همکارام میشه...

از اینکه همیشه یه دلیل برای شاد بودن پیدا میکنم...

از رضایت مادرم که تو صورتش فریاد میزنه .. وقتی هر بار بعد غذا بهش میگم این بهترین غذای زندگیم بود که خوردم و اون میگه دیروزم همینو گفتی و من میگم آره اما امروز از دیروز خیلی بهتر بود... هر روز بهتر از دیروز...

از همکارم که امروز آمده میگه یه دقیقه به من نگاه کن آخه تا شنبه شاید دلم هوای چشماتو کرد... طویطی...

آلانم یکی از همکارا آمده تو اتاقم تا باهاش سودو کو حل کنم واقعا لذت بخشه...

  • Like 6
×
×
  • اضافه کردن...