رفتن به مطلب

ازلذتهای کوچک زندگیت بگو........


ارسال های توصیه شده

وقتی که سرما خوردی مامان یه سوپ درست کنه .... برات بریزه .... بیاره بده دستت ... این سوپ خوردن داره به خدا ... بحث سوپ نیست بحث محبت و عشق که توی این سوپ هست ...مامان عاشقتم به خدا :flowerysmile:

  • Like 17
لینک به دیدگاه

امروز تو ي مجلسي نشسته بوديم؛ي مامانه با بچه كوچيكش اومد جلوي ما نشست.بچه به مامانش گفت آب مي خوام ولي ليوانشو جا گذاشته بود و از بطري هم نمي تونست آب بخوره.مامانش رفت براش ليوان يكبار مصرف گرفت و براش آب ريخت.بچهه بعد از اينكه آبشو خورد با اون زبون بچه گونه اش به مامانش گفت برو ليوانو پس بده!!!مامانشم توجيهش كرد كه اين ديگه مال خودته!:ws37:

ديدن رفتار ساده بچه ها...فكر و دنياي كوچيكشون واقعا لذت بخشه برام!:icon_redface:

  • Like 10
لینک به دیدگاه

قسمت واقعي: نصف شب بياي انجمن. تاپيكا رو يه نگاه بكني. بري پروف دوستات...

 

به روندي كه خودت و بقيه از گذشته تا حالا توي همين انجمن داشتين فكر كني...!

بگي "اي بابا پير شديم رفتا ":persiana__hahaha:

 

 

--------------------

قسمت انتزاعي!:

 

بعدشم يه تاپيك بزني با اين عنوان: "بياين به هم گير بي‌خود بديم!"

اينطوري تكليف خيلي تاپيكا روشن مي‌شه. خيالمونم راحت مي‌شه كه ديگه واسه اين كار نيازي نيست خلاقيت خرج بديم و تاپيك جديد بزنيم! (50).gif

 

والا!

  • Like 13
لینک به دیدگاه

خوردن یک بستنی شکلاتی در حالی که گلوت داره از درد می سوزه تو سوز سرما....

 

و نگاه های متعجب رهگذرها که نمی دونن....اون سرما داره داغ یک سوز رو تو من آروم می کنه...

 

در حالی که این عادی ترین و لذت بخش ترین لحظه ی من..برای دیگران حکم یک کار غیر عادی رو داره...

.

.

.

این تناقضش که خودم و لحظه ام مهمه نه نگاه های مردم.... رو دوست دارم:icon_redface:

  • Like 12
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...
×
×
  • اضافه کردن...